Wednesday, February 25, 2015

از امام مقوایی 
تا ماکت ناو هواپیمابر مقوایی!!
"در نخستین روز رزمایش جدید نیروی دریایی سپاه پاسداران در خلیج فارس، این نیروی نظامی اعلام کرد که با شلیک ۴ موشک ساحل به دریا و ۴۰۰ راکت، ماکت ۳۳۳ متری یک ناو هواپیمابر "نیمیتز" آمریکایی را منهدم کرده است"
به راستی‌ که عقل سالم از دیدن و شنیدن این اخبار حیران میماند که آخر این سران این نظام اگر مغز خر هم که میخورند، چرا دیگر مغز خر سالم نمی‌خورد؟ و به عمد مغز خر بیمار میخورند؟
واقعا در کله‌ی این افراد چیست که دست به چنین کارهای احمقانه‌ای میزنند و اموال و سرمایه‌ی این ملت را به باد میدهند و محیط زیست آبراه فارس را اینگونه به کثافت میکشانند که میخواهند کثافت درون مغز خود را بیرون بریزند؟؟؟

گاهی فکر می‌کنم براستی حتی یک نفر هم در میان این افرادی که امروز در ایران بر سر قدرت هستند وجود ندارد که به اینها بگوید: حماقت هم برای خود مرز دارد!... حماقت هم برای خود ارزش دارد!... شما ارزش حماقت را هم از میان بردید و حماقت را هم بی‌ آبرو کردید!!
ناو هواپیما‌بر میسازند، البته اشتباه نگیرید! 
اینها به اندازه‌ی چینی‌ها هم نیستند که دست کم کپی‌ کنند... خیر!!... اینها ماکت ناو هواپیما‌بر میسازند که حتما مانند امامشان از مقوا است!

البته در مراحل اول با دروغ میخواهند مثلا جهان را سر در گم کنند، و میگویند میخواهند این ناو را برای ساخت فیلم بسازند.
اما بعد معلوم میشود که قصه، قصه‌ی عقده است!!

آخر چه کسی‌ نمیداند که این انقلاب انفجار عقده‌ها بود؟ و چه کسی‌ دست کم در ایران یک یا چند باری اسیر و گرفتار عقده‌های این عقده‌ای‌ها نشده است؟
اکنون هم ساخت این ناو (البته ماکت ناو) برای همین عقده گشایی است، که ما یک ناوی میسازیم و با صدها قایق جنگی و صدها راکت و موشک به آن حمله می‌کنیم و اینگونه عقده‌ی خود را میگشاییم!

حال که جرات و توان حمله به ناو حقیقی‌ را نداریم، دست کم در سالگرد انقلاب با این کار روح امام راحل را اینگونه شاد سازیم!!
و جهان با نظاره اعمال این زشتکاران فقط بر حماقت این جماعت افسوس می‌خورد که واقعا مگر میشود چنین مجوداتی بر چنین کشوری حکومت کنند؟؟؟
هم میهن به خود آییم، خجالت بکشیم از حمایت از روحانی و سگ و شغال و آن همه‌ی مجوداتی که یکی‌ از یکی‌ بدبخت‌تر و عقده‌ای‌ترند!!
بخود آییم و این نیمه جان مام میهن را نجات دهیم!! 
البته اگر هنوز یک نیمچه غیرت و ارقی در ما باقی‌ مانده باشد!!
غیر از این وای بر ما! و همانا که همین نظام لایق ماست و ما لایق آن!!
مجید رحیمی ۲۶ فوریه ۲۰۱۵ مونیخ

Sunday, February 22, 2015

قصه‌ی قاهره و قادسیه!!
در قاهره به چشم دیدم که مردم چگونه از سفره‌ی تاریخ خود نان میخورند و به گذشته‌ی خود مینازند،
اما مذهب اغیار به دل‌ دارند و بندگی بیگانگان میکنند.
و به یادم آمد که میهن من نیز شوربختانه چنین است!
آیا این نهایت فقر نیست؟!...
فقر به اندازه‌ی یک لقمه نان
در پس لبخند پر از التماس
شهر پر از حس غروری غریب
صاحب این فخر ولی‌ آس و پاس

نان خورد از سفره‌ی تاریخ خود

سجده به دشمن برد او با سپاس
گم شده در پیچ و خم روزگار
مذهب اغیار به تن چون لباس

گه‌ برود از پی‌ تاریخ خود

گاه ببرد ز گذشته تماس
همنفس مذهب شمشیر و خون
گیج شده، باخته هوش و حواس

گاه به دل‌ راه دهد مهر و نور

گاه بلرزد بخود از این هراس
زآنکه ندیدست به چشمش جز این
گاه قمه، گاه طناب، گاه داس!

های کجایی که تو را تیسفون

همقدم قاهره و شهر یاس
باخته خود را به سیه زاده چون
خالق داعش، خدای حماس

قصه‌ی تاریخ پر از ماجرا‌

گمشده در نشعه‌ی افیون و ناس
های به خود آی‌ کنون آدمی‌
تا که برون روح رود زین لباس!
مجید رحیمی ۱۰ فوریه ۲۰۱۵ قاهره
"ناس: مخدر سبز رنگیست که زیر زبان مینهند"

Tuesday, February 17, 2015

رنگ سیاهی شده رنگ گلت!!

نفرت عالم ز جهان در دلت
چیست؟ بگو با من و ما مشکلت
از همه عالم شده‌ای منزجر
رنگ سیاهی شده رنگ گلت

خشم و تنفر ز کلامت عیان
هر سخن آغشته به اندوه جان
در پی‌ آزار جهانی‌ اگر
بشنو که جا نیست تو را در جهان!

رخت ز عالم چو ببندی به است
علت این بودن تو از چه است؟
ای که دلت خانه‌ی شیطان شده
غیر خودت بنده‌ی شیطان که است؟

مجید رحیمی ۱۷ فوریه ۲۰۱۵ مونیخ