Thursday, May 27, 2010

!!فقط نخندید


دوستان ! عکسی‌ از تهران بدستم رسیده که خواهش می‌کنم فقط با دیدن
آن عکس نخندید !! شگون نداره به یک مرده بخندیم !! ولی‌ اگر خواستید
بخندید به حماقت بازماندگان بخندیم ....و به قبر این مرده ی جنایت کار که
به حق حاجی هم هست ( ب - ش- ا - ش- ی - م ) ....!!
بریم عکس رو ببینیم ؟

Wednesday, May 26, 2010


آقا باید حقیقتاً از نژاد میمون باشند ! چون مدام میخوان از سر و کول این
درخت و آن زرافه بالا بروند ! خدا شفا‌شان بدهد !! شاید هم چون در ایران
همجنسباز نیست ایشون این کارها رو میکنند !! خدا بهتر می‌داند و
ایشان و میهمانانشان ... البته اگر اون آقای زرافه هم خوشش نمی‌‌آمد ،
میهمان این دلقک نمی‌شد !!... پس اون هم یک جورهایی بله

Tuesday, May 25, 2010

!!پس بر خروش خود بیفزاییم



استقامت جعفر پناهی و حمایت جهانی‌ هم میهنانمان و نیز دست اندر کاران
سینما و همینطور هالیوود باعث شد تا رژیم جمهوری البته مقدس اسلامی عقب
نشینی نماید و برای چند روزی فاقد حمایت‌ های امام زمان و شخص شخیص الله
گردد و مجبور به آزاد سازی جعفر پناهی کارگردان بنام ایرانی‌ گردد ....
دوستان و هم میهنان توجه کنیم که این الله و این امام زمانی‌ که از... جمهوری
اسلامی حمایت میکنند با خروش ما ملت جا میزنند و دست از حمایت این جانیان
بر میدارند !! پس بر خروش خود بیفزاییم

Wednesday, May 19, 2010

(جلاد سیار ( تروریست

دکتر شاپور بختیار
وکیلی راد - آزادی - بویر احمدی

در آگوست سال ۱۹۹۱ فرستادگان (البته مقدس) جمهوری اسلامی دکتر شاپور بختیار را به طرز ی فجیع یعنی‌ همان گونه که یک سال بعد فریدون فرخزاد را سلاخی کردند به قتل رساندند ... از ۳ تنی که این جنایت را انجام دادند فقط یکیشان بدست قانون گرفتار آمد که امروز بعد از ۱۹ سال از زندان فرانسه آزاد شده و به آغوش اربابانش باز گردید ...... این شعر را من همان سالی که جرم این جنایت کار مشخص شد و به حبس ابد محکوم گشت از زبان شاد روان شاپور بختیار و کسانی‌ چون او به این نظام و تروریست‌ هایش که من آنها را در این شعر (جلاد سیار) نام دادم سرودم ... رژیم در طول این سالها رابطه ی خود با این آدم کش را انکار میکرد ! اما همین که امروز این بسیجی‌ آدم کش از زندان آزاد شد از سوی سفارت جمهوری اسلامی در پاریس به استقبالش آمده و با سلام و صلوات به تهران بردندش تا پاداشی دهندش و خیابانی به نامش کنند ... ننگ باد هر آن کس را که امروز هنوز با این نظام ضد ایرانی‌ و ضد انسانی‌ همراهی نماید!! ... درود بر روان شاپور بختیار و هزاران انسانهای آزاده ‌ای که جان خویش در این راه نهادند ولی‌ با دشمنان ایران همراه نشدند !!

جلاد سیار ( تروریست)

بنویس نام مرا بر آن سیه کاغذ خود
تا که آن جلاد سیار تو حیران نشود
دهش آنقدر طلا که وقت سر بریدنم
بخود آگاه نگردد و پشیمان نشود

شستو شویش بده از مغز که در وقت عمل
عاشق این کفرگوی نامسلمان نشود
امر کن بر او که با جامه ی آغشته به خون
نزدت آید تا که شک در کارش آسان نشود

سپس او را بده پاداش زر و خانه و جاه
تا که ارزش عمل از چشم پنهان نشود
بعد از آن تبلیغ کن کین کافران در فرنگ
خائنانند که دین، در دلهاشان نشود

بنویس نام سفیدم را به کاغذ سیاه
که همیشه پشت ابر خورشید پنهان نشود
هر چه خواهی‌ می‌‌ کن اکنون تا بدست داری تفنگ
لیک می‌‌شنو که خون دوام سلطان نشود !!

(شاپور فرخزاد) ۱۹.۱۲.۱۹۹۴ مجید رحیمی - مونیخ

Monday, May 17, 2010


دست اهریمن زمان در طول این سه دهه بارها و بارها جان هزاران شیرین و فرزاد را برای کشتن روح آزادی و آزادی خواهی‌ به عناوین گوناگون گرفته است!!!...
امروز اما نوبت فرهاد و فرهاد‌ های زمانه است که تیشه بدست گیرند و بنیاد اهریمنان را از این مرز و بوم برکنند !!!...

فرزاد ما فرهاد شد!!...

تیشه اش بر خاک افتاد و دمی آزاد شد...
خود به حیرت شد اسیر و ناله اش فریاد شد ...
ز آن که آمد این خبر: فرهاد برخیز و بیا ...
جای تو همراه شیرین اینزمان فرزاد شد ...

رفت آن یاری که آمد بیستون از عشق او ...
بار دیگر جان عشقت طعمه ی بیداد شد ...
بار دیگر قصه ی ضحاک و آن اهریمنان ...
از دل تاریخ ما در حال حاضر یاد شد ...

تیشه را برگیر و برخیز و بیا از بیستون ...
در غیابت دشمن خاک تو از جان شاد شد ...
درغیابت جان صد شیرین و صد فرهاد را ...
مذهب ویرانه بگرفت و از آن آباد شد ...

وای فرهاد زمانه سر مگردان و ببین ...
دشمن شیرین تو سلطان عدل و داد شد ! ...
تیشه را برگیر و برخیز و بیا از بیستون ...
تا ببیند اهرمن فرهاد ما فرهاد شد !!...

(شاپور فرخزاد) مجید رحیمی- مونیخ ۱۵ می‌‌۲۰۱۰
جمهوری هارت و پورت اسلامی با پذیرش تحویل اورانیوم در خاک ترکیه خود را آماده ی نوشیدن جام زهر دوم می‌کند!!...

جام زهر دومی را بهر نوشیدن ببین
رهبری را لحظه ی بر حرف خود ریدن ببین
اینکه آیا خود بنوشد یا که نوشانده شود
بی‌ اثر باشد ولی ‌ این فنّ چرخیدن ببین

مجید رحیمی- مونیخ

Wednesday, May 12, 2010

باید به شادی طواف داد دل خود...
وآن دل را بسپرد به همسایه ی خود...
بایست عاشق شد دوباره دوباره...
در راه میهن ...
اکنون بینیدیش به این حرف دوباره ...
باشد که پیدا کنی خود تو چاره ...
بی مام میهن زیادیست زیادیست ...
این سر بر این تن




Monday, May 10, 2010



این قطعه را که چندیست بصورت سرود در آمده و اینجا و آنجا اجرا شده است را مایلم به روح بزرگ جانباختگان راه رهایی میهنان ایران که در طول این ۳۱ سال گذشته بدست بزرگترین دشمنان این مرز و بوم به خاک و خون کشیده شدند! بویژه جانباختگان دیروز که نظام خونخوار جمهوری اسلامی در روز جهانی‌ مادر به عنوان هدیه خنجری در قلب فرزندان مادران این مرز و بوم نشاند، هدیه نمایم و امیدوارم این تحفه ی ناقابل سپاسی باشد هرچند ناچیز از فداکاری‌ های این فرزندان رشید این آب و خاک ... تاریخ ما لبریز از چنین حکایتها و داستانهاییست که ظلم زمانه از کاوه که به کار آهنگری مشغول بود مبارزی میپرورد و به جان خود می‌‌اندازد بنام ( کاوه ی اهنگر ) که میشود سنبل آزادگی در ایران... از ستارخان که به کار معامله با اسب و گاهی هم بنائی مشغول بود (سردار ملی)‌ می‌سازد و همینطور باقر خان (سالار ملی‌) ... و همین ظلم در این سرزمین از این محصولات کم ندارد که بابک‌ ها - افشین‌ ها - مازیار‌ها و حلاج‌ ها و بعدها کسروی ‌ها - عشقی ‌‌ها - عینوالقر
یین‌ ها و فرخزاد‌ها و صد‌ها که هزاران از این انسانها چون ندا‌ها - سهراب‌ ها - ترانه‌ ها و فرزاد‌ها که نسیم وار به فکر زندگی‌ خویش بودند به دنبال آسایش و آرامش و رفاه برای خانواده به سربازان آزادی برای میهن و گاه حتی برای آزادی انسان و بشریت تبدیل ساخته و می‌سازد!! تا اینان طوفانی به پا کنند و بساط ظلم را برکنند !!...
و به همین منظور است که بخشی از این شعر میگوید : ما از نسیم طوفان شدیم!

(شاپور فرخزاد) مجید رحیمی - مونیخ
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ برابر با ۱۰ می
۲۰۱۰

موج رهایی

ما از نسیم طوفان شدیم...
باور بودیم ایمان شدیم...
همپای موج گشته ایم...
آن شسته دست از جان شدیم...
تنها بودیم ملت شدیم...
دشمن هر ذلت شدیم...
آواره بودیم در جهان...
با هم شدیم دولت شدیم...
چون ابرها بر کوهها...
بر قله‌ ها بوسه زدیم...
برخاستیم و پشت پا...
بر ترس آسوده زدیم...
این راه را طی‌ کرده ایم...
تا که نمایان شد سحر...
آگاه باشیم تا دگر...
از کفّ نبازیم این گوهر...
فردا که آزادی رسد...
ماییم دوباره آن نسیم...
در اوج شادی و سرور...
بی‌ وحشت و بی‌ ترس و بیم...
آئین ما نفس بشر...
با هر عقیده هر مرام...‌
ای میهن‌ ای هم میهنم...
آزادیت باشد بکام

از من پرسید زمونه که: عاشق کی‌ هستی‌ ؟
دل کیو تو خلوت از عشق میپرستی ؟
نگاه کردم تو چشماش نگفتم از تو چیزی ...
نگفتم که خدامی!! عزیزترین عزیزی ...
آخه رسم زمونه س ناکام کردن عشق
گناه قتل عشق رو میذاره گردن عشق


تراز مرکز

Friday, May 7, 2010

چرا من معتقدم که جمهوری اسلامی فاقد صلاحیت اداره ی کشور ایران است ؟!


فردا ۶۵ سال از پایان جنگ جهانی دوم و شکست هیتلر میگذرد ... فراموش نکنیم که هیتلر در ۶ سال نخست خود بسیار کارهای سازنده برای کشور و مردم آلمان انجام داد !! و حتی همین پدیده ی اتوبان از اندیشه های هیتلر است ... اما با آغاز دیوانه بازیهای وی دیدیم که دنیا چگونه پر و بالش را در هم شکست!!
حال در کشور خود ما ایران نظامی وجود دارد که میخواهد به راه آدولف هیتلر برود ... نگاهی میکنیم به عمر ۳۱ ساله جمهوری اسلامی ایران!!...

چرا من معتقدم که جمهوری اسلامی فاقد صلاحیت اداره ی کشور
ایران است ؟!



با به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی و تشکیل
دولت در نظام جدید اکثریت ملت ایران بر این باور بودند یا به آنها این
باور تلقین شده بود که شما در نظام شاهنشاهی بردگانی بیش نبودید و اکنون
به مقام انسان رسیده اید و نظام جدید با شما بعئوان یک انسان رفتار خواهد
نمود و تمامی حقوق شهروندی شما را رعایت خواهد کرد ... حتی هنگامی که آیت
الله خمینی پا به خاک ایران نهاد و در قبرستان بهشت زهرا نخستین سخنرانی
خود را ایراد نمود در آن سخنان روی به ژنرالها ی ارتش و حتی دیگر سران
نظام پادشاهی گفت: آقای سرهنگ ! آقای ژنرال ! آیا شما نمیخواهید انسانی
آزاده باشید و سرور خود باشید ؟....

اما فقط چند روز بعد از اعلام
بیطرفی ارتش دیدیم و شنیدیم که چگونه رگبار تیر و گلوله بر سینه ی همین
سرهنگ ها و ژنرال ها فرود آمدند و اینچنین آزادی و سروری را برای مردم این
سرزمین به ارمغان آوردند!!.... اخبار
این قول شکنی و جنایت هنگامی که به
گوش مردم رسید نخستین اثر آن شوک ملی بود!! که نمیتونست آن پیرمردی که قرار
بود در قامت فرشته به میهن آید
را چنین جنایتکار و نیرنگ باز بپندارد ...
کسی که عکس او را بسیاری در ماه میدیدند و آنان که نمیدیدند و یا
نمیتو
انستند ببینند مجبور بودند ببینند پیش از آنکه خود از دیدگان اقوام
فامیل و دوست و آشنا ناپدید گردند !!

جمهوری اسلامی اینچنین میلاد خود
را به جهانیان و مهمتر از همه به ایرانیان اعلام کرد ... طبیعی است که این
ملت کهنسال در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود بارها فریب این یا آن
اهریمن را خرده و نرخ این فریب ها را نیز پرداخت کرده است ، اما این
فریب بزرگ و جدیدی بود که مشابه آن را نمیتوان فراوان در تاریخ سراغ گرفت
... پس صدها که هزاران جوان و پیر برخاستند تا بگویند این نظام به قامت
کشور ما نمیاید و ما این نظام سراپا دروغین و فریبکار و جنایت پیشه را
نمیخواهیم ... که البته همه میدانیم سزای این شجاع زنان و مردان زندان بود
و شکنجه و سنگسار و اعدام ... و سپس گریز از میهن!!... که این گریز از میهن
حتی از پیش از به پیروزی رسیدن انقلاب ( البته شکوهمند اسلامی ) آغاز گردیده
بود و شگفتا که هنوز هم بعد از ۳۱ سال ادامه دارد... جمهوری اسلامی در
طول این ۳۱ سال با دو بال فریب و جنایت توانست در پرواز خود بسوی جهنم ملتی
را به چنان خاک سیاهی بنشاند که شاید شبیه آنرا نتوان حتی در تاریخ جهان
یافت ! چه رسد به تاریخ چند هزار ساله ی ایرانی !! جنایات بیشمار این
نظام امروز دیگر از چشم کسی پنهان نیست و حتی خود طرفداران نظام هم با
اعتراف به حادث شدن این جنایات سعی در توجیه آن دارند !! که البته گمان
نمیکنم دیگر کسی گوشی شنوا برای شنیدن این توجیهات رنگ باخته داشته
باشد ... مگر آنکه برای حفظ منافع شخصی و بادآورده ی خود از برکت وجود
همین نظام بخواهد به قول ماهاتما گاندی از خواب بیدار نشود !! که در آن
صورت هیچکس نمیتواند وی را بیدار سازد جز نابودی این نظام !! حال اگر
بخواهیم در پس این بازنگری ۳۱ سال گذشته مواردی چند از جنایات و خطاهای
خیانت گونه ی این نظام را برشمریم باید از حتی پیش از جنایت سینما رکس
آبادان آغاز نماییم یعنی از زمانی که طرفداران آقای خمینی حتی از ورود
گوشت یخزده به ایران برای اهداف خود استفاده میکردند و چون مهدی هاشمی در
اطراف اصفهان با فرستادن یک قصاب نوجوان به اردوگاهای فلسطین و مبدل
ساختن وی به یک قاتل حرفه ای پایه های ساختمان نظام مقدس جمهوری
اسلامی را بنا مینهادند... اما اجازه دهید برای طولانی نشدن مطلب به همین
بسنده کرده و از به آتش کشیدن سینما رکس آبادان آغاز نمائیم ، که شهر
آبادان به هیچ وجه حاضر نبود آن آرامش و رفاه اقتصادی خود را فدای آمدن
آقای خمینی نماید و اصلا مایل نبود به جمع شورش گران مشهد و قم بپیوندد !
پس میبایست اتفاقی در آن شهر به وقوع میپیوست تا از پس آن شوک انقلاب به
ثمر برسد و فرشته ی بدی ها و جنایات قدم به خاک ایران بگذرد ...

۱- به آتش کشیدن سینما رکس آبادان که بعد از انقلاب معلوم شد کار خود انقلابیون بوده و آیت الله خمینی نیز در جریان بوده است

۲- فریب های بنیادی که باعث گمراهی ملت ایران گشت که آقای خمینی و
یارانش همواره آنها را تکرار میکردند و قول و قرارهایی را به زبان
میآوردند که هرگز به هچیک از آنان جامعه ی عمل نپوشاندند ... و همه
میدانیم که فریب مردم
در همه جای جهان جرم محسوب میشود و دارای مجازات است!!
برای دولتها و نظامها هم مجازاتشان رفتن است


۳- اعدامهای بی محاکمه بدستور آقای خمینی و قاضی شرع وی صادق خلخالی
که به شب ژنرالها معروف گشت و بر بام مدرسه ی رفاه یعنی همانجا یی که
خمینی و یاران انقلابی اش در آن مستقر بودند ( توجه کنید به طنز زمانه که
در مدرسه ی ( رفاه ) جایی که باید رفاه باشد افراد به جوخه ی اعدام سپرده
میشوند) !!

۴- بگیر ببندها و تشکیل گروههای اوباش و اراذل چون المراقبون و
فدائیان اسلام ( که البته وجود داشت و اینها آنرا وسعت بخشیدند) - ستاد
مبارزه با مواد مخدر که زیر نظر خلخالی و جعفر شجونی و برادران فرازنده
مرتکب بدترین جنایت میشد ... و نیز حمله به سفارت آمریکا که باعث معرفی
ایرانیان بعئوان ملتی وحشی در جهان شد که هنوز هم ملت ایران در حال پرداخت
این رسوایی است

۵- آغاز جنگ ! جنگی که براحتی میشد از آن چشم پوشید ولی به میل قلبی
آقای خمینی و سردمداران این نظام آغاز گشت و پای دیوانه ای چون صدام را به
ایران باز کرد ! تو گویی اینان خود کم جنایت کرده بودند از آن سوی مرزها
نیز نیروی کمکی برای خود فرا میخواندند تا صدام نیز جنایات دیگری را از
آن سوی بیآغازد و بیش از یک میلیون کشته و زخمی و میلیاردها دلار خسارت
با دهها شهر ویران از خود به جای بگذارند


۶- با قبول قطعنامه ی ۵۹۸ سازمان ملل و پذیرش آتش بس با صدام و نوشیدن
جام زهر معروف توسط رهبر انقلاب اسلامی یعنی آیت الله خمینی ، فرمانی نیز
از وی صادر گشت که طبق آن فرمان هزاران دختر ، پسر ، زن و مرد مخالف نظام
که در زندانها بودند و مایل به همکاری با این رژیم منفور نبودند به
جوخه های اعدام سپرده شده و جنازه هاشان در خفا و در تاریکی شب در اطراف
شهرها در گورهای دست جمعی دفن گردیدند که یکی از آن مکانهای نمایان شده (
گلزار خاواران ) در نزدیکی تهران است

۷- تلاش پنهانی برای دست یابی به سلاح هسته ای که باعث بی ثباتی
پاسپورت ایرانی در جهان و بی احترامی جهانیان به شهروندان ایرانی به
عنوان ملتی وحشی و قرون وسطایی و نیز تحریم های جهانی که باعث بوجود آمدن
دشواریهای اجتماعی در ایران برای ملت ایران گشت


۸- بخشیدن بخش بزرگی از سهم ایران از دریای کاسپین به کشورهای جدا شده
از اتحاد جماهیر شوروی در مقابل حمایت آنها از این نظام خونخوار و ضد
ایرانی


۹- کمکهای اقتصادی از منافع ایران به بسیاری از کشورهای فقیر جهان فقط
در برابر دفاع مصنوعی از این نظام ... در صورتی که هزاران دختر ایرانی
برای امرار معاش و رفع مشکل اقتصادی خانواده مجبور به تن فروشی در کشورهای
مجاور ایران بوده و هستند تا مگر بتوانند از پس مخارج درمان پزشکی و
بیمارستان مادر و پدر پیر و بیمار خود در آیند

۱۰- رانت خواری و حمایتهای غیر قانونی از وابستگان این نظام و الویت
دادن به نور چشمی ها و آقاز
اده ها و اینچنین بوجود آوردن یک نظام فاسد
اداری که مداوا کردن آن بیش از دو دهه وقت نی
از دارد

۱۱- شکنجه ، تجاوز ، سنگسار و اعدام رفتار زندان بانان با
زندانیان بوده
وهست ... که حتی یک مورد آن برای به محاکمه کشیدن کلیت این
نظام کافیست

۱۲- خشونت شگفت انگیز با مردمی که به صورت مسالمت آمیز در خیابانها به
گفتن نظرات خود مشغول بودند ... کاری که در تمام جهان به عنوان حق ملت
شناخته شده است !! اما نظام اسلامی حقی برای مردم
قائل نیست
واین ملت را امّت میداند و امّت نیز هیچ حقی ندارد!!...
اینها همه مشتی از خروار عمر ۳۱ ساله حکومت این نظام البته مقدس جمهوری
اسلامی بود ... حال مایلم بدانم چه کسی چه توضیحی یا حتی توجیهی برای
این رفتار و اعمال این رژیم دارد ...که تا من نوعی قانع شویم که نظام
رفتنی نیست!!
در این نظام حقیقتاً چه کسی پاسخ گو است؟ که تا ملت بتواند شکایت خود
را بدانجا ببرد !! و وقتی هیچکس خود را مسئول و پاسخ گو نمیداند ،
تاریخ نشان داده است که اینچنین نظامهایی به نابودی و مرگ محکوم میشوند
و ملت در پای این برگ ی محکومیت امضا خود را نشانده و آنرا به انجام
میرساند.... یاران کوچکترین شکی در نابودی این نظام بدل راه ندهیم ،
اما برای هرچه زودتر نابود شدنش نیز از پای ننشینیم ... پاینده باد ایران
... پاینده باد آزادی برای همه ساکنان این سرزمین با هر عقیده و هر مرام
در چهار چوب قانون
حقوق بشرجهانی...
( شاپور فرخزاد ) مجید رحیمی - مونیخ ۷
می۲۰۱۰

Saturday, May 1, 2010


ببینید اینجا بهشت ملایان است !! که انسانها از این بهشت به آتش جهنم پناه میبرند

امروز یک مزدور و جاسوس سر سپرده ی آمریکا و اسرائیل که برای پول نوکری اجنبی را مینماید و وطن فروشی می‌کند برای خشنود کردن اربابان خود دست به خود سوزی زد این مزدور که در حقیقت قصد بدنام کردن جمهوری مقدس اسلامی را داشت گمان میکرد که ماموران حاضر در صحنه فورا به کمکش آمده و وی را نجات خواهند داد!! اما برادران نیروی انتظامی با دیدن این صحنه دست به یک ابتکار انقلابی زده و نه تنها به کمک این مزدور خود فروخته نرفتند که حتی از مردم عادی نیز جلوگیری نمودند تا مبادا آنها فریب این جاسوس را خورده و بدام امپریالیسیم جهانی‌ افتاده و خطایی مرتکب شده و به وی کمک کنند ... این حرکت انقلابی برادران بسیجی‌ و نیروی انتظامی شدیدا مورد تقدیر رهبر عالیقدر نظام مقدس اسلامی قرار گرفت و مقام معظم رهبری برای هر یک از این برادران جان بر کف مبلغ ۱۰۰۰ دلار آمریکای جهانخوار به عنوان پاداش پرداخت نمودند تا علاوه بر زدن سیلی‌ به گوش دشمنان این نظام بر آمده از سوی الله ، تقدیر باشد از این گونه اعمال انقلابی و انسانی‌ و دینی تا دیگر برادران بسیجی‌ - سپاه و نیروی انتظامی نیز این کار این برادران را سر مشق قرار داده و بیش از پیش به وظایف الهی و انقلابی خود عمل نمایند


تهران – ۱۱ ارديبهشت – يك كارگر محروم كه صبح روز كارگر در مقابل وزارت كار حضور يافته بود، بعد از ظهر امروز در مقابل دانشگاه تهران به نشانه اعتراض به تماميت رژيم خود را به آتش كشيد .

مزدوران وحشت زده سركوبگر در شعاع ۴۰۰ متري مانع از تردد مردم به اطراف اين كارگر قرباني ميشدند .

همين گزارش ميافزايد كه مزدوران بسيجي امروز مسلح هستند و باتونهاي برقي نيز در دست دارند . نيروي انتظامي نيز با خودروهايي كه زندان سيار است دستگير شدگان را به يك پايگاه انتظامي در پشت سينماهاي ميدان انقلاب منتقل ميكنند .