Sunday, April 25, 2010


زنده یاد دکتر شجأع الدین شفا سرباز پر تلاشی بود که در عرصه ی فرهنگ و
تاریخ ایران دست به پژوهش های گسترده ای زد و به دل تاریخ سفر کرد و
ارمغان خود از این سفرهای تاریخی را به صورت کتابهایی ارزنده در دسترس
همگان قرار داد ... کتابهایش بلافاصله بعد از چاپ نایاب میشدند و ناشرین
دست به چاپ های بعدی میزدند ... این کتاب ها که همگی ...در ایران ممنوع اعلان
شده بودند به صورت مخفی به چاپ رسیده و چون برگ زر دست به دست فروخته
میشدند ... و این دانستنی های موجود در این کتابها دشمنان اصلی نظامی بوده
و هستند که همه چیز و همه جا را تاریک میخواهد ... استاد شفا سالیان درازی
را به صورت نیمه مخفی زندگی نمود تا سربازان گمنام نظام مقدس! جمهوری
اسلامی مانع کار او نشوند و خللی در بوجود آوردن آثارش نتوانند وارد
سازنند ... این قطعه کوچک را برای این مرد بزرگ سرودم و نبود وی را به
تمامی دوستان و دوستداران بی شمارش تسلیت عرض میکنم ... اگرچه وی همیشه در
لابلای نوشته هایش زنده و جاوید است

......

بپا خیز و دگرگون کن قضا را

روانش شاد این مرد خوش اندیش...
چنان افشا نمود ، راز هر ریش...
گشوده چشم ما بر هر فریبی...
به ما افزود دانش، کاست از خویش...
دگرباره به میلادی رسیدیم...
که دانستیم ز خود ، از خاک ، از کیش...
قلم در دست وی شد همچو شمشیر...
به روی بد گمانان پر از نیش...
تو ای هم میهنم بشنو صدایش...
مده بر دل دمی هراس و تشویش...
بپا خیز و دگرگون کن قضا را...
بدر گرگان پنهان در دل میش...
ز آگاهی شود برچیده این خوان...
بساط مفتی و ملا و درویش...
چنین رزم آورانی دارد ایران...
بدل امید داریم، بیش از پیش...
مجید رحیمی (شاپور فرخزاد ) - مونیخ ۲۹ فروردین
۱۳۸۹برابر با ۱۸ آوریل ۲۰۱۰

Tuesday, April 20, 2010

به راستی باید عاصمی را خداوندگار فرهنگ فارسی شمرد. دکتر نصرت واحدی


دکتر نصرت واحدی مقاله‌ای دارد در( پارس دیلی نیوز) در باره ی محمد عاصمی برای خواندن این مقاله میتوانید به آدرس زیر مراجعه نمایید

به راستی باید عاصمی را خداوندگار فرهنگ فارسی شمرد. روحش شاد باد. مونیخ به سال 2010 : دکتر نصرت واحدی

http://parsdailynews.com/61026.htm

Saturday, April 17, 2010

مهرزاد مرعشی سوپر استار آلمان شد

به کوری چشم سران جمهوری جهل و جنایت در ایران؛ یک جوان سبزپوش ایرانی‌ سوپر استار آلمان شد

مهرزاد مرعشی جوان ۲۹ ساله و پر استعداد ساکن هامبورگ با کت و شلوار سبز رنگ خود به عنوان اعتراض به نظام جنایتکار حاکم بر کشورمان در مسابقه ی بزرگ در جستجوی استعداد‌ها در آلمان سوپر استار این کشور شد و تحسین همگان را برانگیخت ... برای مهرزاد عزیزم بهترین آرزوها را دارم و سپاس از وی که چنین نیروی تازه‌ای به هم میهنان سبز خود بخشید


Thursday, April 15, 2010


آغاز بهار !!

رهبرا من تشنه ام ساندیس کردی احتکار
تشنه آوردی و برده ای مرا ای نابکار
وعده ام دادی که گر آیم بهمراهت دهی
پول نفتم رابشکل ساندویچ با افتخار
آمدم من پا به پایت تا به میدان ونک
تازه فهمیدم زدی پایت به آن قول و قرار
تشنه لب بردی مرا روی سوی چاه جمکران
تشنه تر آورده ای بازم خدا را ای هوار
میدهی هر دم فریبم با ...یکی آیه ز غیب
میکشی سرها به این گونه به پای چوب دار
پول نفتم را نخواهم جمله ارزانی تو
گر چه دستت ناقص است!! آن دیگری از مابدار
تازه فهمیدم چرا اینگونه منفوری علی
راز تو خواهم بگویم پیش خلق سربدار
من کنون از ملتم نی دیگر از آن مومنین!
مومن! اندر چشم تو هیچ است هم ارزش خار
عمر تو پایان رسیده ای زمستان وطن
چشم خود را باز کن بنگر به آغاز بهار!!

(شاپور فرخزاد ) میم - ر - مونیخ

Monday, April 12, 2010

!! ایران در پای دار است



ایران در پای دار است

هم میهنان غیور ، ای زن و مرد خاک شیر پرور کردستان ، ای آزادگان بلوچ ، قشقایی و ای مبارزان بختیاری و گیلانی و مازندرانی ، ای از جان گذشتگان آزاده ی آذری ، و ای زنان و مردان خراسانی و خوزستانی ... ای کودکان و نوجوانان ،ای پیر و ای جوان !! ای زن و ای مرد تهرانی و ای ملت ایران!! ... امروز آن روزیست که مام میهن به تک تک ما محتاج است !! سخن از اختلاف عقیده میان دو گروه سیاسی نیست !! سخن از جنگ با یک همسایه ی جنوبی - شمالی یا شرقی و غربی میهن نیست !! و باز سخن از این نیست که این دولت برود یا دولت دیگری بیاید !!! بلکه سخن از بود یا نبود میهن است !! سخن از آن است که دشمن به شکل خودی کمر به نابودی ایران بسته است !!... دشمن اکنون در خانه و در راس قدرت است و هر روز بیش از پیش مام میهن را به سوی دره ی نابودی میکشاند ... امروز آن روزیست که من و تو و آن کودک شیرخوار و آن جوان و آن پیرزن و آن پیرمرد باید برخیزیم و از جان بگذاریم تا مام میهن را از مرگ حتمی برهانیم ... یاران !! ایران در پای دار است !! در طول این ۳۱ سال همیشه چراغ مبارزه روشن بوده اما امید به فردای بهتر نیز در دلها خانه داشته است ... امروز اما آن امید با آخرین حرکت مسالمت آمیز ملی و برخورد وحشیانه ی حکومت با مردم بی دفاع مرد ... اما ما زنده ایم و برمیخیزیم!! تا دست در دست یکدیگر بیش از پیش و مصممتر از دیروز خاک نیاکانی مان را از مرگ حتمی برهانیم ... آری هم میهنان باید برخیزیم و این نظامی که دشمن ترین دشمن این آب و خاک و فرهنگ این سرزمین است را پیش از رسیدن پای قدرتهای جهان و آغاز یک جنگ خانمان سوز دیگر از پای در آوریم و میهن خود را آزاد سازیم !! چشم آیندگان بر ماست ... نسل های آینده را از خود ناامید نکنیم ... یاران!! جمشید و سیمرغ نگهبانان هزارهای این مرز و بوم بوده اند اما بی خیزش من و تو حتی سیمرغ و جمشید و یا اهورامزدا نیز کاری نتوانند از پیش برد !! برخیزیم و خانه از دشمن پاک سازیم و اهریمن را از این آب و خاک بیرون برانیم ... اهورا مزدا یاورتان باد !!.... ۲۳ فروردین ۱۳۸۹ برابر با ۱۲ آوریل ۲۰۱۰(شاپور فرخزاد) مجید رحیمی - مونیخ

به چه چیز این جوان مینگرید ؟!
به شجاعتش و یا به غیرتش ؟
آدمی چون بنگرد این صحنه را
میشود افزون غم بر حیرتش
درد بر جان مینشیند همچو تیغ
زهر گردد همچو شهد زین آمیق
دل ز حیرت میشود بازاز تپش
با لبی بسته کشد فریاد ، جیغ
تا که این عالم بداند درد ما
عالم ما غرق گردد بی صدا
چشم ما هم میدود سؤ روی عشق
ز پی آزادی چشم ندا !!...
(شاپور فرخزاد) مجید رحیمی - مونیخ
12.04.2010

!!جهان , جهان را ترک کرد

خواننده جهان چه زود این جهان را ترک کرد و با هفت هزار سالگان سر بسر شد ....
از شنیدن این خبر شوکه شدم ! و نیز بسیار متاسف ... از صمیم قلب به خانواده و جامعه ی هنری و به تمام دوستدارانش تسلیت میگویم و همدردی خود را اعلام میدارم و برای روان این هنرمند شادی آرزو دارم .
(شاپور فرخزاد) مجیدرحیمی




Sunday, April 11, 2010

!! هیچ کس مستحق اعدام شدن نیست

این تصویر زیبا و پر معنی‌ را از دوست عزیزم فرزانه به عاریت گرفتم ... اصولا قوانین پیش از تولدشان در دلهای افراد جامعه جا خوش میکنند و نیاز بخود را در طول دهه‌ها به انسانها تفهیم مینمایند ... با بوجود آمدن این احساس در روح و روان افراد یک اجتماع یک قانون نانوشته متولد میشود که آن قانون به مرور در کتاب ویژه ی خود یعنی‌ کتاب قانون نوشته میگردد و رفتار بر خلاف آنرا به مجازات می‌‌آریند.... بیاییم امروز ما این کار را از خود بیاغازیم و این قانون نوشته شده ی فردا را از هم اکنون در دلهامان خانه دهیم و به آن پایبند باشیم ! بی‌ اما و اگر ... هیچ کس مستحق اعدام شدن نیست ... حتی خبیثترین انسانها .. حتی سران جمهوری اسلامی !! چرا که مجازاتی هست که از اعدام نیز بدتر است و آن حبس ابد است

Friday, April 9, 2010

احمد خاتمی: دوستداران نظام منافع آمریکا را در سرتاسر جهان بخطر می‌‌اندازند

احمد خاتمی یکی‌ از سخنرانان نماز جمعه در جمهوری مقدّس اسلامی در تهران است که دوستان و مخالفان و دشمنانش جملگی وی را دایناسور خاتمی میخوانند !! او امروز در سخنرانی‌ خود در نماز جمعه سعی‌ در تهدید آمریکا نمود ! گویا وی گمان می‌کند زمان زمان ۳۰ سال پیش است و او هم آیت الله خمینی است که فتوای سلمان رشدی صادر کند و جهان را به وحشت بیندازد ، میخواد با این عمل مهم بودن خود را به آمریکاییها نشان دهد و همچون هرمن گورینگ فرمانده ی نیروی هوایی آدولف هیتلر که بعد از وی خود را لایقترین شخص برای جانشینی او میدانست و گمان میکرد که آمریکاییها بعد از مرگ هیتلر با وی وارد معامله میشوند ، سرمست از این احساس هر آنچه که میخواست به زبان می‌‌آورد و با همین احساس چند ساعت پیش از آویخته شدن با سیانور جان خود را گرفت ... حال که ۶۴ سال از آن زمان می‌گذرد حضرت ایشان به همان راهی‌ میروند که دیگران رفتند و به خودکشی‌ رسیدند ... البته اگر گورینگ بعد از مرگ هیتلر این احساس را داشت این جناب دایناسور این سخنان را در زمان زنده بودن آقای خامنه‌ ای بر زبان میاورد ... شاید گمان برود که این سخنان با صلاح دید خود آقای خامنه ‌ای بیان شده است ! این درست است ... اما حقیقتاً چه کسی‌ باور می‌کند که این دایناسور هنگامی که ببیند خامنه‌ ای دستگیر شده و یا به دست کسانی‌ کشته شده بزانو نیفتد و زار نزند و روضه ی پشیمانی و غلط کردم سر ندهد ؟؟ این هارت و پورتها درست در زمانی‌ به زبان می‌‌آیند که خبر خارج کردن ثروتها توسط آقازاده‌ها در ایران پیچیده و این به این معنا است که نا‌امنی‌ و وحشت در سرتاسر نظام رخنه کرده و هر کس به فکر نجات جان خود است !! همین جناب دایناسور را هم اگر خوب در کارش دقت کنیم خواهیم دید که در پس این سخنان تلاش بیشتر از این برای خروج ثروت دزدیده شده ی خود از مملکت را دارد تا پس از این که این تلاشها به نتیجه نرسید بتواند جان شیرین خود و خانواده را به ساحل امن برساند ... و البته ریشها را تراشیدهٔ و کراوت به گردن انداخته و لهجه را تغییر داده و شاید هم با این ثروت دزدیده شده یک جرّاحی پلاستیک نیز انجام داده و ظاهرا وارد اجتماع آدم‌ها شود ! خدا را چه دیده‌اید ؟... پرسیدنند آیا مار تخم میگذارد یا بچه؟ گفتند: از این حرامزاده هرچه که بگویی‌ بر میاید !! نظر شما در این رابطه چیست ؟؟

این شخص را می‌شناسید ؟؟؟

دوستان !! آیا شما این شخص را میشناسید ؟؟؟ به صورتش خوب دقت کنید... چرا که میتواند همین شخص فردا در شهر شما به عنوان سرکنسول یا دیپلمات مشغول باشد !! آخر چرا این نظام مقدس جمهوری اسلامی این همه آدم وقیح دارد ؟؟؟ ... ولی همیشه دم از ادب و شخصیت و شرافت و انسانیت و خلاصه تمام آن چیزهایی که ندارد میزند ... به ناپلئون انتقاد کردند ... که تو همیشه در جنگ بدنبال زن و پول و قدرت بودی ! ناپلئون گفت: خوب مگر شما به دنبال چه چیزی هستید ؟ پاسخ شنید: بدنبال شرافت، انسانیت، ادب !! ناپلئون پاسخ داد: خوب اینکه دیگر دعوا ندارد! هر کسی به دنبال چیزی که ندارد میرود !! و مدام از آن سخن میگوید!!! این تصویر و صدای جمهوری اسلامی است ! صدای نظامی که خود را فرستاده ی الله میداند و دولتش دولت مهر ورز است !!! و البته این صدا را نه در زندانهای ایران و نه در خیابانهای تهران میشنوید ... این صدای یکی‌ از دیپلماتهای این نظام است!! که در شهر مونیخ اینچنین به کسی‌ که فقط یک سوال طرح کرده پاسخ الهی با لهجه ی مهرورزی میدهد!! ببینید و بشنوید و خود قضاوت کنید ... آیا ما باید با دیدن این صحنه بپذیریم که در زندانهای این نظام الهی نه تجاوز هست و نه خشونت و شکنجه ؟؟؟

اسم این حضرت با ادب جمیشد هست و مسٔول رمزه, در ضمن خیلی‌ هم خوش تیپه! و مامانش می‌خواد براش یه دختر نجیب و با ادب هم بگیره ! حالا شما حسودیتون واسه چه ؟ نمیبینید لباس پلو خوریهاش رو هم پوشیده؟ تازه تو همین سالن شیک کلی‌ از ایرانیان وطن پرست بودند که جونشون رو برای شکمشون .. نه ببخشید میهنشون میدادن یا میدن ! حالا هرچی‌ ,خلاصه اینکه ایران تنها نیست!! از آقایون دکتر و مهندس و فرش فروش‌های داخل گرونترین سالن مونیخ بپرسید خودشون بهتون می‌گن چیکار میکنن !!! بازم بگم ؟


Saturday, April 3, 2010

!! خانه ی ایران در مونیخ

دوستان !! مطلبی که از پارس دیلی نیوز میخوانید را چندی پیش به رشته‌ ی تحریر در آورده و برای مسٔول این خانه ی ایران در مونیخ ارسال نمودم تا هر پاسخ و توضیحی که آنان در این رابطه دادند را در اختیارتان قرار دهم ... هدف روشنگری و سازندگی است و بس ... تصمیم همیشه با ملت است ... مجید رحیمی - مونیخ


امروز از تنی چند از هم میهنان ساکن مونیخ با ا- میل مطلبی بدستم رسید که این مطلب در همین راستا می‌باشد با سپاس از ارسال کنندگان این مطلب ، آنرا خواندم و بسیار منطقی‌ و بدور از کینه و مسائل شخصی‌ یافتم ، زیرا متاسفانه فرهنگ کینه ورزی در میان گروه‌ها و دسته‌های فرهنگی‌ و سیاسی خارج از کشور رایج است و این خود خواست نظام بر آمده از سوی الله حاکم بر سرزمینمان است که می‌خواهد حتی ۲ نفر نتوانند در زیر یک سقف برای نجات میهن همگام و هم هدف گردند تا عمر مقدس نظام الهی طولانی تر گردد

در مورد خانه‌های ایران که در سرتاسر اروپا و بویژه در شهر مونیخ فعال هستند صحبت‌های زیادی از همان آغاز تولد بر سر زبانها بود که بنده را وا داشته تا سوال‌هایی‌ را بصورت مقاله به رشته‌ ی تحریر درآورم که هنوز در دست نوشتار است. در این مقاله یکی‌ از سوالات در همین رابطه است که این دوستان هم در مطلب‌شان عنوان ساختند! این خانه ی فرهنگی‌ از کدام فرهنگ سخن میگوید ؟ از سعدی که بیت معروفش بر سر در سازمان ملل میدرخشد که میگوید: بنی آدم اعضا یکدیگرند ... که در آفرینش ز یک گوهرند ... تو کز محنت دیگران بی‌ غمی ... نشاید که نامت نهند آدمی‌ ؟.... که اگر از این فرهنگ بگوید نباید سکوت کند و روز بعد از تماشای به خاک و خون کشیده شدن ندا‌ها و ترانه‌ها و سهرابها به رقص و پایکوبی بپردازد ... که اگر چنین کند همان میشود که سعدی فرمود: نشاید که نامت نهند آدمی‌ !!... صورت‌ دیگر این ماجرا‌ آن است که به ظالم توپ و تشر زده و وی را از این کار برحذر دارد ! برای این کار حتما نباید از یک ایدئولژی خاصی‌ دفاع کرده و سیاست مشخصی‌ را عنوان نماید بلکه فقط از آنکه فرمان تیر به سوی مردم بی‌ دفاع میدهد بپرسد: چرا اینکار را کردی ؟؟ به کدامین گناه کشته شدند این جوانان ؟؟!! فراموش نکنیم که این جوانان میتوانند از اقوام فامیل و یا حتی از افراد خانواده‌های خود اعضای این خانه‌های ایران باشند !! آیا باید این صحنه‌ها را دید و لب به دندان گزید ولی‌ هیچ نگفت ؟

آیا این صحبت رواج فرهنگ، منظور همان فرهنگ انشا‌الله گربه است می‌باشد ؟ یا آنکه به قول هم میهنی برای نجات آپارتمان خود در تهران مجبور است سکوت نماید ! و فراموش می‌کند که آپارتمانش بصورت اتفاقی‌ در کشوری قرار گرفته که تمام آن کشور مصادره شده است !!!؟؟ و این جوانان برای رهایی آن کشور و آن آپارتمان است که به خیابانها میروند و جان جوان خود را فدا میسازند تا من و شما آزاد باشیم و بتوانیم آزادانه به میهن خود سفر نماییم بی‌ آنکه مجبور باشیم به هنگام ورود یا خروج قول و قرارهایی با حکومت گران داشته باشیم و مهر سکوت بر لب بکوبیم که مبادا در سفر بعدی گریبنمان را بگیرند

سوال دیگرم این است که این خانه ی ایران کدام خانه ی ایران است ؟ آن خانه که خواستیم بهترش نماییم و بی‌ آنکه بدانیم چه می‌خواهیم به خیابان آمدیم و به قول مهدی بازرگان طلب یک لیوان آب نمودیم اما سیل آمد ؟ یا این خانه ی امروزی که ویرانه‌ ای بیش نیست ؟! بانو فرشته خواننده ی سر شناس که برای نوروز ۱۳۸۹ در کنسرت افتخاری برای این خانه ی ایران در شهر مونیخ بر صحنه حاضر شد گفته بود: اگرچه اسم اینجا خانه ی ایران است ! اما اینجا خانه ی ما نیست !! خانه ی ما آنجاست ... (منظور ش ایران بوده است) ... این خوب است که مسئولان این خانه‌های ایران مشخص سازند از کدام خانه صحبت میکنند ! و صاحب آن خانه کیست ؟ تا مبادا خدایی نکرده در خانه ی غصبی نماز بگذاریم !!! و یا سینه زنی‌ عاشورا را بر پا کنیم و سپس عید نوروز را جشن بگیریم !! چرا که می‌خواهیم از فرهنگ نیاکانی خود حمایت نماییم !!.... بعد از مشخص شدن اینکه از کدام خانه صحبت می‌کنیم میرسیم به پرچم یا بیرق آن خانه ! چرا که هر کشور و هر ملت و قومی برای خود پرچمی دارد ، ملت ایران نیز از قرن‌ها پیشتر برای خود بیرقی ساخته که از یادگار نیاکان ماست ... این پرچم به هچیک از سلسله های پادشاهان مربوط نیست! ضمن آنکه در هر دوره قسمتی‌ از این پرچم ساخته شده و چون این خواست مردم آن دوران بوده پس سینه به سینه و نسل به نسل برای ما باقی‌ مانده که به آن پرچم ۳ رنگ شیر و خورشید نشان میگویند و پیرو روایتهای تاریخی‌ حتی شیر و خورشید آن از فرهنگ اوستایی گرفته شده است ... خوب حالا اگر بخواهیم به دنبال فرهنگ باشیم و قصدمان رواج فرهنگ نیاکانی باشد باید نخست خود از فرهنگمان چیزها بدانیم و سپس آنها را به دیگران بیاموزیم! و اگر خودمان هم نه از تاریخ و نه از فرهنگ بدانیم سئوالی را در ذهن‌ها خلق می‌کنیم که: چه چیزی را قرار است به دیگران بیاموزیم ؟؟

آنگاه صدای مولوی را می‌شنویم که میگوید: من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه ؟ .... با این دو سوال و توضیح کوتاه اکنون مایلم این سوال را طرح نمایم که چرا پرچم خانه‌های ایران نه این است و نه آن ؟ چرا که هر دو آن پرچم‌های رسمی‌ پیش و پس از انقلاب به تصویب مجلس رسیده اند و مجلس هر دو دوران آنها را پذیرفته اند ... حال چرا شما نه آنرا و نه اینرا به عنوان پرچم خود پذیرفته‌اید؟ آیا قصد بوجود آوردن پرچمی جدید را دارید ؟ آن هم بی‌ تصویب مجلسی ؟؟ ... تک تک مردم ایران این حق را دارند که پرچم زمان پیش از انقلاب یعنی‌ پرچم نیاکانی خود را و یا این پرچم جدید را بپذیرند ! اما هیچکس و هیچ گروهی حتی سیاسی این حق را ندارد که به دلخواه خود پرچم ایران را تغییر دهد ... چگونه است که شما که سیاسی هم نیستید دست به این کار زدید ؟؟؟

در صورتی که اگر پرچم همین جمهوری اسلامی را هم برای خود انتخاب میکردید در نظر بسیاری بسیار صادق تر جلوه مینمودید از اینکه بخواهید به تصمیم خود نه این باشید و نه آن ! بسیاری از هم میهنان ما که در حقیقت قربانیان همین نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند و بخاطر سیاست‌های غلط این نظام از خانه و کاشانه گریخته ، بدبختی‌ها کشیده تا خود و خانواده را به ساحل به اصطلاح امن رسانده ... دلزده از این سیاست بازیها بدنبال آن فضای مهر و صداقت پیش از انقلاب سر به هر مجلسی میکشد تا شاید گم شده ی خود را بیابد ! و این مهم را مسئولان این نظام بر آمده از سوی الله خوب میدانند ... چرا که همین گمشدهٔ را خود این مردان خدا از مردم گرفته اند ، پس همین احتیاج مردمی میتواند ماندن این آقایان را تضمین نماید یعنی‌ به این گونه که به این طریق مردم را در زیر یک سقف آورده و فیلم این جم آوری را در داخل به نمایش گذاشته تا مردم داخل ببینند که ایرانیان خارج از میهن فقط بفکر رهایی خود بودند و حال که رها شده اند اصلا یادی هم از مردم داخل نمیکنند .... این کار باعث میشود آن دسته از جوانانی که حاضرند برای نجات ایران حتی جان خود را فدا کنند دلزده شده و آن نیرو و انرژی را به یک سرخوردگی بدل سازند !! و همین سرخوردگی آن جوانان به روی آوردن به اعتیاد مواد مخدر که در اجتماع ایران فراوان است منجر میشود و یا به فرار از ایران و در مواردی هم به سکوت وا داشته میشوند !! و این درست همان چیزیست که نظام بدنبال آن است !! حال پاسخ مرا بدهید ! آیا این غیر سیاسی بودن به این معنا است ؟؟ و یا منظور شما از غیر سیاسی بودن یعنی‌ اینکه شما از یک ایدئولژی خاصی‌ حمایت نمیکنید ولی‌ با هیچ ایدئولژی هم مبارزه نمیکنید تا آن ایدئولژی به فرهنگ و کشورتان صدمه نزده باشد !؟

در پایان مایلم این سوال مثال گونه را هم طرح نمایم که: اگر چند دزد و خلاف کار به خانه ی شما وارد شوند و علاوه بر سرقت امولتان نظری هم به ناموس تان داشته باشند ، فرض بگیریم شما هم در اتاقی‌ هستید که کسی‌ از وجود شما ‌ خبر ندارد و در حقیقت شخص شما در خطر قرار ندارید ... آیا به سکوتتان ادامه میدهید و خود را به خطر نمی‌‌اندازید ؟ یا آنکه به ندای شرف و غیرت و ارق خانوادگی و ملی تان توجه می‌کنید و به دفاع از افراد خانواده و میهنتان بر میخیزید؟ اگر اینکار را انجام دهید که دیگر نمیتوانید بیطرف باشید و بگویید شما به ظالم و مظلوم کاری ندارید و به اصطلاح می‌خواهید به سیاست کاری نداشته باشید ! اما اگر در همان پستو سکوت را انتخاب کنید و اجازه دهید که غاصبین هر کاری که میخواهند با خانواده و هم میهنانتان انجام دهند ، آنگاه اسم این را چه میگذارید ؟؟ برشت میگوید: کسی‌ که حقیقت را نمیدانند جاهل است ، اما کسی‌ که آنرا میداند ولی‌ سکوت می‌کند تبهکار است !! باید از خود بپرسیم آیا ما هم یکی‌ از این دو دسته هستیم و یا نه ! ما از دسته ی آزادگانیم ؟ که هم حقیقت را می یابند و هم آنرا با صدای بلند بیان مینمایند و قیمت آنرا هم می‌‌پردازند!!... ما همه با هم یک ملت را تشکیل میدهیم، هیچ یک از ما نمیتواند ایرانی‌ تر از دیگری باشد پس بخواهیم که نقش مثبت خود را درعضویت در این اجتماع به نیکی‌ ایفا نماییم و از سعدی نازنین بشنویم که میگوید: از ما دو افسانه ی نیک و زشت باقی‌ میماند! بخواهیم که افسانه ی نیک از ما بجا بماند !!... امیدوارم در این مقاله کسی‌ را نرنجانده باشم جز دشمنان ایران را !! هدف فقط روشنگری و سازندگی است و نه ویرانگری!! پاینده باد ملت آزاده ایران ... مجید رحیمی - مونیخ ۱۵ فروردین ۱۳۸۹ برابر با ۴ آپریل ۲۰۱۰


Friday, April 2, 2010

این کودک خمینی است در آغوش پدر !! همان کسی که میهن ما را به
چنین روزی انداخت !! پدری که تازه از هند یا پاکستان امروزی آمده بود ...
شما چه فکر میکنید ؟ آیا وی به ایران خدمت کرد و طشت رسوایی دین و مذهب
را از بام فرود آورد!! یا ایران را ویران کرد و ایمان و اعتقاد دینی را از دلها
زدود ؟؟؟


Thursday, April 1, 2010

یوسف رشیدی دانشجویی که در روز دیدار احمدی نژاد از دانشگاه پلی تکنیک پلاکاردی را روی سر نگاه داشت که بر آن نوشته بود "" رئیس جمهور فاشیست ! پلی تکنیک جای تو نیست "" اکنون در زندان و به اعدام محکوم است ! هم میهنان برای نجاتش به یاری شما نیازمندیم .... برای رسیدن این خبر به همه تلاش نمایید تا شانس بیشتری برای زنده ماندنش بیافرینیم


!!!خامنه اى در بستر بيمارى استعفا داد
به قسمت پايين توجه كنيد لطفا
ببخشید دروغ سیزده بود