Saturday, September 29, 2012

سلام خورشید عشق!

به ذات پاک خلقت ، چو ناپاکی نباشد
شک باید اندر آنکه ، آرد جز این پیامی
هرآنچه آفریده ، دست توانای او
بایسته ی جهانی‌ که نیستش دوامی
آمد و رفت آنچه ، اراده ی خدا بود
به کارش این دخالت ، جهالت است و خامی
سگ را مخوان تو ناپاک و آب انگور را
درون اندیشه ات ‌ای پیشوای سامی
جهان بیدار ما ، اندیشمند و پویا
باور ندارد تو را ، نه آیه و کلامی‌
آنکس که دارد ایمان ، به این رسالت تو
ندیده چهر خود را ، درون هیچ جامی         
آخر چگونه باشد که جاهلان بدانند
وآن دانایان خاموش ، چون مردمان عامی‌؟
صدای اندیشه را ، باید بلند سازی
خواهی‌ اگر بگردی ، به ذات عشق حامی‌
اگر کسی‌ بداند و آن نگوید به کس
خورشید عشق هرگز ، نگویدش سلامی‌ !!
مجید رحیمی ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
www.majidrahimi.blogspot.com

اندیشه و حس این شعر ماه‌ها در سرم بود ، تولدش اما هفت ساعت به طول انجامید !
 تقدیم به همه ی قطراتی که به موج تبدیل میگردند برای رهایی انسان از ستم و اسارت زورمندان زورگوی جهان!!

ای سلاطین بی‌ تاج !
 
ای شاهان فراری ، ‌ای سلطان‌های بی‌ تاج
برخورد سنگ با آب ، دارد همیشه امواج
موج بلند مردم ، یک ‌شبه برنخیزد
ز قطره‌های باران ، آید پدید آماج
ز اشک مادر پیر ، غمین و دلشکسته
نشسته بر تربت ، جوانکی ، هاج و واج
و یا ز آن برزگر ، که از جبین بریزد
عرق چو قطره ی خون برای باج و خراج
شما ولی‌ برای ، جشن شبانه ی خود
زده به هست مردم ، ندیده چوب حراج
و یا برای ماندن ، به تخت زور و قدرت
بدست بیگانگان ، تاج بگردد چو باج
فاصله بین شما ، و مردمان چنان بود
کانان به عمق دره ، جای شما برج عاج
کور و کر و ناتوان ، چو آدمک به تختی
گویی تراش داده ، دستی‌ شما را ز کاج
کنون سوالم این است ، یک از شما بگوید
نمیباید چگونه ، تاج رود به تاراج ؟
مجید رحیمی ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو

Friday, September 28, 2012

نگاهی‌ به پشت پرده ی حمله به سخنگوی جمهوری اسلامی در نیویورک !
آقای میهمان پرست ! یک جوالدوز به دیگران و یک سوزان به خودتان بزنید !!
برای به عقب راندن یک تراژدی ، یک تراژدی پر سر و صدا ولی‌ کنترل شده بیافرین !! این روند همیشه دکترین نظام جمهوری اسلامی بوده است!
رامین میهمان پرست که به عنوان سخنگوی وزارت خارجه ی جمهوری اسلامی همراه گله ی ۱۵۰ نفری تیم احمدی نژاد به آمریکا سفر کرده بود در محاصره ی عده‌ای از مخالفان جمهوری اسلامی قرار گرفت و مورد فحاشی واقع شد .
این واقعه اگرچه دل ده‌ها میلیون ایرانی‌ را شاد نمود اما نکاتی‌ هم در پس پرده دارد که اکنون تا حد توان به آن نکات می‌پردازیم.
چنانچه می‌دانیم هنوز ساعاتی از حادثه ی دلخراش سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ نگذشته بود که آقای خمینی از عراق اطلاعیه‌ای صادر نمود و دقیقا این جنایت را بر گردن شاه انداخت !.... بعد از انقلاب مشخص شد که کار ، کار خود آخوندها بوده و آقای خمینی هم از آن بی‌ اطلاع نبوده است ! و هدف از این کار همراه کردن این شهر بسیار مهم با روند ناا آرامیها بوده است !... و شاید آن اطلاعیه هم پیش از وقوع این حادثه نوشته شده و آماده گردیده بود.....
این را بدان خاطر یاد آوری نمودم تا با ذات این مردان الله آشنا شویم و فریب ناله‌ها و گفتارشان را نخوریم !! چرا که آقای میهمان پرست بلافاصله بعد از این رویداد در نیو یورک از همان نخستین دقایق نام منافق ( مجاهدین خلق ) را به تکرار بر زبان آورد و تاکید دارد که این کار کار این تروریست‌هایی‌ بوده است که دولت آمریکا می‌خواهد آنها را از لیست تروریستی خارج نماید !!
اینجا اما آقای میهمان پرست سخنگوی وزارت خارجه ی دولتی که به عنوان دشمن‌ترین دشمن آمریکا و غرب خود را به جهان معرفی‌ کرده به یکباره آمریکایی دوست میشود و اعلان می‌دارد که در ضمن این منافقین پیش از انقلاب هم علیه مستشاران آمریکایی در ایران اقداماتی کرده بوده اند !! و سپس از دولت و پلیس این کشور یعنی‌ آمریکا گله می‌کند که بیتفاوت آنجا ایستاده بوده و واقعه را نظاره میکردند و هنگامی که هجمه سنگین شد آنها وی را از محل حادثه دور ساختند !! و به دولت آمریکا یاد آوری می‌کند که وظیفه ی حفاظت از دیلوماتها را این دولت بر عهده دارد و اجازه ی چنین حرکتی‌ شایسته ی میزبان نیست !!...
در این مورد اجازه بدهید پس از یک قهقهه ی بلند به ادامه ی سخن بپردازیم و سپس به این نظام و ایادی آن این جمله را بگوئیم که نظام هنوز سی‌ و سه سال بیش ندارد و برای آلزایمر گرفتن کمی‌ زود است !!
چرا که همین نظام جمهوری اسلامی و همین آقای میهمان پرست بر خلاف نام خود بدترین رفتار را با دیپلوماتهای غربی در طول این سی‌ و سه سال داشته اند ! از گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران بگیریم تا به بازداشت کارکنان سفارت خانه‌ها و همینطور حمله به سفارت انگلیس و محل مسکونی آنها در پایتخت اسلامی خود و لیست طول و دراز ولی‌ ننگین این نظام بر آماده از سوی الله و با حمایت امام زمان ! البته به ادعای خود این افراد فعلا بر مصدر قدرت !!
با تکرار و تاکید این جمله از سوی سخنگوی وزارت خارجه ی جمهوری اسلامی و بعضی‌ روزنامه‌های وابستهٔ به نظام که این کار فحاشی به آقای میهمان پرست کار سازمان مجاهدین خلق بوده است این شک در من بوجود آمد که شاید ( شاید اصلا این کار خود ایادی این نظام بوده است ) تا به هر طریق که میشود جلوی خارج شدن این سازمان از لیست تروریستی را در آمریکا بگیرند !!!
نگاهی‌ به پس پرده ی فحاشی به فائزه رفسنجانی‌ توسط اراذل اوباش حزب الله که با نقشه و بازی خودشان و پدر خوانده بوده است ! و همینطور ده‌ها و صدها دست از این مورد ، دیگر به سادگی‌ فریب این فریبکاران اثر نمی‌گذارد و این درسها را به ما آموخته است که نخواست این دروغ گویان را باور نکنیم تا ثابت به حقیقت آنچه که می‌گویند بنمایند !
اینها خودشان بخوبی می‌دانند که چه درصدی از مردم با دیدن این صحنه شاد میشوند و لذت میبرند که پیش بیعانه پرداخت شد تا پرداخت اصلی‌ در ایران و در زمان خود مانند کاری که با سرهنگ قذافی شد صورت بگیرد ! به همین خاطر گمان میکنند با این دروغ میتوانند یک تیر و دو نشان بزنند ! یعنی‌ هم من خروج سازمان مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا گردند و هم به مردم ایران این امید واهی را بدهند که شما لازم نیست جان خود را به خطر بیندازید چرا که در خارج از کشور هستند بسیار کسانی‌ که برای شما میجنگند و بزودی می‌‌آیند و شما را آزاد میسازند !!!
به گمان من این کار سازمان مجاهدین نبوده است ، البته اگر افراد این سازمان می‌خواستند و دست به چنین کاری میزدند مطمئنا آقای میهمان پرست با چند بادمجان در پای چشم راهی‌ تهران میشد تا یک میرزا قاسمی جانانه برای رهبر پخت نماید ! که البته سیر آن هم احمدی نژاد می‌بود !
در هر صورت اینکه باید هشیار بود و فریب این از خدا بی‌ خبران دروغ زن را باور ننمود .... حال چه افراد سازمان مجاهدین یا منافقین یا سلطنت طلب‌ها یا هر کس دیگه‌ای که بوده باشد ! من تحسینشان می‌کنم که ضمن چشاندن مزه‌ای از طعم آخرین دقایق عمر سرهنگ قذافی به این آقای بت پرست کار را به خشونت نکشانده و فرق میان خود و افراد حزب‌اللهی و اراذل اوباش این نظام را به جهانیان نشان دادند !! ضمن آنکه باور دارم که پلیس آمریکا هم زیاد بدش نمی‌‌آمد اگر میدید کسی‌ یکی‌ دو سیلی‌ به این آقای سخن گو مینواخت !! آخر این نظام تا توانسته در جهان دشمن برای خود کاشته !! و من نمیدانم بدین ترتیب چگونه اینها میخواهند بر جهان حکم برانند ؟؟؟
فراموش نکنیم که همین چند هفته پیش دولت کانادا درست به همین خاطر که دولت حاکم بر ایران تروریست است ، رابطه ی دیپلوماتیک خود را با آن قطع نمود و چه کار بسیار زیبائی هم کرد که باید سرمشق دیگر کشورها در جهان گردد!!
مجید رحیمی ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
آفتاب عشق و بیداری!
این جمهوری اسلام ناب است
پاسخش به اندیشه طناب است
شلاق و شکنجه و تجاوز
جملگی در آن عین صواب است
آزادی هر سخن فراوان
امنیت بعد از آن سراب است
یعنی‌ که همه تبصره هایش
پنهان شده در لای کتاب است
چون رهبر آن ورای قانون
هرآنچه بگوید او مجاب است
بالاتر از آن حقوق زن را
کز روز نخست در حجاب است
در مجلس آن به جز تنی‌ چند
وجدان همه ، نشسته خواب است
یعنی‌ که در این نظام الله
هر نقشه ی ما نقش بر آب است
پس چاره ی بگذشتن از این شب
رفتن به سراغ آفتاب است !!
مجید رحیمی ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو

Thursday, September 27, 2012

این تلویزیونهای لوس آنجلسی البته به استثنای بعضی‌‌هاشون !!
دیگه خودشون رو صاحب این آهنگ‌های من میدونن !!
هر جا که دوست دارن استفاده میکنن !!! تازه لوگوی دو - سه حزب و دسته و گروه هم شده !!! ....
بخدا حتی یک ای میل هم به من نزدن !!!

ولی‌ همشون از آزادی و حقوق شهروندی داد سخن میدن !!!
جالبه !! ..... نه ؟؟؟


 http://youtu.be/zeWqp1a1s4o
اتم و قذافی و خامنه ای !!
مولوی می‌فرماید :
خوشتر آن است که راز دگران   
گفته آید از زبان دگران
رهبر جمهوری اسلامی از زبان ریس جمهوری بوزینه صورت خود به التماس آمریکا افتاد ..... حتما به خاطر دارید که قذافی هم چند سال پیش از به قتل رسیدن آن هم به دست مردم خود و با آن طرز فجیع که به التماس افتاده بود ! غنی سازی را متوقف کرده و مبلغ پنج میلیارد دلار هم به کشورهای غربی پرداخته بود ....
حالا بشنوید مابقی ماجرا‌ را از زبان شعر.......
---------------------------------
---------------------------------
به هم خورد حالم از این رهبریت
از این دریوزگی و این خریت
از این شکل و شمایل ، از کلامت
از آن ریش کثیف و فکر خامت
از آن که سرزمینم گشته زندان
فتاده دولتش در دست رندان
هر آن کس از غم میهن بگوید
ز خونش خاورانی باز روید
جهان را کرده‌ای دنیای نفرت
جوانان وطن را صید سحرت
زدی دم از اتم از خط قرمز
نمودی مردمان را زآن تو عاجز
که پای دین و میهن در میان است
مرا این گفته از صاحب زمان است
نمودی جمکران را پایگاهش
فرستادی به آسمان تو آهش
اگر باشد چنین فردی به عالم
بگوید من از این رهبر بنالم
خلاصه مردمان را خام کردی
برای مدتی‌ در دام کردی
کنون هم بر تو و هم بر امامت
نشسته تیرگی بر فکر و نامت
به پای غرب افتادی پریشان
شدی قذافی دوم چه آسان
کنون اندیشه کن بر حال و روزش
ببر ریشت بزن هر دم به گوزش!!
مجید رحیمی ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو

Wednesday, September 26, 2012

رامین مهمان پرست در نیویورک از جوانان ایرانی‌
پس گردنی خورد و به رویش تف انداخته شد!!

 

توآمریکا ، برده به زیر لگد
رامین بت پرست رو چند تا جوون
به صورتش نشسته پن  شیش تا تف
یعنی‌ عزیزم نرو! اینجا بمون
البته جور دیگه‌ای نمی‌شد
چون نمیدونه چیزی جز این زبون
حالا میره میگه برای آقا
وقتی‌ رسید پای چپش به تهرون
شاید بگه نسیم خشم مردم
تو آمریکا گرفت به جونم ، ‌امون
حالا میدونم که بوده بیونه
پرداخت اصلی‌ میشه غرق به خون
وقتی‌ جوونا اونجا اینجور باشن
ببین چی‌ میشه فردامون تو ایرون
یه آن دیدم قذافی رو به چشمم   
می گفت : رامین برو و اینجا نمون
بزن بریم جای دیگه ، رهبرا
باید بریم و اینه حکم زمون         
چه بهتر از این که همگی‌ یه جا
  بریم کنار رهبر اصلی‌ مون !!
http://youtu.be/YbiRLn3HqZ4
 مجید رحیمی ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
 
 به حق چیز‌های نشنیده !!
بی‌ بی‌ سی‌ فارسی میخواهد کلاس درست نویسی بگذارد!!

این فارسی‌ نویسی بی‌ بی‌ سی‌
دل برده ز هر ادیب و شاعر
از هر سخنش مست شود دل
باقر بدهد به ضرب آن قر
حیران شدم از این‌همه تشخیص
کین چنین دهند، هرّو از برّ
در کلاس روزنامه نگاری
خواهند که دهند درس این زر  
یعنی‌ که زنند بار دیگر
بر زبان ایرانی‌ ما تر‌
میگو تو به این جمع که بنشین
در کلاس و مکتب اکابر
ورنه با قلم، سپاه دانش
میدهد شما را ز دهن جر
زآنکه بهتر از شما نویسد
هر اسب و الاغ و خر و قاطر!!

   مجید رحیمی ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
هادداگ رمز پیروزی ممودی
 بر غرب و اکبری!!
بابا این ممودی ، هادداگ خور یک
رسیده پاش به آمریکا اخیرن
میگه ساندیس چیه ؟ هادداگ رو عشقه
بسیجی‌ها واسه هادداگ می‌میرن
نمیشه گفت ولی‌ این رو به رهبر
آخه ایشون دیگه فسیل و پیرن
جونها رو بذاریم شاد باشن
وألله اینجوری از دست می‌رن ؟!
بسیجی‌ رو باید هادداگ خورش کرد 
اگر دیگه از این ساندیس‌ها سیرن      
نه اصلا فکر بکری زد به این سر    
بییان از فردا هر دوش رو بیگیرن         
بشن بسیجی‌ دوران تازه   
که دنیا هم ببینه اینها شیرن   
اگه هادداگ ببینه این بسیجی‌  
چهار تاشون میان غرب رو میگیرن     
خداوندا نگیر هادداگ رو از ما       
تموم ضد هادداگ‌ها بمیرن      
بویژه اون کسانی‌ که بقدرت   
یه عمره چسبیدند و مثل قیرن!!
مجید رحیمی ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو



www.majidrahimi.blogspot.com

Monday, September 24, 2012

اکبر کاکو ما رو خر گیر آوردی ؟
مهدی هاشمی رفسنجانی‌ با سلام و صلوات از منزلش در لندن زیر نظر چهارصد تا دوربین و خبرگزاریهای بزرگ جهانی‌ خارج شد تا به فرودگاه رفته و در آنجا به دبی و از دبی که خبرنگار بی‌ بی‌ سی‌ انتظارش را می‌کشید از جلو دوربین رد شود و فقط این جمله را بگوید : من حرفام رو تو ایران میزنم ! و سپس وارد تهران شود ! که گویا در آنجا نماینده ی دادستانی او را تفهیم اتهام کرده است ! و فردای آن روز وی بازداشت گردیده و روانه ی زندان اوین میگردد !....
جالب است که پدر در موقع خداحافظی در ویدئویی مبتدی ! سوره ی سفر را مانند آیه ی یاسین در گوش پسر می‌خواند !!
اما جالبتر آنکه همین پدر جان گویا به فرزند دیگرش گفته است : هیچ فرقی‌ مابین فرزند من و مردم نیست !!
کاش میشد دست کم یک مورد را بدانیم که چه کسی‌ در طول این ۳۳ سال اینگونه بازداشت شده است ؟!!
بخدا من خودم هم حاضرم اینطور بازداشت شوم و زیر نظر دوربینها روانه ی زندان اوین گردم !!
اکبر کاکو ما رو خر گیر آوردی ؟!!
 پس شعر کوتاه زیر رو بخون و برای خودت ترجمه کن !!
من که حاضرم یه دستم رو بدم که آقا مهدی رو حتی تو زندان از سرشون هم پایینتر نذارن !!
---------------------
---------------------
جهان پر شد که مهدی رفت زندان
چه زندانی؟ که زندانبان پدر بی‌
بپا کرده هیاهویی که گویی
هنوز هم ما و من نادان و خر بی‌
چپاول کردن اموال مردم
مگر جرم است و دوران دگر بی‌ ؟
به زندان میرود تا بیگناهی
شود ثابت و نام این هنر بی‌ !
ابی جان یک ترانه‌ای بخوان و
بگو این کارشان تنها ضرر بی !!

مجید رحیمی ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
خاندان هاشمی‌ رفسنجانی‌ در زندان !!
حتی به نفع سران خود جمهوری اسلامی است که به جای فردا همین امروز این نظام را منحل نمایند و جان خویش را از دست خودیها نجات دهند!...
انتقام ، یکی‌ از زشترین صفاتی است که میتواند در آدمی‌ باشد ، انسان آزاده
هرقدر هم که زخمی باشد نمیتواند از روی قله ی روح خود عبور نماید و برای آرامش درون به صفات شیطانی متوصل گردد، به همین منظور این سطور نه از روی لذت انتقام بلکه حتی با تاسف به رشته ی تحریر درمی آیند، چرا که روزگاری نه چندان دور در همین نظام بر آمده از سوی الله و با حمایت امام زمان ( البته به گفته ی سران این نظام شیطانی ) هزاران و صدها هزار و حتی بیش از آن میلیونها انسان برای دیدار عزیزان خود و یا تحویل جنازه ی آنها جلوی همین زندان اوین می‌‌آمدند و بسیاری از آنها ناامید و دلشکسته و مایوس به خانه بازمیگشتند تا خبر قتل عزیز خود را به اعضای خانواده برسانند !
و اینها همه درست در زمانی‌ اتفاق می‌‌افتادند که همین آقایانی که امروز یا در بازداشت خانگی و یا در زندانند، بر مصدر قدرت بودند و آنچه که در کشور می‌گذشت را برنامه ریزی ، یا از آن حمایت میکردند !
نمیتوان باور داشت که کسی‌ در ساختار قدرت باشد و از نظام و عمل کرد آن حمایت نکند ولی‌ همچنان بر مصدر باقی‌ بماند ! چنانچه می‌دانیم آیت الله منتظری چنین کرد و چنان به روزگارش آوردند ، ضمن آنکه ایشان هرگز قدرت اجرائی نداشت !
کاش میشد یک مصاحبه و اینترویو با دیوار زندان اوین انجام میدادیم تا از زبان این زندان بشنویم که در طول عمر خود و بویژه در این سی‌ و سه سال گذشته چه دیده است و چه داستانهای خونین و غمگینی از درون و بیرون خود دارد !
و آغاز آن با ریاست اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌ یعنی‌ پدر همین آقا مهدی و فائزه خانم بر مجلس اسلامی و نخست وزیری میر حسین موسوی یعنی‌ کسی‌ که امروز در حبس خانگی بسر میبرد بود ! یعنی‌ دوران طلایی امام !!
کاش اینان پیش از به قدرت رسیدن صدای سعدی را از دل قرن‌ها میشنیدند که میفرماید : ای که دستت می‌رسد کاری بکن ... پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار !!
اما نظام البته مقدس جمهوری اسلامی برای این بر سر کار نیامده بود که این مملکت را به سوی آبادانی و امنیت و رفاه و خوشبختی‌ رهنمون گردد ! بلکه درست جهت عکس آن ! و چنانچه آیت الله خمینی هم بارها گفته بود این اسلام است که مهم است و نه ایران و ایرانی‌ !
حال از آن روزگار یعنی‌ روزی که انقلاب به پیروزی رسید و این آقایان کشور را تصاحب کردند تا امروز ۳۳ سال می‌گذرد ، ۳۳ سال خونین ، ۳۳ سال آشوب و ۳۳ سال بگیر و ببند !! بالاخره چون تعداد انسانهای این کشور محدود هستند روزی هم نوبت به خود این کسانی‌ می‌رسد که این بساط را بوجود آورده اند ! مگر نشنیده اید که می‌گویند : این شتری است که در هر خانه‌ای میخوابد !! و اگر عمر این نظام ادامه یابد هیچ جای شکی نیست که خود آقای اکبر رفسنجانی‌ و حتی خاتمی و از آن هم بالاتر رهبر نظام سر از اوین در آورند !! چرا که ذات این نظام چنین است .
به اسطوره‌ها و افسانه‌های ایرانی‌ که مراجعه می‌کنیم به داستانهای جالبی‌ برمیخوریم که بسیار آموزنده و هشدار دهنده هستند ! و درست همین رسالت این داستانها است که آنها را از اسطوره به واقعیت مینماید تا انسانها در پس دانستن آنها تجربیات تاریخی‌ خود را گسترده تر نموده و خود را از تکرار اشتباهت اینچنینی برحذر نمایند !
یکی‌ از همین اسطوره‌ها ضحاک ماربدوش است که دو مار پر اشتها بر شانه‌‌های سلطان میرویند و از وی میخواهند تا هر روز مغز جوانی را خوراک آنان سازد تا آنها به خود سلطان آسیبی نرسانند و این سلطان بیچارهٔ که از روی هوس به این بیماری مبتلا شده بود مجبور بود تا اوامر مارها را اجرا نماید ، اما در این سرزمین هم مانند همه جای جهان هیچ چیز بی‌ انتها نیست ، پس تعداد جوانان نیز محدود بوده و بالاخره یکروزی دیگر جوانی نبود تا ضحاک بتواند مغز آن جوان را خوراک مارهای خود نماید ، ضمن آنکه کاوه نامی‌ هم وجود داشت که فرزندانش را در قصر این سلطان به بند کشیده بودند و این کاوه که آهنگر هم بود ( که نشان از نیرومندی است ) روزی پتک بدست وارد قصر ضحاک گشت !!
امروز فائزه و مهدی هاشمی‌ دستگیر میشوند و فردا همین آقا مجتبی‌ که قرار بود رهبر گردد راهی‌ همین اوین خواهد گشت !
البته اگر عمر نظام کفاف دهد !! بالاخره این شتر باید جلوی خانه ی همه بخوابد !! اما این آقایان کارشان از این حرفا گذشته چرا که خودشان با این شتر می‌خوابند .
یکبار دیگر به صدای سعدی نازنین گوش دهیم که در دل تاریخ طنین می‌اندازد و میگوید :‌
ای که دستت می‌رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار !!
 مجید رحیمی ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو

Friday, September 21, 2012


ساختن و باختن .....

در غرب یکی‌ فیلمی ساخت !!
در شرق اما خانه‌ها به آتش کشیده شد و انسانها جان خویش را باختند و ویرانی از حد گذشت !...
آن فیلم هم بر همین اساس بود که غربی در فکر ساختن است و شرقی‌ در حال ویرانگری !!
حقیقتاً آیا آن فیلم از اثباتی
بهتر از این میتوانست برخوردار باشد ؟؟؟.... 
--------------------------------------------
 به یاد این ترانه سرود افتادم که میگوید:
یه عده تو کهکشون دارن خونه میسازن
یه عده توی ایرون اسیر رمز و رازن
اونهم چه رمز و رازی مثه ریش و روسری
چرخ خدا می‌‌لنگه با تار موی پری !!

 http://youtu.be/z7fTkBnrJl8
مجید رحیمی ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو


Thursday, September 20, 2012


نمی‌بینم ، نمی‌گویم ، کرهستم
چرا که از شماها بهتر هستم
اگر زین سه دهم از خود خطایی
رود هر آنچه میدارم ز دستم
تو گر گویی که نادانم ، به حقی‌    
و یا خواهی‌ مرا خوانی که پستم        
نمی‌دانی مگر از آدمیّت     
برای زندگانیم گسستم ؟   
کنون پرسی‌ ز دین و باور من ؟     
من آن هیچم که خود را می‌پرستم ! 
 
مجید رحیمی ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو


 


  این زلزله در آذربایجان کمک شایانی به این نظام ننگین می‌کند تا بیش از پیش مردم این منطقه را در سختی و زجر نگاه بدارد و از دگر سوی فریاد جدائی این منطقه از مام وطن را رواج دهد و سپس به همین دلیل دست به کشتار آزادیخواهان به عنوان جدائی طلب بزند و ملت هم غافل از این ترفند با تمام نفرتی که از این نظام دارند اما سکوت پیشه کنند !!
  امروز صدای رژیم از گلوی سناتور آمریکایی‌ بیرون می‌‌آید !!! سخنی که بیش از هر چیز به نظام ننگین جمهوری اسلامی کمک مینماید تا به مردم آذربایجان یا مردم ایران یا حتی مردم جهان و یا آمریکا !!
یاران باید هشیار باشیم و اتحاد انسانی‌ را بیش از پیش تقویت دهیم تا این نظام جنایتکار در این دوران پایانی خود با ترفندی تازه عمر ننگین خود را درازتر ننماید!
چگونه این کار را باید کرد خودم هم نمیدانم، اما میدانم که تک‌ تک‌ شما بهتر از هر کسی‌ در جهان این راه را می‌شناسید و به من و دیگران هم می‌‌آموزید ......



 
تا ما کافران هم بفهمیم که اینجا چه خبر هست و اصلا جریان چیه ،
خدایا پیامبر دیگری بفرست تا پیام پیامبر قبلی‌ را ترجمه کند و توضیح دهد !!
آخه تا جایی‌ که ما می‌دونستیم شراب نوشیدن در اینجور مکانها قدغن بوده ! حالا اگر جدیدأ آزاد شده که دیگه  " ای ول "  پس ما هم هستیم !!
و مولوی نازنین می‌فرماید :
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه ؟
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه !!
 

Tuesday, September 18, 2012

انتخابات ریاست جمهوری

دو تا چایی بیار جان برادر
برای نوکران چندش آور
بگو با جمله از مرغوبی لول
ز خواهش‌های رهبر ، دیو معلول
بگو آقا نظر بر هر که دارد
بر او باید ز صندق رای بارد
وگر نه میشود نانت چو آجر
خورد پایت به روی وحشتت سر
بگو از معجزه‌های ولایت
که دارد از همه عالم شکایت
ز سی‌ سال گذشته مطلبی گو
ز مهر دولت و این بچه پر رو
که بنشانده درون نور و هاله
کسی‌ که قد او قد تاپاله
فرستاده به جنگ ملت خویش
که تا سازد جدا از خویش تشویش
برای آنکه گردد مجتبی‌ جان
ز اسلام و دو بیضه اش نگهبان
اگر خواهی‌ شوی چون آن دو کم دان
ترا سازد رژیم همچون قلمدان
وگر هر دوشان بودند در جمع
یکی‌ پروانه گشت و دیگری شمع
هچل کردند آن دو مردمان را
خریده بر نظام حق! زمان را !!
چرا چایی نمیاری مشایی ؟
که از صدها یکی‌ مشگل گشایی ؟
تو را رهبر درون دل بدارد 
به جاهای فراتر میگمارد       
تو هم این رهبر ما را دعا کن
گره از خود ز آن تاپاله واکن
چرا که عمر او بگرفته پایان
تو میگردی رئیس جمهور ایران !!
 مجید رحیمی ۱۸ سپامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو      

 
از عکس آقا در ماه چه خبر ؟ 
زمانی‌ که در بیابانهای آریزونا این عکس را از ماه میگرفتم به یاد دیدن عکس آقا در ماه افتادم که ملتی را به پشت بام کشید ... کلی‌ خندیدم اما خنده‌ای تلخ و دردآور........
 شاه باید میرفت ، زمان تغییر رسیده بود و مردم تغییرات می‌خواستند ، او باید حتی یک سال پیشتر از این تاریخ کنار میرفت و امور رو به دست شورای سلطنت می‌سپرد تا دست غربیها که در پشت صحنه مانند خمینی رو میپروروندند رو تو پست گردو بذاره ! اما نه اینجور که ۳۷ سال تلاش‌های بسیار سازنده و خوبش رو به چند اشتباه‌ که هر کس می‌تونست اون اشتباه‌ها رو بکنه بفروشیم و اینجور از کشور بیرونش کنیم !!....
او باید میرفت ! تا تاریخ و نسل‌های آینده ببینند و بیاموزند تا اگر چنین کسی‌ قسمتشون شد که همه چیزش رو برای وطنش گذاشت وقت رفتنش اینجور باهاش بی‌ حرمتی نکنند و ناسپاس نباشند .... باید میرفت عزیز ! .... آره شاه باید میرفت ! مثل هر کسی‌ که وقتی‌ میاد یه روز هم باید بره ،،،، اما ملت هم باید این شعور رو می‌داشت که با نخست وزیری شاپور بختیار انقلاب به اوج خودش رسیده بود و نباید این پختگی بختیار رو با سوختگی خمینی تاخت میزد !...
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
این مطلب رو در چند نشریه ی چاپ خارج از کشور هم نوشته بودم که .... در روز پرواز تاریخی‌! خمینی از پاریس به تهران ، برای نخستین بار مادربزرگ رو بر اقامه ی نماز دیدم ، تا اون روز هیچوقت ندیده بودم که مادربزرگ نماز بخونه ، از زن همسایه یه چادر نماز سفید با خال خال قرمز قرض گرفته بود و حالا داشت به کاری که شاید در تمام عمر نکرده بود می‌پرداخت ، پیشتر اما دختر خاله هام که تا چند هفته قبلش دامن بالا زانو به تن میکردند مؤمن شده بودند و انقلابی و حالا چادر سیاه سرشون بود که مدام مورد تمسخر مادربزرگ قرار می‌گرفتند !  و حالا خود او به نماز ایستاده بود.
پدر با دیدن این صحنه با تعجب از مادربزرگ پرسید که آیا او هم انقلابی شده که چنین به نماز ایستاده است ؟ و مادربزرگ پاسخی داد که هنوز و تا همیشه در گوشم زنگ میزند و مرا به پرسشی بزرگ اما شاید بی‌ جواب وامیدارد.
مادر گفت : در حال التماس از الله همین آقا بودم که تا رحمتی کند و هواپیما ی او را به سقوط بکشاند ! تا او پایش به ایران نرسد و این مملکت را به ویرانی نکشاند !!.... 
پدر که سخت شگفتزده شده بود گفت: اگر چنین شود این آقا بت میشود !... و مادربزرگ که خود در همین انقلاب سفید شاه چند ده‌‌‌ را از دست داده بود و میبایست مانند پدربزرگم که او هم دهات باخته بود و هرگز نتوانسته بود شاه را ببخشد و مدام حتی در مجامع وی را پسرک میخواند که زندگی‌ او را به تباهی کشانده، با آمدن خمینی شاد باشد و شادتر از رفتن شاه ! اما پاسخ داد : بگذار بت شود و من با همین ناتوانی پای پیاده به زیارتش خواهم رفت ، اما پایش به ایران نرسه و ایران را ......
------
و من مدام از خود می‌پرسم چگونه بود مادربزرگ من که نه سیاستمدار بود و نه دانشگاهی و نه در گروه و دسته‌ای فعالیت داشت این دگرگونی را چنین میدید و آن سیاستمداران و دانشگاهی‌ها عکس آقا را در ماه ؟!!

 
مجید رحیمی ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو


 

Monday, September 17, 2012

آقای سعید حجاریان ! شما بیجا کردید که چنین فرمودید !!
آقای حجاریان .... مردم از این نظام و از این مردان الله و حتی از دیدن نام و چهره ی شما حالشان به هم می‌خورد .... باور کنید راست میگویم
سعید حجاریان مشاور محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین گفته است که مخالف رفراندوم اتمی‌ در ایران است ! و اینگونه استدلال آورده است که مردم رای داده اند که این پروژه آغاز گردد که حالا با رای مردم به تعلیق در آورده شود ؟ .... البته همه می‌دانیم که در جمهوری اسلامی تنها چیزی که اهمیت ندارد همین رای مردم است .... اما آقای حجاریان باز فرموده اند که : من این حرف را قبول ندارم که درباره پروژه اتمی ایران، آن را به رفراندوم بگذاریم. مردمی که مشکلات عدیده‏ ای دارند، سرگشته هستند و در حال اغما که نمی‏ توانند رأی دهند"                                                      
 پیشترعبدالله نوری، وزیر کشور محمد خاتمی با هشدار درباره عواقب پافشاری حکومت بر ادامه برنامه اتمی، پیشنهاد کرده بود که درباره ادامه برنامه غنی سازی اورانیوم در ایران رفراندوم (همه پرسی) برگزار شود......
فراموش نکنیم که هم سعید حجاریان و هم عبدالله نوری هر دو هم از سازندگان این نظام هستند و هم از قربانیان همین نظام مورد حمایت امام زمان و شخص شخیص الله .... بهمین خاطر این سوال در ذهنها خانه می‌کند که نظامی که مورد تایید و حمایت این دو ابر قدرت مافوق جهانی‌ هست دیگر احتیاجش به اتم برای چیست ؟....
اما از دگر سوی سوال من از این آقای حجاریان این است که چه کسی‌ این مردم را به این نقطه رسانده است که به قول شما یا به اعتراف شما اینگونه در مشکلات عدیده سرگردان شده اند که حالا از دید شما حتی توانایی رای دادن را هم ندارند ؟ ....
آیا نباید به خاطر همین موضوع هم که شده به جای رای اتمی‌ دادن مردم به سراغ رفراندوم برای کل نظام برویم و از مردم جویا شویم که آیا اصلا این نظام و این دولتمردان را میخواهند یا نه ؟ وحشت دارید از شنیدن این حرف ! نه ؟.... آقای حجاریان .... مردم از این نظام و از این مردان الله و حتی از دیدن نام و چهره ی شما حالشان به هم می‌خورد .... باور کنید راست میگویم .... پس بهتر است از پیچیدن نسخه دست بردارید و به گوشه‌ای بخزید و با درد خود که به دست ‌خودی هاتان بر سرتان آمده سر کنید !! شما خود که هزار مشکل جسمی‌ و روانی دارید چگونه می‌خواهید برای مردم تصمیم بگیرید که مردم ناتوانند برای خود تصمیم بگیرند ؟؟؟؟
 مجید رحیمی ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
 

Sunday, September 16, 2012

حسین اوبامای مسلمان یا رئیس جمهوری ناتوان؟


چهار سال پیشتر که این آقای حسین باراک اوباما با شعار ما میتوانیم! وارد صحنه ی مبارزات انتخاباتی شد، من با خود می‌‌اندیشیدم این جوان سیاه پوست که حتی تجربه ی گوانور شدن یک استان کوچک و کم اهمیت کشور آمریکا را هم نداشته چگونه می‌خواهد در برابر هیلاری کلینتون که هم سناتور شناخته شده و هم هشت سالی‌ بانوی اول آمریکا بوده است قد اعلم کند و امید به پیروز شدن هم داشته باشد؟
زمان نشان داد که من سخت در اشتباه بودم، چرا که در این جهان و به ویژه در این کشور آمریکا همه چیز امکان پذیر است!... 
در همان زمانهای نبرد کاندیداهای پست ریاست جمهوری چند جمله از چند شهروند آمریکایی‌ در ذهن من جا خوش کرد که هگهگاهی ذهن مرا به خود مشغول میسازند.
جمله‌ی نخست کمی‌ نژادپرستانه است! اما هنگامی که به درون واژه‌ها میرویم به معنا و مفهوم دیگری هم برمیخوریم که آن شهروند آمریکایی گفت: یک سیاه‌پوست چگونه می‌خواهد وارد خانه سفید گردد؟
و جمله‌ی بعدی این بود که شهروند دیگر این کشور به حال اعتراض گفت: فراموش نکنیم که او نامش حسین و یک رگش مسلمان است!
اوباما با یک پیروزی چشمگیر برنده‌ی این انتخابات معرفی‌ شد و حتی در زمان سوگند ریاست جمهوری گویی که می‌خواهد یک دهان کجی به جهان مسیحیت کرده باشد با تن مخصوص خود نام خود را چنین گفت: من، حسین باراک اوباما سوگند یاد می‌کنم...
اوباما همراه با خانواده‌اش وارد کاخ سفید شد و در نخستین بزنگاه کاری خود که همانا کشور فلک زده‌ی ایران است گاف بزرگی‌ داد و متن خود را نه رو به مردم که رو به نظام جمهوری اسلامی بیان نمود! 
و دست دوستی خود را رو به دشمنی دراز کرد که تجربه در تمام سالها چیز دیگری نشان داده است، و این جوان سیاهپوست می‌بایست کمی‌ هم از تجربیات گذشتگان بیاموزد و آنها را بکار بندد! اما چنین نشد.
بزنگاه دیگر این مستر حسین همانا آمدن مردم ایران به خیابانها بود که تا فریاد خود را به گوش جهان برسانند که ما از دست این نظام به فغان آمده‌ایم و دیگر این نظام را نمی‌خواهیم!
اما این آقای اوباما آمد و گفت: ما خود را به مسائل داخلی‌ کشورها دخالت نمیدهیم!.. 
و درست اینجا بود که صدای ملت ایران رو به ایشان اینگونه شد که: اوباما اوباما! با اونایی یا با ما؟
حرکت عظیم ملت ایران توسط نظام منحله‌ی جمهوری اسلامی بعد از این سخنان چنان در هم شکسته شد و جنایات آنچنان به اوج خود رسیدند که جهان حیرتزده فقط شاهد این کشتار و بگیر به بند و حتی تجاوز به دختر و پسر و پیرزن و پیرمرد بود و خبرگزاریها فقط این اخبار را آن هم در سطحی کوچک به جهان مخابره میکردند و دیگر هیچ!!
این خیزش مردم ایران اما برای بسیاری از کشورهای همسایه و عربی‌ نمونه‌ای گردید برای برخاستن و به آزادی رسیدن، و این قصه از تونس آغاز گردید و به مصر و لیبی‌ و یمن رسید که در هر سه مورد آن همین حسین آقا خود را بر خلاف گفته‌اش در مسائل داخلی‌ این کشورها دخالت داد و گفت: مبارک ماست گو! (مبارک باید برود) این جمله شاید فقط به خاطر این بود که مبارک یک میم از بارک بیشتر داشت! 
و اوباما این میم را دوست نمی‌داشت!
کشورهای عربی‌ منطقه اما با دیدن این وضعیت که این حسین آقا با حمایتش از این روند بر آن دامن زده بود قوت قلبی گرفته و یکی‌ پس از دیگری برخاستند تا قصه به سوریه رسید! و این درست زمانی‌ بود که این آقای پرزیدنت هوای دیگری به سرش زده بود و زیاد مایل به حمایت از مردم سوریه نبود ولی‌ کج دار و مریز به آنان کمکی‌ هرچند ناچیز می‌نمود و بشار اسد هم به نقش جدید خود که همانا قصاب دمشق بود سخت ادامه میداد و جهان ناظر این صحنه‌ها! 
و این ماجرا‌ در سوریه به یک سال و نیم رسید و بیش از بیست هزار نفر در این کشور جان دادند و نظام آنها را تروریست معرفی نمود و کسی‌ نپرسید در کشوری اگر بیست هزار تروریست وجود داشته باشند که آن نظام یک‌شبه به نابودی کشیده میشود!! 
تازه این بیست هزار تروریست فقط بخشی از این میلیونها تروریست بودند! چرا که هنوز و هر روز به تعداد کشته شدگان این تروریستها افزوده میگردد و آقای اوباما فقط ناظر هستند و دیگر هیچ!
و حالا این جنجولک جدید که کسی‌ در آمریکا فیلمی ساخته و برداشت خود را از کتابهایی که در باره‌ی اسلام و شخص رسول الله داشته در آن فیلم به نمایش گذاشته است! و جمهوری اسلامی که خوب به ضعف این پرزیدنت حسین آقا واقف شده جهان اسلام را با آن به آشوب کشانده است و دست در دست طالبان و القاعده و آیت الله پوتین چنان پوستی‌ از ایشان و جهان غرب کند که حضرت اوباما وزیر خارجه‌ی خود را مجبور ساخت تا بدو بدو بیاید و این فیلم تا تقبیح نماید و به غلط کردن بیفتد تا مگر حضرت آیت الله خامنه‌ای که اکنون دست بالا را دارد آن چهار تا و نصفی مسلمان تروریست یا ساندیس خور را از حمله به سفارت خانه‌های این کشور بازدارد! 
و این‌چنین دموکراسی در آمریکا و آزادی بیان در این کشور توسط شخص شخیص حضرت حسین اوباما به زیر باسن خانم کلینتون گذاشته میشود تا شاید مردم آمریکا این کار ایشان را یک پیروزی به حساب بیاورد و برای چهار سال دیگر او را در کاخ سفید بر پست حساس خود که همانا حمایت از مسلمین و تروریست‌ها است دوباره انتخاب نمایند!... 
و من آرزومندم که ایشان در این نبرد انتخاباتی پیروز نگردد و سرنوشت مردم آمریکا و مردم ایران و مردم دیگر کشورها را به دست نظام‌هایی‌ چون جمهوری اسلامی نسپارد و جهان را به سوی وحشت اسلامی سوق ندهد!
مجید رحیمی ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو


اسلام شکلادی و جذاب یا اسلام خون ریز و خشن ؟
چرا هیچ دینی در جهان به اندازه ی اسلام عنوان تروریست به خود نشینده و ندیده است ؟
در اسرائیل که بودم قصه‌های جالبی‌ از اعمال مسلمین می‌شنیدم که جوانک به هنگام بستن کمربند بمب به کمر خود مقدار زیادی هم پنبه به گرد آلت تناسلی‌ خود می‌پیچید تا آنجا در بهشت بتواند از آن به نحوه احسنت استفاده نماید و دق دلی‌ این جهان را هم آنجا خالی‌ کند !
واژه ی ترور از ترس (tars) که به ترس (ters) تبدیل شده می‌‌آید و تروریست کسیست که ایجاد ترس و وحشت بنماید . با این دانسته حال میتوانیم سری به دادگاه میکونوس بزنیم که در سال ۱۹۹۷ در برلین تشکیل شد و در آن سران جمهوری اسلامی به فرمان و انجام ترور چند تن از مخالفان خود در رستورانی در همین شهر و به همین نام محکوم گردیدند ! اما در حین انجام شنودها ناگهان پیغامی از نظام جمهوری اسلامی به شخص قاضی رسید به این مضمون که : نظام مقدس جمهوری اسلامی همواره در مبارزه با تروریست خط مقدم را حفظ کرده است ، اما اگر شما این نظام و سران آن را به تروریست محکوم نمایید دیگر شما میدانید و خانواده‌ تان !...... قاضی هم در پاسخ به این مبارزان ضد تروریست پیغام داده بود : همین کار شما یعنی‌ یک عمل تروریستی که ایجاد ترس مینمایید !....
حال سفری به تاریخ بنماییم و از زبان تاریخ نگارانی که دوست و دشمن نوشته هاشان را تایید میکنند بشنویم که چه می‌گویند و قرن‌های پیش را چگونه به تصویر میکشانند ! یکی‌ از این تاریخ نگاران ابوالفضل بیهقی است که میگوید :
چهل سال شمشیر از دست حضرت علی‌ فرود نیامد !... براستی این سخن به چه معناست ؟... آیا حضرت علی‌ با این شمشیر نان قندی تقسیم میکرد ؟.... باز برگردیم به سخن بیهقی که ادامه میدهد :شهر استخر ( نهاوند امروزی ) هیفده بار از اسلام برگشتند و فرستادگان آن حضرت با سپاهی عظیم به آنجا آمده و مردم آن شهر را با شمشیر خود به راه راست هدایت نمودند ! و هنگامی که سپاه عرب این شهر را ترک میکرد جز پیر زنان و کودکان نوزاد و هزاران جنازه با دست‌ها و پاهای بریده و سر از بدن جدا گشته کسی‌ در این شهر دیده نمی‌شد.
و باز می‌خوانیم که حضرت علی‌ سر چهار صد تن از کافران را در عرض یک صبح تا شام از بدن جدا نمود !!.... آیا اصلا می‌فهمیم که چه می‌خوانیم ؟ یا هیپنوتیزم مذهبی‌ آنچنان در روح و روان ما رخنه کرده است که همگام با شنیدن این جملات به خود میگوئیم : خوب حقشان بوده و کافر بودند !؟
آیا میتوانیم تصور کنیم که چهارصد نفر را در عرض یک روز کشتن چه خشم نیرومندی می‌خواهد ؟ حقیقتاً این تنفر از انسان و زندگی‌ از کجا می‌‌آید ؟ و چرا در هیچ کجای تاریخ نیست که خونخوارترین افراد نامدار تاریخ هم هرگز دست خود را به خون کسی‌ آغشته نکرده و خود شخصاً کسی‌ را نکشتند و همیشه فرمانهای آنان باعث این خونریزیها بوده است به عنوان مثال استالین تا هیتلر! اما در این دین اسلام که میبایست مظهر بخشش و صلح باشد رهبران آن خود شخصاً شمشیر به دست به صحنه می‌‌آیند و این‌چنین خارج از توان یک انسان معمولی‌ جان میگیرند ؟
معروف است که در شب ژنرال‌ها که چند تن از سران نظام پیشین آن هم بر بام یک مدرسه که جای آموختن است به قتل رسیدند ، هیچ پاسداری تمایل به شلیک به آنان نداشت ، خبر به شخص خمینی می‌رسد و او فریاد میزند :
اگر کسی‌ این کار را نمیکند آن ژ۳ را بدهید به من پیرمرد تا خودم این وظیفه ی الهی و دینی را به انجام برسانم !!... حقیقتاً این همه قساوت چگونه میتواند در یک دل جمع گردد ؟
منتقدین دین اسلام این دین را خشنترین و دوستداران این دین آنرا مهربان‌ترین دین جهان معرفی‌ مینمایند ! و من گاهی‌ گمان می‌کنم عیب در این واژه‌ها هست که مفهوم را نمیرسانند ! و باید از این هر دو دسته پرسید که خشونت و مهربانی برای شما چه معنی‌ و مفهومی دارد ؟ حتما باید ایراد در درک این دو واژه باشد ! وگرنه قابل درک نیست که این دو گروه تا این حد از لحاظ دید از یکدیگر دور باشند !!
به راستی‌ چرا فقط در دین اسلام است که احساس مؤمنین آماده ی تحریک شدن است ؟ و چرا همیشه به این دین توهین میشود ؟ یعنی‌ در آن دو میلیارد مسیحی‌ و میلیاردها انسان ساکن این سیاره کسی‌ وجود ندارد که در صورت توهین شدن به دین و مذهب و مقدساتش اسلحه برداشته و به خیابان بیاید و شخص توهین کننده و حامیان آن را به سر جایش بنشاند ؟
اصلا چرا راه دور برویم ؟ نگاهی‌ به همین آمریکای جهانخوار بیندازیم که میلیونها مسلمان در آن سکونت دارند و حتی بسیاری از رهبران مذهبی‌ جهان اسلام که پیروان بسیاری هم دارند در این کشور زندگی‌ میکنند ، در ضمن می‌دانیم که اسلحه هم در این کشور آزاد است !... خوب سوال من این است که چرا همیشه در چنین مواقعی هیچیک از این مسلمانان اینطور خود را مانند مؤمنین کشورهای فقیر که حتی از تهیه ی نان شب خود عاجزند راهی‌ خیابانها نمیشوند و به زمین و زمان نمی‌زنند ؟ آیا گمان نمی‌کنید که هم این دین آمادگی‌ تحریک شدن را دارد و هم مؤمنین به این طریق قدرت و برتری خود را به فرمانی که همیشه از بالا می‌‌آید میخواهند به جهان نشان داده و ثابت نمایند و این‌چنین مشکلات روزانه و آرزوهای شبانه ی خود را به رنگ زندگی‌ آغشته سازند ؟ و حضرت حافظ میفرماید : چون ندید‌ند حقیقت ره‌ افسانه زدند !
  مجید رحیمی ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو

 

Friday, September 14, 2012

از درک حقیقت تا توهین به رسول الله فاصله فقط یک چوب کبریت است !
کبریت جهالت و کبریت سواستفاده....
و عجبا که در این بازی فقط به اسلام توهین میشود تو گویی  پیروان دیگر مذاهب اصلا دین خود را دوست ندارند که از آن به هنگام توهین شدن دفاع کنند!
 این احساسات این مؤمنین همواره آماده ی تحریک شدن و جریحه دار شدن است !! و جالب آنکه غربیها هم آنرا شناخته و به وقتش از آن استفاده‌های دینی ! میبرند .... و مؤمنین پس از آتش زدن و داد و هوار کردن خسته و کوفته به خانه میروند و خشنود از آنکه دین خدا را حمایت کردند و از چنگ کافران نجات دادند سر بر بالش میگذارند تا پاداش آنرا در خواب بگیرند ! و حتما پاداش آن بودن در بهشت در کنار حوریان بهشتی‌ است!!
حضرت مولوی میفرماید : خوش تر آن است که راز دگران .... گفته آید از زبان دگران !....
جنجالی که در خاورمینه و جهان اسلام براه افتاده یک سناریو بیش نیست ،  برای باور این سناریو میبایست که کارهای عجیبی‌ هم اتفاق بیفتد ، مثلا حمله به سفارتخانه ی آمریکا و چند کشور غربی مانند آلمان و انگلیس که حتی سفیر بیچارهٔ ی آمریکا و چند تن از کارکنان این سفارتخانه در شهر بنغازی باید که جان خود را هم برای این بازی از دست بدهند ! چه اهمیت دارد ؟ مساله مساله ی جهانی‌ است ! و در پشت آن ده‌ها هدف بسیار بزرگتر نهفته است که اصلا جان سفیر یا حتی از سفیر مهمتر هم در برابر آن هیچ است !
اردشیر زاهدی که در نظام پیشین هم پست وزارت امور خارجه و هم پست نمایندگی‌ ایران در سازمان ملل را داشت و بخاطر شخصیت گرمش از محبوبیت ی بالا در مجامع بهره‌مند بود روزی مورد خواهش یکی‌ از مقامات آمریکایی قرار می‌گیرد تا به یکی‌ از سفارتخانه‌هایی‌ که عده‌ای مسلمان یا بچه مسلمان وارده شده و چند نفری را به اسارت گرفته بودند رفته و برای ختم این ماجرا‌ به سازمان اف بی‌ آی‌ و سی‌ آی‌ ا کمک کند ، اردشیر زاهدی به محل آن سفارتخانه رفته و به عنوان نماینده ی یک کشور مسلمان با تروریست‌ها گفتگو مینماید و حتی بی‌ سلاح به درون سفارت میرود و با گفتگو و قول و قرار بی‌ ریختن هیچ قطره خونی ماجرا‌ را به آخر می‌رساند و تروریست‌ها خود را به پلیس تحویل میدهند.
ماجرا‌ بر سر فیلم محمد رسول الله بود که عده‌ای از مسلمانان گمان میکردند این فیلم توهین به شخص محمد است و اردشیر زاهدی به آن تروریست‌ها قول داده بود تا آن فیلم در ایران به نمایش در  نیاید ! و چنانچه می‌دانیم در زمان شاه این فیلم به سینماهای ایران راه نیافت !! اما بلافاصله بعد از انقلاب با بروی کار آمدن ملایان فیلم محمد رسول الله هفته‌ها و ماه‌ها بر پرده ی سینما‌های این کشور جا خوش کرده و میلیاردها تومان به جیب تاجران سینمایی و دست اندرکاران آن سرازیر نمود.
این داستان را از آن خاطر بازگو نمودم تا به بخش دیگر این صحبت برویم ، چرا که به خوبی در این ماجرا‌ میبینیم چگونه یک نظام نسبتا لائیک به عقاید مسلمین و دیگر ادیان احترام میگذارد و بر سر قول و قرار خود می‌‌ایستاد ولی‌ یک نظام مذهبی‌ به هیچ قول و قراری پایبند نیست و هرآنچه که بخواهد را صحیح معرفی‌ مینماید و مؤمنین هم موظف به انجام آن هستند . پس نگاهی‌ به جمله ی زیبا و پر معنای سعدی نازنین بیفکنیم که میگوید : هر عیب که سلطان بپسندد هنر است !!!
حال با این دانسته به سراغ این فیلم جدید برویم که به گفته ی بخشی یا عده‌ای بسیار ناچیز از مسلمین در آن به رسول الله یعنی‌ شخص محمد توهین شده است !... در صورتی که اگر همین فیلم را ملایان  می‌خواستند میتوانستند به یک فیلم بسیار مقدس و مذهبی‌ توجیه نمایند که نه تنها در آن هیچ توهینی به رسول الله نشده که حتی بر عکس حقایق زندگی‌ پیامبر اسلام را به درستی‌ نشان داده ! و آنگاه هر کرده ی محمد را مؤمنین می‌بایست سرمشق خود قرار داده و به همان صورت زندگی‌ نمایند، چرا که تقلید در اسلام از اصول دین است !
البته چنانچه می‌دانیم مسلمین هم به چند دسته تقسیم میگردند که این دسته ی خشن فقط بخش بسیار کوچک اما تاثیر گذار آن است ، چرا که آن صدها میلیون اکثریت خاموش هستند که جز نظاره کردن کار دیگری نمی‌دانند.
همه می‌دانیم که در اسلام و به ویژه در مذهب شیعه خشونت نقش بسیار والایی دارد که جای منطق و محبت را به سادگی‌ گرفته و حرف اول را میزند ! و به همین خاطر هم به امام زین العابدین که دوست نداشت شمشیر به دست گیرد و مدام خود را بیمار نشان میداد ، به طعنه امام بیمار نام نهادند ، و در این میان حتی امام‌زاده بی‌ غیرت هم وجود دارد که گویا مایل به گفتگو و و مدارا بوده تا بدست گرفتن شمشیر و ریختن خون این و آن ! و باز می‌دانیم که ایران مرکز جهان شیعه در دنیای اسلام است ، پس میباست این دنیای اسلام از همه جا بیشتر سنگ توهین به رسول الله را به سینه بکوبد !!... به راستی‌ چرا در ایران فقط عده‌ای معدود به خیابان آمده و با حمایت و رهبری دولت چند پرچم به آتش کشیده و چند شعار داده و پس از نوشیدن ساندیس به خانه‌ها روانه شدند ؟؟؟.... و اصلا به مکه برویم که محل زادگاه اسلام و خانه ی رسول الله است ! چرا در آنجا خبری از این کارها نبود ؟ و چه شده که مثلا در آفریقا که مسلمان بدبخت حتی غذا برای خوردن ندارد این فرصت و این نیرو و این علم و دانش مذهبی‌ را دارد که به پیام آور اسلام توهین شده است و باید به سفارتخانه‌ها حمله کرد ! اما این دانسته را ندارد که این سفارت خانه‌ها اصلا نقشی‌ در این ماجرا‌ بازی نمیکنند و سر نخ جای دیگری است ؟
بازیهای آشکار و پنهان داستانی که جهان را سمت و سوق میدهند ، و ادیان و مؤمنین را به عنوان بهترین وسیله و کم خرجترین آن بکار میگیرند خوب می‌دانند که کلید هر ملت را چگونه به قفل آن بیندازند تا این در با کمترین نیرویی باز شود  و آنها را به اهداف جهانی‌ رهنمون سازد تا همیشه و همیشه این قدرت مافوق کشورهای دیگر در دستان آنها باقی‌ بماند !! چه اهمیت دارد که در این میان از این هفت میلیارد انسان هزار هزار هم نابود گردند ؟  آیا همین جمعیت زیاد یکی‌ از دغدغه‌های این زمین و این مردان قدرتمند نیست ؟ چه چیزی بهتر از این مؤمنین قربانیان نخستین گردند و راه را برای قربانیان بعدی باز کنند ؟  ......   می‌گویند :حماقت مرز نمی‌شناسد !!  و عجبا که مرز مابین  درک حقیقت تا توهین به یک مقام مذهبی‌ و به آتش کشیدن جهان فقط یک چوب کبریت است کبریت جهالت و کبریت سواستفاده....
وای بر ما اگر سکوت نماییم تا هر کس هر کاری که خواست با ما و آینده ی ما انجام دهد !!! فراموش نکنیم که امانوئل کانت میگوید:کسی‌ که حقیقت را نمیداند نادان است ، اما کسی‌ که آنرا می‌داند ولی‌ بیان نمیکند تبهکار است .... با دانستن این مهم باید با خود اندیشه کنیم که نادان کیست و تبهکار چه کسی‌ است ؟ 
مجید رحیمی ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
 
 
 
هشدار جدی به دولت کانادا !!
و قابل توجه ایراندخت مبارز نازنین جم!....

کاری که دولت کانادا البته با کمی‌ تاخیر چندین و چند ساله انجام داد و آشغال‌های جمهوری ننگین اسلامی را از کشورش بیرون انداخت و رابطه ی خود را با این نظام تروریست و تروریست پرور قطع نمود ، کاری‌ست قابل ستایش که دیگر کشورها باید آنرا سر مشق خود قرار دهند .
اما این کار زیبا دلیلی‌ بر آن نیست تا این دولت کانادا هر اشتباه یا کار عمدی را در پناه آن قرار دهد و در کنار رسوا نمودن این نظام ننگین حاکم بر ایران ملت ایران را هم در جهان بدنام نماید .
در امر دیپلوماتیک انتخاب واژه‌ها و جمله بندی‌ها و چگونه بیان کردن آن جملات مبحثی بس جدی و حیاتی‌ است که سیاستمداران نمیتوانند از رعایت آن غافل شوند ، مگر آنکه افرادی چون سران نظام وحشی جمهوری اسلامی باشند که آنهم وضع‌شان مشخص است.
اما در این راستا دولت کانادا نه نظام و دولت جمهوری اسلامی را که ایران را عنوان کرده است ! و این به هیچ وجه مورد پسند و پذیرش هیچ ایرانی‌ آزاده و طالب نابودی  جمهوری اسلامی نیست
این مورد حیاتی و این اشتباه فاحش به این نظام سودجو که از مورد استفاده قرار دادن هیچ چیز روی گردن نیست این فرصت را میدهد تا با برگرداندن آن به سوی ملت به بسیاری از مردم ایران این معنی‌ و مفهوم را تفهیم کند که این دولت‌ها همه بر ضد ایران و تمامیت ارضی آن هستند و خواهان نابودی این کشور و این ملتند.
چه دولت کانادا و هر دولت دیگری که می‌خواهد قدمی‌ در راستای آزادی بردارد موظف است ملت ایران و دولت آنرا از هم تمیز دهد و آنرا در جملات خود نمایان سازد بگونه‌ای که این نظام سودجو نتواند هیچگونه استفاده‌ای از آن بر ضد آزادی و بر ضد ملت ایران ببرد .
ما از دولت کانادا و همینطور از خانم نازنین جم که براستی در چند هفته پیشتر جمله ی زیبائی در اخراج این خانه اوباش به نام سفارت بیان کردند ، می‌خواهیم که هرچه زودتر این جملات را تصحیح نموده و به گوش ملت ایران برسانند .
پاینده باد آزادی ، پاینده باد ارتش آزادی بخش جهانی‌ و پاینده باد هر کسی‌ که در هر جایگاهی‌ به خاطر آزادی می‌جنگد و این مقوله ی زیبا و انسانی‌ را میستاید.
مجید رحیمی ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
 

Tuesday, September 11, 2012

امروز ۱۱ سپتامبر است !!
 روزی که در ۱۱ سال پیشتر جهان فقط در چند ساعت چنان تغییر کرد که پیش از آن فقط این تغییر را میشد در فیلمهای هالیوودی نظاره کرد .... اما در آن روز میلیاردها انسان در سرتاسر جهان شاهد پرخرج‌ترین فیلم تاریخ شدند که بازیکنان آن همه گمنام بودند و عجبا که همه شاید به جز چند تن از آنان گمنام نیز باقی‌ ماندند !
با آنکه حتی جان خویش را فدای این فیلم جهانی‌ نمودند ....
در همان زمانها که ماهنامه ی آشنا برقرار بود و این بنده مسئول آن بودم ، شعری را که در زیر میخوانید تقدیم خوانندگان مطلبم نمودم که امیدوارم شما هم آنرا بپسندید ....
خواندنش خالی‌ از لطف نیست ، اما کمی حوصله‌ می‌خواهد و مقایسه ی آن با آنچه بعدها رخ داد ،،، عجبا که اکثر این موارد اتفاق افتاد !! گاهی خودم هم باور می‌کنم که این شعر بعد از این جریانات سروده شده است .... اما وقتی‌ به تاریخ چاپ آن نگاه می‌کنم دوباره باورم میشود که تاریخ آن قبل از رخداد این وقایع را نشان میدهد ....

یازده سپتامبر
یکی‌ مرد عرب اندر بیابان
کشیده خنجرش بر چهر یاران
ز غار خود فرستاده رسولش
که گوید دیر شد بهره ی پولش
خروشیدند آن یاران دیروز
بگفتندش چه میگویی تو پفیوز؟
اگر پولی‌ تو داری از سر ماست
کجا غار تو بی‌ ما پای برجاست ؟

فرستاده چو بشنید این سخن را
به نابودی کشی‌ او منهتن را
پس از این حادثه دنیا دگر شد
دگر عمر فنتیک‌ها به سر شد
بجای پول موشک‌ها شد ارسال
بگفتندش که این هم سود امسال
همه بردند سودهای فراوان
ولی‌ بشنو ز حال خلق افغان
یکی‌ بمب است و آن یک بسته ی نان
یکی جان گیرد و آن یک دهد جان
ولی‌ هر دو به یک شکلند و یک رنگ
خدایا چیست پس اینقدر نیرنگ؟
یکی‌ کودک به شوق نان دویده
ولی‌ مین اش بدن از هم دریده
بسر میکوفت مادر از غم وی
پسر نان آرد اما کی‌ شود کی‌؟
عرب چون خشم نایارن چنین دید
به غار خود نشست و کرد تهدید
که ما را هست نیروی خدایی
ترا نابود سازیمت چو آیی
سپس پا را فراتر برد ز الله
که ما بمب اتم داریم بالله
به دکمه‌ای همه دنیا خراب است
ببین ! این قدرت اسلام ناب است
بخندید و بگفتش غرب قادر
تو هم خواهی‌ کنی‌ اسلام صادر ؟
بگو تا که شوم من یاور تو
تو خود رهبر ، ولی‌ من رهبر تو
وگر نه میروی جایی‌ که انداخت
عرب نی را و جان را بر سرش باخت
عرب خندید و گفتش دام بی‌ دام
نخواهم شد به وعده‌های تو رام
منم خود رهبر دنیای اسلام
نه چون روح لله و نه مثل صدام
اگر جان را دهم استوره گردم
ز شیرینی‌ وگر نه غوره گردم
گرفته سخت جنگی در میان در
که میزد خلق ز آن احوال پر پر
تمام ملک جم ویرانه گردید
چنان که جغد‌ها را خانه گردید
ز موشک‌ها یکی‌ برگشت دشت خشخاش
نمی‌‌آمد فرود این نکته را باش
چه راز ی اندر این نکته نهفته
هر آن کین راز را گفته، خفته
پیامی شد به جرج از ابن لادن
چرا پا را ز حق بیرون نهادن ؟
شما خود منهتن ویرانه کردید
به دنیا راست گویید ار که مردید
فرستاده ز من امر از شما بود
به چشم مردم عالم رود دود ؟
نوشت این ابن لادن جمله‌ای سخت
که عالم از شما گردید بدبخت
ولی‌ در مسلم ار میبود منطق
جدا بود مسلم از ناله و هق هق
اگر روزی بکار افتاد سر ما
بخیر خواهد شد آخر، آخرما
به چشمم جرج و بن لادن یک هستند
از این قدرت پرستی‌ هر دو مستند
به عالم حرمت آدم شکستند
بخون مردمان آغشته دستند
بدانیم نیک ، سر بر چوبه ی دار
کشد کو بر زبان میراند افکار
اگرچه نیست پیدا آخر کار
ولی‌ بیدار باید بود بیدار!!

مجيد رحيمى - سپتامبر ۲۰۰۱ مونیخ

Sunday, September 9, 2012

واقعا درود بر کشور و دولت کانادا
که این تروریستهای آشغال جمهوری اسلامی حاکم بر ایران را از کشورش بیرون ریخت!
ما هم باید از کانادا بیاموزیم و این آشغالها را از کشورمان بیرون بریزیم  !!

 

Friday, September 7, 2012

پرودگارا !! هستی‌ ما را به زیور دوست داشتن بیارای ....
صدای مهر و دوستی و دوست داشتن "ثابت ایمانی‌" به سکوت گرایید ...
و من چه غمگینم از نبودش یاران ....
به کلام و صدایش گوش دهیم و خوب آموزی را از وی بیاموزیم....
مجید رحیمی ۷ سپتامبر ۲۰۱۲ کالیفرنیا

 
دیدن این منظره و تجربه ی مناظری اینچنینی ارزش آن را داشت که ۱۶۰ کیلومتر در جاده‌های سخت و کوهستانی ایالت آریزونا برانیم و گرند کنین را نه از قسمت توریستی بلکه از قسمت دیگر آن که کمتر کسی‌ به آنجا میرود ببینیم ، جایی‌ که شاید در طول روز فقط دو تا سه خودرو از کنارت عبور میکنند و دیگر جز تو هیچ در این سکوت کوهستانی نیست .... سکوتی اما زیبا و دوست داشتنی که تو را اسیر خود میسازد.
 

Tuesday, September 4, 2012


افزودن عنوان

ورود به غرب وحشی ،،،،
از اینجا به بعد حتی تلفن‌های همراه هم دیگر کار نمی‌کردند و ما میبایست بدور از دنیای مدرن با وسیلی که به همراه داشتیم هشتاد کیلومتر به درون صحرا می‌رفتیم و سپس بازمیگشتیم ،،، سفری وحشتناک زیبا و باورنکردنی ،،،، به آن سوی گرند کنین خوش آمدید ، جایی‌ که در تمام روز شاید فقط دو تا سه جیپ صحرایی از کنارتان عبور کنند،
اینجا مارهای زنگی صحرا را از آن خود می‌دانند ، و به حق هم چنین است ،،،، آدمی‌ اینجا بیگانه است .... و چه زیباست که این موجودات زیبا و بی‌ آزار میتوانند از خود و خانه ی خود دفاع کنند !!
کاش ما هم از آنان بیاموزیم !!
این گرند کنین یعنی‌ "دره یا سوراخ بزرگ " که ۱۰۰۰ متر ارتفاع داره ،،،، حدود ۲۰ میلیون سال پیش دو پاره ی زمین به درون هم وارد شده و سپس از هم جدا میگردند ، در حین جدا شدن این سوراخ یا دره به این صورت پاره میشه که امروز یکی‌ از بی‌نظیرترین شاهکار طبیعت رو به نمایش گذاشته....