Saturday, July 31, 2010


سهم من از عشق تو!
غایب همیشه حاضر ز چه بی‌ وفا ترینی؟..
ز چه صد گله نمایی که چرا چنین غمینی؟!.
تو اگر وفا نمایی،دل خود شادنمایی!..
ز وفای دل شادت نگری چه نازنینی...

همه شب بوی تو دارد نفسم درون سینه...
که مرا چنین صفایی که چو دژ مرا امینی...
به خود این جمله بگویم همه دم ز جانب تو...
عشق زیبای من هستی‌ که مرا به ره‌ کمینی...

چو شبی گذشتم از ره‌ که تو شایدم بیابی...
چه بگویم که نخواهی دگرم چهره ببینی‌ ؟!.
گرچه دل سیر شدستی و از این مهر گسستی...
دگرم عجب نباشد! که تو پیوسته همینی‌!..

من همانم که توگفتی‌ چو درخت پیر این دشت...
قطره‌های اشک،باران، ریشه در چون تو زمینی‌...
چکنم با که بگویم ؟که تو این بوده و هستی‌...
گل بی‌ وفای زیبا! ز چه حکّ بر این جبینی ؟!..

مجید رحیمی ( شاپور فرخزاد ) ۳۱ جولای ۲۰۱۰ مونیخ

Friday, July 30, 2010

!!بلکه یک زنی

‌ای که دگرگون شده‌ای نازنین...
خیره شو تغییر مرا هم ببین...
با تو رسیدم به جهان دگر...
اوج گرفتم بخدا از زمین...

تا که بدیدم دل زیبای تو...
شیفته گشتم به تماشای تو...
شوق درونم شده چون خانه ام...
چیست که باشد چو تو همتای تو؟..

گر که خدایی تو خدای منی...
نور بر این جان دلم افکنی...
ساده بگویم که بدانی سخن...
نه خالق و فرشته! بلکه زنی...

یک زن زیبای پر از آرزو...
با نفس گرم دلی‌ چون سبو...
کیست که داند که تو هستی‌ ولی‌...
خانه به خانه نکند جستجو؟!.

وای که این قسمت من از جهان...
تحفه بود ز خالق آسمان...
شکر طبیعت که چنین آفرید...
با تو شدم بار دگر نو جوان !..
۳۰ جولای ۲۰۱۰ مونیخ - مجید رحیمی

!!مورد توجه دوستان عزیزی که به اسلام یا به هر دین و مذهب دیگری توهین میکنند و یا آرزوی مرگ آن ادیان را دارند


نخست آنکه این کار به چند دلیل صحیح نیست و بازدهی مثبتی نخواهد داشت چرا که نمیتوان از جاده ی تنفر و با سلاح تنفر به شهر عشق و انسانیّت رسید ! ما اگر سبز هستیم ، سبزی هستیم که بنیان اهورایی و مهر زرتشت و افکار بلند ...کوروش را در دل و جان داریم ...ما ایرانیان جهان دوست هستیم ! و نه بیزار از جهان ! و این جهان از همین همسایگی ما آغاز میگردد ... دین اسلام یا هر دین یا ایدئولوژی دیگری که پا به جهان میگذارد فقط و فقط یک دلیل دارد و آن احتیاج انسان است و از مغز انسان نیز میتواند متولد شده باشد!!... حال این افکار میتوانند منفی‌ و یا مثبت ارزیابی شوند و مورد پذیرش قرار گیرند یا به فراموشی سپرده شوند ... در طول تاریخ کم نبوده اند انسانهایی که ادیان و مذاهبی را به جهان هدیه کردند اما چون کسی‌ آن ادیان را نپذیرفت و در موردشان گفتگو ننمود آن ادیان به مرگ محکوم شدند ! اما همینکه کسی‌ بیاید و به آن ادیان توهین نماید در حقیقت آن دین و مذهب و ایدئولوژی را ترویج و معرفی‌ و عنوان مینماید که تا دیگرانی که نمیدانند آن دین و مذهب چیست برای شناختش به دنبالش روان شوند و این یعنی‌ حیات یک دین ! آیا حقیقتاً این خواست این دوستانیست که مدام مرگ بر اسلام مینویسند؟! ...
مورد بعدی آنکه با توهین به یک ایدئولوژی یا مذهب نمیتوان پیروان نا‌آگاه آن مذهب و دین را آگاه نمود بلکه آنها را در مقام مقابله قرار میدهیم تا سرسختانه حتی از بدیهای آن مذهب نیز دفاع نمایند چرا که آنها خود را مخاطب احساس میکنند و باور دارند که نه به دین بلکه به شخص آنها توهین شده است و در حقیقت هم چنین است ! چرا که آنها این دین را پذیرفته اند و دانسته یا ندانسته به آن ایمان دارند ! و وقتی‌ به ایمان کسی‌ توهین میشود در واقع به شعور و اندیشه و درصد فهم آن شخص توهین میگردد !! حال اگر ما قصد آبادانی داریم و هدفمان روشنگری است باید با سلاح روشنگری به جنگ با این سیاهی و تباهی برویم و نه با سلاح تنفر و طغیان ... و فراموش نکنیم که روشنگری ۱۰۰۰ بار سختر از ویرانگری است !! حال زمان آن است که این دوستان با خود بیندیشند که در صف کدام ارتش ایستاده اند ... ارتش روشنگری و سازندگی و یا ارتش ویرانگری و ترویج تنفر !؟
پاینده باد مهر ، اندیشه و شادی که از پیام آور بزرگمان زرتشت به جای مانده است ...
با مهر (شاپور فرخزاد ) مجید رحیمی

Sunday, July 18, 2010

در مصاحبه با رادیو اسرائیل،با بانو فرنوش رام به سرپرستی استاد منشه
امیر گفتنیهای خود را به صراحت بیان نمودم و همینطور از مشاهداتم از کشور
اسرائیل سخن به میان آوردم... اما بیش از هر چیز دیدن عشق و احساسات هم
میهنانم نسبت به سرزمین نیاکانیمان ایران مرا سخت تحت تاثیر قرار داد



در پای دیوار شکایت شکوه‌ها از خالق نمودم که آخر این احمدی نژاد وآن رهبرش دیگر چه موجوداتی هستند که خلق کردی!؟‌ ای خدا !... و تا کی‌ قراراست این ملت چنین در زجر باشد و در اسارت ؟... ناگهان صدایی شنیدم که گویاصدای حافظ شیرین بیان بود که میگفت:
گر تو نمی‌پسندی ... تغییر ده قضا را



Saturday, July 17, 2010

!!گزارش کوتاهی از سفرم به کشور اسرائیل برای اجرای برنامه و دیدار با هم میهنانم و مصاحبه با رادیو اسرائیل

پنجشنبه بیست و چهارم تیر 1389 خورشیدی پانزدهم ژوئیه 2010 میلادی ... چهارم ماه «آو» سال 5770 عبری فهرست برنامه امروز رادیو اسرائیل:برنامه امروز، پنجشنبه، با بخش مشروح خبرهای روز اسرائیل و ایران آغاز شد، که در 40 دقیقه ارائه گردید. در برنامه این هفته "ایرانیان در غربت" میزبان هنرمندی میهمان از کشور آلمان، آقای مجید رحیمی... بودیم.آقای مجید رحیمی با نام هنری "شاپور فرخزاد"، ترانه نویس و خواننده مقیم آلمان، بیست و سه سال پیش ایران را ترک کرد. وی از چهارده سالگی سرودن شعر را آغاز کرده و هم اکنون علاوه بر کار هنری، به کار مطبوعاتی نیز می پردازد. از جمله کارهای مطبوعاتی او، انتشار نشریه ای با نام "آشنا" است که در مونیخ چاپ، و در کل اروپا منتشر می شود. این روزنامه نویس و هنرمند آزاد اندیش، به صراحت، به بیان دیدگاه های سیاسی خود نیز می پردازد، که یکی از نشانه های صراحت گفتارهای سیاسی او، نوشته هائی در توضیح ساختار رژیمی با ریاست "احمد الف هیتلری نژاد" است. "شاپور فرخزاد" نام هنری است که آقای رحیمی آنرا به احترام دکتر شاپور بختیار و مرحوم فریدون فرخزاد برگزیده است، او در این مصاحبه که توسط خانم فرنوش رام با ایشان صورت گرفت، به بیان نظرات و مشاهدات خود از اسرائیل نیز پرداخت. وی در زمینه آنچه که در طول اقامت خود در اسرائیل دیده است، این کشور را محیطی امن و پیشرفته دانست که دولت اسرائیل آنرا با یک دست و در حالی که با دست دیگر مشغول جنگ با تروریست ها بوده ساخته است. مشروح این گفتگوی 43 دقیقه ای را می توانید با مراجعه به "صدای برنامه روز" در همین تارنما بشنوید
برای شنیدن این مصاحبه میتوانید روی آدرس زیر کلیک کرده و سپس در صفحه ی رادیو اسرائیل روی پنجشنبه پانزدهم ژوئیه 2010 میلادی کلیک نمائید

http://www.radis.org/

Thursday, July 8, 2010

دوستان عزیزم !
من بمدت یک هفته از حضورتان مرخص میشوم چرا که

برای!!.
در مسافرت می‌باشم ! پس از بازگشت از این سفر دور و دراز

گزارش آنرا در همینجا تقدیم خواهم نمود! تا یک هفته ی دیگر
همگیتان را به ایزد یکتا میسپارم.
البته در این یک هفته هر زمان که از
کار فرصتی بیابم سری به این کارزار خواهم زد!
پاینده باشید و پر تلاش در راه رسیدن به آزادی!
ما همه صبح میهنیم
ریشه ی ظلم برکنیم!
همگیتان را دوست دارم
مجید رحیمی - شاپور

Friday, July 2, 2010

!!ما سبز براندازیم


یاران ! این آخرین سروده ی من است که همراه با ارکستر اجرا شده و
تا چند روز دیگر آماده میشود،آنرا به شما عزیزان مبارز تقدیم می‌کنم ،این
تحفه ی سبز را بپذیرا باشید!
ما سبز براندازیم!!...
ما سبزیم ، ما سبزیم ،ما
سبز براندازیم ...
با دشمن این خانه ،لحظه‌ای نمیسازیم ...
تا ابد اگرباشی‌ ،با دروغ و کلاشی ...
در برابرت هستیم ،با فکر فروپاشی !..
جای تونه این خاک است ...
نامت نه به افلاک است ...‌
ای پست تر از خاشاک ...
این دولت ضحاک است !..
این نظام ناپاک است ...
این نبرد دیرینه ، بین نیکی‌ و کینه...
کنه را تویی‌ رهبر ، چون زخم در این سینه ...
‌ای آیت زشتی ها ،‌ای ظلم فریبنده ...
بنگر که وطن در شب ، شد صبح رهاننده...
کار تو همه فتنه ،ویرانی و تحریک است ...
این راه ترا اکنون ، بنگر که چه باریک است ...‌
ای فتنه گر ظالم ، گر تو خود نمیدانی...
عالم همه می‌داند ، پایان تو نزدیک است !!
پایان تو نزدیک است !!
مجید رحیمی - شاپور