Saturday, June 21, 2014

به یاد آن مرغ طوفان که صد ساله شد!!
در راه دموکراسی فدا کرد، تن خویش 
صد ساله شد آن مرد دمکرات و خوش اندیش 
از بودن او بود چو اسفند بر آتش 
این جمع دمکرات کش اسیر تشویش 
در ظلمت میهن چو بر افروخت یکی‌ شمع 
بر جان و دل‌ شب بنشاند آتش و ز آن بیش 
ظلمت به وطن چیره شد آن شب ز خیانت 
آواره شد آن شمع به غربت ز دل‌ ریش 
شد از پی‌ او دست سیاهی که نشاند 
بر جان و تنش خنجر خود را ز دو صد نیش
بر پیکر او خنجر شب مانده که تا ما 
با دیدن آن شیر نباشیم و همه میش
غافل بود اما که سحر آمده از ره‌ 
گردیده شب از کرده‌ی خود مات، ز آن کیش‌ 
یاران به سلامی‌ به سحر پا بگزاریم 
در راه رهایی خود از بند شبه پیش!! 
مجید رحیمی ۲۱ جون ۲۰۱۴ مونیخ

No comments: