Saturday, November 29, 2014

دعوت از شما عزیزان و دوستان و هم سنگران!!
صفحه و سایت اینترنتی ماهنامه‌ی "دیگه چه خبر؟" آماده شده است، بسیار خوشوقت میشویم به این صفحه تشریف آورده و ما را با حضور زیبای خود شاد سازید...
با مهر بسیار تیم "دیگه چه خبر؟"
https://www.facebook.com/…/Digeh-Che-Khabar…/883263155019483
www.digeh-che-khabar.com


Friday, November 28, 2014

چرا آیت الله خامنه‌ای فتوا صادر نمیکنند که دولت بدهی بیمه‌ را بدهد؟؟؟؟
بیمه سلامت ایران نمی‌تواند طلب ۵۴۳ میلیارد تومانی خود را از دولت بگیرد!!
به جای اینهمه فتوای بیجا!!

امام دومی فتوا بفرما    
که بیمه‌ حق خود را بازجوید    
بدهکار است دولت بر ضعیفان      
بگو پاسخ بر این پرسش بگوید
     
که آخر حق این بیمه‌ی ما را    
چرا پرداخت ناکرده گذاری؟      
بگو ای دولت بدکار و ظالم         
مگر خود خواهر و مادر نداری؟
       
جهان لازم ندارد که تو فتوا     
دهی‌ بهر اتم یا بمب و آلش     
و یا گوئی نباشد این نظامت       
به خواب خود به فکر و در خیالش
           
به جای اینهمه فتوای بیجا   
یکی‌ حرفی‌ بزن تا حال مردم    
شود بهتر که شاید دولت تو    
نگردد از همین ملت شبی گم!!
   
امام دومی باور کن این را      
که ملت از تو و از این نظامت    
چنان بیزار گشته که بزودی       
به زیر پا نهد نام و مقامت
      
و آنگه یادت آید صحنه‌ای را    
که دیدی خود ز سرنوشت معمر        
که قذافی به التماس در آن     
چگونه عاقبت را برد بر سر!!   
مجید رحیمی ۲۸ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ
  
در مشهد مانور ضد شورش برگزار شد!!! 
نیمی از پول این مانوروها را خرج ملت کنید و ببینید هیچکس حتی به فکر شورش هم نخواهد افتاد!!
به هیبت وحشتناک‌شان بنگرید و ترس را در وجودشان ببینید چرا که در طبیعت و دنیای حیوانات هم زمانی‌ موجودی ترسناک می‌شود که خود وحشت کند...
حالا باید از اینها پرسید که دلیل وحشت‌شان چیست؟ 
یعنی‌ اینها خود بهتر از مردم میدانند که بزودی همه بیدار و آگاه می‌شوند و قیامی بزرگ در راه است!!!؟؟ 
اما راستی‌ چرا مشهد؟؟

Thursday, November 27, 2014

هستی‌ عشق ....

جهانی‌ در تو پنهان است و جز تو
نمی‌داند کسی‌ رمز عبورش
چه زیبا میتوان در خود سفر کرد
نشست و خیره شد بر ماه و نورش

که شب را می‌کند چون روز گاهی 
و دل‌ را میکشاند سوی رویا
به زیبایی کامل می‌نشاند
صفای زندگی‌ را بر دل‌ ما

نباید این ز یاد ما شود دور
که این رویای زیبا میتواند
شود با دست ما کابوس و نابود
اگر در خود حسادت را دواند

اگر تنها به خود حق را ببخشد
اگر پا بر دل‌ بخشش گذارد
نمیدانم دگر نامش چه باشد
و یا از زندگی‌ دیگر چه دارد!؟
مجید رحیمی ۲۷ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ



Monday, November 24, 2014

اشک حسرت!!
ز ترس از داعش ای دیرینه دشمن 
به پایت بوسه بنشانده جهالت
تویی‌ خود خالق این جهل و داعش
تو را هر دو عجب گردیده آلت

چه آدم‌ها که بیزار از تو اما
کنون بر بودنت پا میفشارند
نمیدانند که هستند و چه هستی‌
ز بودت جز جنون آخر چه دارند!

یکی‌ گوید اگر داعش بیاید
به خاک و خون کشاند میهنم را
کشد ما را به زندان و اسارت
بسازد برده‌ای زیبا زنم را

یکی‌ دیگر دو صد رحمت فرستد
به تو زآنکه ز داعش بهتر استی
چرا که در سرت اندیشه داری!! 
اگرچه بدتر از زنگی مستی

دلم خواهد به فریادی بگویم
نداری برتری قدری ز برده
که حال برده به باشد ز حالت
ببین دست زمان با تو چه کرده!

ولی‌ حیران نگاهم خیره مانده
به رسم این جهان و کار مردم
بگونه اشک حسرت مینشانم
به تاریکی‌ روم تا که شوم گم!!
مجید رحیمی ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ
https://www.facebook.com/…/Digeh-Che-Khabar…/883263155019483

Thursday, November 20, 2014

اعتماد جهان و مردم ایران به نظام جمهوری اسلامی تا کجاست؟
چند نفر از دست اندرکاران این نظام تبعه‌ی کشور دیگری را دارند؟
کیست نداند؟
در طول این سه دهه که جمهوری اسلامی به صورت آشکارا یا مخفی‌ که در پی‌ دستیابی به سلاح اتمی‌ یا آنگونه که خود مدعی است " سلاح صلح آمیز اتمی‌"! میلیاردها دلار از جیب ملت ایران اما بدون اجازه و بدون موافقت این ملت به چاله‌ی بی‌ سر و ته این بازی خطرناک و ماجراجوییهای احمقانه نریخته است؟
و کیست نداند؟ 
که جهان و بویژه کشورهای تولید کننده‌ی این تکنولوژی مانند کشورهای اروپایی و حتی آمریکا، حال روسیه، چین، اوکراین و کرهٔ‌ی شمالی به کنار! در سالهای نخست به صورت کجدار و مریض بنجل‌های خود را به قیمت گزاف و به صورت قاچاق به همین نظام نمیفروختند؟! و سران این نظام هم به خیال آنکه جهان بیخبر از راهی‌ که او میرود مورچه‌وار از این سو و آنسو آت و آشغالهای آنها را نمیخرید و به خیال خود با پیچ و مهره کردن آن تکنولوژی بنجل، خانه‌ای محکم که عمر و بقای نظام را تضمین نماید نمیساخت!؟

و امروز بعد از بیست یا حتی سی‌ سال که جهان تمامی‌ آشغال‌های خود را به این نظام فروخته است و اکنون دیگر هیچ آشغالی برای فروش ندارد و اگر باز بخواهد چون گذشته وسایل به این نظام بفروشد مجبور است وسایل تکنولوژی جدید را بفروشد که آن هم بسیار خطرناک است، دست به تحریم نظامی زده است که خود باعث تولد و بقای آن است!... به راستی‌ چرا؟
و اما امروز! جهانی‌ که خود در بوجود آمدن این نظام بیشترین تلاش را کرده، بی‌ اعتمادی خود به این نظام را با صدای بلند اعلان میدارد! جهانی‌ که در طول این سی‌ و‌پنج سال بیشترین استفاده را از این نظام برده است!!

و سؤال اینجاست که وقتی‌ جهانی‌ که خود مادر این نظام است به فرزند خود بی‌ اعتماد باشد، چگونه ملت ایران که بزرگترین قربانی جهان و این نظام است باید به آن اعتماد داشته باشد؟
ملتی که در طول این سی‌ وپنج سال نه تنها شاهد به یغما رفتن سرمایه و داراییهای خود توسط همین نظام و سران آن بوده که به چشم خود دیده است چگونه فرزندش را در خیابان به قتل میرسانند و یا به سیاهچال میبرندش و صبح جنازه‌اش را تحویل میدهند و یا حتی در بسیاری موارد اصلا حتی آن جنازه را هم تحویل نمیدهند!!
واقعا معنی‌ و مفهوم اعتماد یعنی‌ چه؟
و چه زمانی‌ میتوان به شخص یا گروه، دسته یا دولت و نظامی اعتماد کرد؟
امروز نه تنها ملت ایران یا دولتهای جهان که افراد این نظام هم به خود این نظام هیچ اعتمادی ندارند!! چرا که اگر داشتند دیگر لازم نبود تبعیت کشور دیگری را داشته باشند!! 
با یک نگاه سطحی خواهید دید که چند نفر از دست اندرکاران این نظام تبعه‌ی کشور دیگری را ندارند؟؟
مجید رحیمی ۲۰ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ
https://www.facebook.com/…/Digeh-Che-Khabar…/883263155019483

Wednesday, November 19, 2014

سلامتی‌ بهتر است یا زر؟

پزشکم گفت با من گر که خواهی‌ 
شود افزوده بر عمر سجلدت 
بیا قدری گذر کن زآنچه داری 
که پاکیزه کنم من کل جلدت 
و بر این گفته افزوده سخنها 
که عالم ارزش زر را ندارد 
تمام مال هستی‌ ای برادر 
بقدری قدر پیکر را ندارد 
پس از آن مبلغی را گفت کز آن 
فقط صفرش بیادم مانده اکنون 
چرا که یاد من دیگر نیاید 
چگون اندختمش از خانه بیرون 
پزشکم رفت و من تنهای تنها 
نشستم با دو صد اندیشه‌ی او 
که آیا حرف او بوده به نفع‌ام 
و یا آنکه بود این پیشه‌ی او 
خلاصه آنکه هرگز این حقیقت 
نمیگردد عیان بر کل هستی‌ 
فقط دانم که بر اموال دنیا 
چنان چسبیده‌ایم جمله دو دستی‌ 
که گر یک دستمان را قطع سازند 
دهیم عالم به آن یک دست دیگر 
همه اینگونه‌ایم و شک ندارد 
زنیم از بهر زر روزانه پر‌پر!!
"سجلد= شناسنامه" 
مجید رحیمی ۱۹ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ

Monday, November 17, 2014

گفتگویی داشتم با خانم زینا تهرانی‌ در سال گذشته در تلویزیون ایران آریائی، 
شاید دیدنش براتون جالب باشد...

Sunday, November 16, 2014

سرنوشت پوتین و یاران!!

تو را روزی که دمپایی بگردی
ببینم زیر چکمه خانه داری
نشیند نقش چکمه بر رخ تو
غضب مندی و زخمی و شکاری

بخود گوئی که پوتین بوده نامم
ولی‌ گوئی که آن هم بوده دامم
تمام آنچه بر من داده این نام
همه چون زهر گردیده حرامم

دلم می‌خواست استالین بگردم
ولی‌ هیتلر شدم از بخت زردم
چگویم ای برادر! جان عمه
نمک پاشی نکن بر زخم و دردم

چه رهبرها که بودند دست بوسم
از آنکه من خدای کل روسم
ولی‌ اکنون دهد فرمان که چائی
بیارم بهر معشوق عروسم!

اگر از من چنین گردیده یا ربّ
که این گشتم ز آن دبدب و غبغب
چه آمد بر سر آن دیگرانی؟
که میداشتند بر دستان من لب!!
مجید رحیمی ۱۶ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ

Saturday, November 15, 2014

علی‌ دائی مردانگی کرد و زیر فشار مجبور شد مایلی کهن را از زندان آزاد کند...

بگو با ما که محصول کجایی؟
عجب مردانگی داری تو دائی
برایت پول و قدرت همچو پشگل
تو از مال جهان یکسر رهایی
همه عاشق به اخلاق و مرامت
تمام قهرمانان جمله رامت
یکی‌ کودک ولی‌ گوید به فردا
ز ما هر آنچه برده‌ای حرامت
تو مشهوری ولی‌ محبوب ما، نه
پر از پولی‌ ولی‌ از آن رها، نه
خدا با توست اما  ای برادر
تویی‌ با پول و قدرت با خدا، نه!!
مجید رحیمی ۱۵ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ

خبط خدا!

گفتی‌ و شنیدم همه را با دل‌ و جانم
از گفته‌ی تو رنگ گرفته دو جهانم
گفتی‌ که گر آیی شود اینجا چو گلستان
جاری شده از گفته‌ی تو آب دهانم

اما تو رسیدی و من از آنچه که بودم
کمتر شده و سوختم از آه و فغانم
آه از سر جهل است و فغان از سر کوری
دردا که برون گشته ز دل‌ شوق زمانم

شوقی که چو آتش بنشیند‌ به تن من
خود کرده گناهیست کز آن چاره ندانم
اما چو ندارم دگر این طاقت آتش
پرخاشکنان دشمن هر پیر و جوانم

پرخاشکنان گرد جهان گردم و گویم
من سوخته‌ی خبط خدا و دگرانم!!
مجید رحیمی ۱۵ نوامبر ۲۰۱۴ مونیخ

Wednesday, November 5, 2014

ماهنامه‌ی دیگه چه خبر؟ چاپ مونیخ
را میتوانید در فیسبوک و توییتر و همینطور در سایت دیگه چه‌خبر.کام ببینید و مطالب آنرا بخوانید و برای دیگران ارسال نمایید...
 اما مهمتر از همه اینکه میتوانید دیگه چه خبر را از فروشگاه‌های ایرانی‌ و فارسی زبان شهرتان در سرتاسر اروپا بخواهید... دیگه چه خبر محلی برای نظر‌ها و عقاید شماست... ما را از نظرات خود بی‌ نسیب نگذارید و باعث بهتر و بهتر شدن ما شوید تا به آنجایی برسیم که لیاقت خدمت به اجتماع ایران و فارسی‌زبانان را داشته باشیم و در راستای خدمت به اجتماع ایرانی‌ و فرهنگ ایرانی‌ قدمی‌ هرچند ناچیز برداریم...
https://www.facebook.com/pages/Digeh-Che-Khabar-دیگه-چه-خبر/883263155019483?fref=photo
---------------------------------
http://digeh-che-khabar.com