Monday, February 28, 2011


!!تبریز این همیشگی‌ مکان آغاز یک تحول

لازم نیست که از زمان خود بسیار دور شویم تا پهلوانی‌های تبریزییان را برشمریم ! چرا که همین حرکت
مروز ما ادامه ی مشروطه است که سرآغاز آن از شهر تبریز و استان آذربایجان است با آمدن ستارخان سردار و باقرخان سالار ملی‌ همراه با یارانشان به سوی تهران و همینطور سردار اسد بختیاری و نیز دیگر مبارزان دوران نخستین مجلس ملی‌ که در آن مردم برای خود تصمیم میگیرند !! و اما امروز که نظام کشور نظامی بسیار خونخوار تر از شاهان قاجار است مردم غیور تبریز میدانند که چگونه این شهر را قبرستان فرستادگان و ماموران رژیم جمهوری نامقدس اسلامی سازند ! رژیمی که نه به مرجع تقلیدی چون آیت الله شریعتمداری احترام گذاشت و نه به میر حسین موسوی که از خطه ی آذربایجان می‌‌آید !! و البته مسلّم است که از فردا تمام ایران برپا خواهد خاست ! اما آذربایجان و در راس آن شهر تبریز که در طول تاریخ زبانزد بوده است فردا شجاعتی غیر قابل تصور از خود نشان خواهد داد ! چرا که غیرت جوانان آذری نمیتواند این توهین را بیش از این تحمل کند !! ننگی که در این ۳۲ سال چون لکه‌ای سیاه بر تاریخ ایران نشست باید با دست شما عزیزان پاک گردد تا روح ستارخان و باقر خان و بیشتر از همه روح زرتشت از شما و از همه ی زنان و مردان و کودکان و پیران این سرزمین خشنود گردد ... همه ی ما مسئول هستیم و همه ی ما میتوانیم به اندازه ی خود ضربه‌ای بر این نظام ننگین و دشمن ایرانزمین وارد آوریم !! به روح کورش بزرگ بنگریم که در تک‌ تک‌ ما حلول کرده و ما را بر آن داشته تا ساکت ننشینیم و نابودی ایران را نظاره نکنیم ! خون قهرمانی و پهلوانی در رگ تک‌ تک‌ ماست که فردا اثر آنرا رژیم منفور جمهوری اسلامی و جهان خواهد دید !! جوانان غیور کرد ، بلوچ ، فارس ، خوزستانی ، آذری ، گیلانی و مازندرانی و هر کجای این سرزمین مام میهن چشمش به قدم شماست !! مام میهن را از خود خشنود سازیم چرا که در پایان زندگی‌ به آغوش آن باز خواهیم گشت ! نخواهیم که ترس باعث آن شود که خدایی نکرده در برابر مام میهن شرمسار شویم !! برخیزیم و حتی اگر قرار باشد جان در راه میهن دهیم آن جان را با کامل میل فدای مام میهن و آیندگان نماییم و با شرافت و آزادگی به ابدیت بپیوندیم !! اما ایران را آزاد ببینیم !! پاینده باد روح آزاد مام میهنمان ایران ... بوسه بر قدم هاتان میزنم که برای ایران برداشته شوند و بر این بوسه افتخار می‌کنم


نه - اسفند ۱۳۸۹
مجید رحیمی



خمینی تیری بود که ۴۰۰ سال پیشتر با مرگ قزلباشها به سوی قلب ملت ایران شلیک شد ! اما ملت هم ۴۰۰ سال فرصت داشت تا از تیررس آن به پناهگاه گریزد و یا چاره‌ای برای آن بیندیشد ! حتی زمانی‌ که مردی چون رضاشاه وارد میدان شد و اراده ی راسخ خود را مبنی بر نابودی این تیر به مرحله ی اجرا نهاد باز این عده‌ای از مردم بودند که با وی سر به مخالفت گذاشتند و سینه ی خود را برای برخورد این تیر آماده ساختند !! در پایان اما نسلی پرداخت آنرا به گردن گرفت که از هیچ چیز خبر نداشت و در عین بی‌ خبری‌ پا به هستی‌ نهاد !! بخواهیم اکنون که بیدار شده ایم یک بار و برای همیشه این تیر و کمان ! و آن تیر انداز را به موزه ی تاریخ بسپاریم و آینده ی نسل‌هایی‌ که هنوز پا به هستی‌ نگذاشته اند را از چنگ مصیبت و سیاهی برهانیم !! فراموش نکنیم که ما با آنکه قربانی هستیم اما مسئول هم هستیم و تاریخ آن مسئولی که وظیفه ی خود را انجام ندهد نخواهد بخشید !! پاینده باد تلاشگران راه روشنگری

Sunday, February 27, 2011

!!دوران طلایی امام و غریبی فرزندان موسوی


‎!! دوران طلایی امام و غریبی فرزندان موسوی

سال شصت بود و تازه سازمان مجاهدین اعلام جنگ مسلحانه کرده بود و ترور‌ها در اوج قرار داشتند و هر روز می‌شنیدیم که این یا آن شخص چه از سران نظام و چه از افراد حامی‌ نظام در اطراف محل سکونت ما در یک ترور جان باختند و این احوال تمام مملکت بود !! در این دوران خانواده ی من در بی‌ خبری تمام به مدت
یک هفته از فرزند ارشد خانه بسر می‌برد ، برادرم که تازه نوزده سال داشت یک هفته پیشتر از خانه خارج شده و تا آن روز به خانه مراجعه نکرده بود و ما در این یک هفته تمامی‌ بیمارستانها ، پاسگاه‌های شهربانی و کمیته‌ها را جستجو کرده بودیم اما هیچ خبری از وی بدست نیاورده بودیم ! تا آنکه حدود عصر آن روز زنگ خانه به صدا در آمد و من به گمان آنکه برادرم به خانه بازگشته با عجله و شوق در را گشودم و با چهار پاسدار مسلح و اخمو روبرو شدم که در حین سوال که آیا اینجا منزل رحیمی است وارد خانه شدند بی‌ آنکه کارت شناسایی یا حکم ورود به خانه را نشان دهند ... ساعتی‌ بعد همین چهار پاسدار با کلی‌ مدارک که آنها آن را مدارک اعدام برادرم میخواندند از خانه خارج شدند و فقط نام یک کمیته در میدان غار را بعئوان محل حبس برادرم نام بردند .... شوک تمام وجودمان را گرفته و ما را در حالت خلسه برده بود با هزاران سوال بی‌ جواب که اصلا کرج چه ربطی‌ به کمیته ی میدان غار در تهران دارد؟!!! .... ساعتی‌ بعد پدر از جستجوی فرزند به خانه بازگشت و از ماجرای جستجوی خانه توسط چهار پاسدار و در بند بودن فرزندش در کمیته ی میدان غار با خبر شد و بلافاصله تمام خانواده به سوی تهران و کمیته ی میدان غار براه افتادیم ... به زحمت توانیستیم اجازه ی دیدار زندانیمان را بگیریم ... چند جوان در برابر ما صف کشیده اند تا ما زندانی خود را شناسائی نماییم گوئی در سردخانه هستیم و این جوانان زندانی لاشه‌هایی‌ برای به خاک سپرده شدن هستند و حالا ما برای مشخص کردن هویت آنها احضار شده ایم !! مادر به تک‌ تک‌ آنها نگاه کرد و با اشگ و ناله گفت پسرم در بین اینها نیست ... ناگهان صدایی از جوانی در هم شکسته بیرون آمد که مادرم را مامان خطاب کرد !! به وی خیره شدیم !! آری او برادرم حمید بود ... در هم شکسته !! با سری از ته تراشیده شده !! و با ریش یک هفته‌ای ... قدش کوتاهتر به نظر میرسید و چهره اش تا ده سال پیرتر !! تمام پیکرش را با سیگار سوزانده بودند و اثر ضربه‌هایی‌ که نیمه شب‌ها در تاریکی مطلق با ورود چماقداران به سلول‌شان خورده بودند از سر و رویشان نمایان بود!!. مادر با دیدن و شناختن فرزند در هم شکست و نقش زمین شد و پدر را دیدم که قطره اشکی بر گونه اش نشست و آهی از ته دل‌ کشید ... فرصتی برای به آغوش کشیدنش نداشتیم ! البته اجازه ی این کار را هم نمی‌دادند ... دقایقی بعد در دفتر مرد نسبتا جوانی که به حدود ۳۰ سالگی میزد و همه وی را حاج آقا میخواندند و همو رئیس کمیته بود ایستاده ایم و پدر در حال سوال از حاج آقا است که آخر این جوان نوزده ساله چه گناهی مرتکب شده است که باید چنین با وی رفتار شود ؟ با توضیحات همراه با تمسخر حاج آقا متوجه شدیم که برادرم را با سه تن از دوستانش در حوالی پل سیدخندان دستگیر کرده اند ! جرمشان این بوده که به ایست برادر کمیته توجه نکرده و قصد فرار داشته اند و چون چند دقیقه پیشتر بمبی در این حوالی منفجر شده بوده پس گمان میرفت که همین‌ها این انفجار را تدارک دیده بوده باشند !! و حالا که در بازجویی از منزل به چند نشریه ی سازمان مجاهدین و دیگر گروه‌ها که تا چند هفته پیشتر آزادانه و قانونی در خیابانها فروخته میشد دست یافته و بدتر از آنها کتاب انقلاب سفید محمد رضا شاه را که برادرم به خاطر شاگرد اول شدنش در مدرسه به عنوان جایزه گرفته بود در میان کتابهای او یافته بودند دیگر هیچ جای شکی باقی‌ نمیماند که همین‌ها و بدتر از همه همین برادرم این ماجرای بمب گذاری را نقشه کشیده و همگام با دوستانش به مرحله ی اجرا گذاشته اند !! و حالا میخواهند بدانند که این بمب کجا درست شده ، چگونه درست شده ، و به فرمان چه کسی‌ درست شده است ؟
........
پدرم که انسانی‌ قانونمند و بیش از حد مؤدب بود رو به حاج آقا رئیس کمیته کرد و گفت : حاج آقا شما هم جوان هستید و شاید چند سالی‌ بیشتر از این جوانان سن داشته باشید ، شما هم پدر و مادر دارید و شاید بدانید‌ مادر و پدران این جوانان اکنون چه میکشند !! شما را به شرافتتان سوگند که اینها را آزاد سازید ! اینها همه بی‌ گناه هستند .. اگر به دنبال گناه کاران هستید باید جای دیگری به دنبال آنها باشید !!.... جوان رئیس کمیته که مفهوم تمام جملات پدرم را نفهمیده بود رو به پدر گفت: شما از من توقع شرافت دارید ؟ من پدرم قاچاقچی مواد مخدر بود ! و مادرم مجبور بود برای امرار معاش به تنفروشی پناه ببرد ! و من هم در زندان بدنیا آمدم !! حالا شما از من چه شرافتی انتظار دارید ؟ الان هم اگر می‌خواهید در پرونده اش ننویسم که خودم نارنجک را از دستش گرفتم فورا از اینها خارج شوید !! پدر با شنیدن این سخنان کلامی‌ نگفت و به سرعت از دفتر حاج آقا و از کمیته خارج شد و من هم از پی‌ او روان شدم ... در طول راه به سوی خانه فقط یک جمله از پدر شنیدم : برای مرگ انسانیت متاسفم


بخشی از احوال یک خانواده در دوران طلائی امام



دیکتاتورها بدانند که این اعمالشان بی‌ جواب نمی ماند و گمان نکنند که میتوانند به آسانی
به گوشه‌ای از دنیا رفته و دوران آرامش را بگذرانند !!... دادگاه لاهه در انتظار آنهاست

پیام گیدو وستروله وزیر خارجه آلمان و رهبر حزب لیبرال‌های این کشور به
قذافی و تمام دیکتاتورهایی که اکنون بر مصدر قدرت هستند و مردم خود را به گلوله می‌بندند
و جنگ با مردم خود دارند


Thursday, February 24, 2011


نظام در حال یک آرایش نظامی یعنی‌ کاری شبیه به عمل سرهنگ دیوانه قذافی است !! آوردن بسیجی‌‌ها از سرتاسر ایران به تهران و ایجاد حکومت نظامی شاید از آخرین برگ‌های نظام در این بازی خطرناک باشد !! اما از جانب ما نیز میتوانیم ضد حمله زده و شهرستان‌ها را به حرکت در آورده و مراکز بسیج و شهربانی‌ها را به تسخیر خود در آوریم !! البته تهران را باید بگونه‌ای نگه داریم که آنها نتوانند بسیجی‌‌ها را دوباره به شهرستان ارسال دارند و وحشت برخاستن تهران را همواره در دلشان زنده نگه داریم ... این بازی خطرناکی است که نظام به آن دست زده ! گویا سرنوشت قذافی و سید علی‌ با هم گره خورده است و قرار است هر دو همگام به گورستان تاریخ سپرده شوند ! دوستان ! این آرزو را به دلشان نگذارید و هر دوشان را راهی‌ گورستان تاریخ سازید! همتی یاران پای نظام لب گور است و همین آرایش نظامی یا شبه نظامی گویای این سخن است ... در ضمن شواهدی هست که ارتش و بخش بزرگی‌ از سپاه آماده ی قیام است که این قیام بستگی به حرکت مردم دارد!!... پاینده باد آزادی که همه ی دیکتاتورها از آن وحشت دارند و همگیشان هم یک راه بیشتر نمیشناسند و عجبا که همگیشان هم به یک سرنوشت دچارند
مجید رحیمی ۲۵ فوریه ۲۰۱۱ مونیخ


!!واژه ی " زن " نامی‌ است مقدّس

هشت مارس روز جهانی‌ زن را به همه ی بانوان جهان و به ویژه بانوان و دختران و زنان شجاع میهنم تبریک میگویم و کلامی‌ چند در باره ی واژه ی " زن " تقدیمتان میدارم .... زن ! که مشتقات بسیاری دارد در حقیقت مادر زمین ، زندگی‌ ، زن که به گن و سپس به ژن تبدیل گردیده و امروز آنرا به عنوان بنیان هستی‌ مینامند! نامی‌ است مقدّس که به جنس مخالف مرد خطاب میگرد
احساسات و لطافت فوق‌العاده ی این " زن " در حقیقت یکی‌ از بزرگترین قدرت‌ها و ویژگی‌های اوست که البته بسیاری از مردها نتوانستند یا نخواستند که این قدرت را درک نمایند و شوربختانه ادیان هم که زایده ی افکار و تصورات مردهاست نتوانستند مقام "زن " را ارج نهاده و بپذیرند که مادر هستی‌ "زن " است که زاینده ی پیوسته ی این روند زندگیست ... به همین جهت در این ترانه میشنوید که خواننده می‌خواند : تو نتونستی بدونی قلب یه زن
مثه دریاهی دور بی‌ انتهاست
عمق اقیانوسه عمق عشق اون
توی غوغا و هیاهو بی‌ صداست
مجید رحیمی - ۲۵ فوریه ۲۰۱۱

Wednesday, February 23, 2011


!!صنعت در دهان زدن
برگرفته از کیهان لندن شماره ی ۱۳۴۶ - چهارشنبه ۲۴ فوریه۲۰۱۱
---------------------------------------

پستیچی عزیز ! یا به قول داریوش ، یاور همیشه مومن ، بفرمایید روز ۲۲ بهمن چه روزی است ............. جدا پاسخ را نمیدانید ؟
!!!اگر مسلمان بودم حتما می‌گفتم الله اکبر

!!پس بشنوید که این روز چه روزی است

روز ۲۲ بهمن روزی است که انقلاب اسلامی به ایران حمله کرد!! و آیت الله خمینی که تازه نام خود را به امام تغییر داده بود پیروزمندانه با کمک ایرفرانس وارد خاک ایران شد و از دروازه ی بهشت زهرا گذشت و با پشت دست بر دهان دولت وقت کوبید و دولت تهیه کرد !!..... اما بعد از چند ماه دوباره باز در دهان آن دولت کوبید و رئیس جمهوری تهیه کرد، اما باز بعد از مدتی‌ آن رئیس جمهوری را هم خواست در دهانش بکوبد که وی به پاریس پناه برد یعنی‌ همان جایی‌ که امام از آنجا تشریف آورده بود !! گویا این شهر ، شهر رهبر ساز است که همه میخواهند مهر سند رهبریت ایران را از آنجا بگیرند ! با فرار اولین رئیس جمهوری، امام باز رئیس جمهوری عمامه بسری تهیه کرد! اما این بار این رئیس جمهوری سر امام را خورد و بعد هم گفت : تا سه نشه بازی نشه ! و این صنعت در دهان کوبیدن در این کشور بنیان نهاده شد ، چنانچه هنوز میبینیم هر کس که بتواند آن دیگری را در دهان میکوبد ! مجید رحیمی - مونیخ


Tuesday, February 22, 2011


!!خطاب به ارتشی‌های با غیرت و میهن پرست

ای ارتشی‌های وطن پرست و با غیرت !! ای سربازان ، درجه داران و افسران ایرانی‌ که هنوز خون ایرانی‌ بودن در رگ هاتان جاریست !! شما همیشه با ملت بوده اید ... در جنگ ۸ ساله این شما بودید که میهن را از چنگ صدام وحشی نجات بخشیدید و اجازه ندادید که دست کثیف صدام به کودکان و زنان این مرز و بوم برسد !! ملت نیز به درستی‌ شما را دوست دارد و از خود میداند !! امروز اما این جوانانی که برای نجات مام میهن از چنگ دشمنان داخلی‌ در راس حکومت به خیابان‌ها می‌‌آیند همان کار شما را که در جنگ ۸ ساله انجام دادید ادامه میدهند !!! این جوانان همان کودکان دیروز هستند که شما حامیشان بودید تا دست صدام و صدامیان به گهواره‌شان نزدیک نگردد !!! و اکنون دوباره شما هستید که اینبار آنان را در برابر بزرگترین دشمنان ایران در طول تاریخ حفاظت می‌کنید با این تفاوت که این جوانان از جان گذشته دیگر کودک نیستند و میدانند که چه میکنند و چه می‌‌خواهند !! و این حرکت امروز خود را وظیفه ی خود دانسته و خطرات را به جان خریده و به جنگ با ضحاک به میدان آمده اند !!! ای ارتشی‌های غیور !! اکنون نوبت شماست که به حمایت این جوانان به نظام ننگین جمهوری اسلامی اولتیماتوم دهید و به آنان بگویید که اگر قطره خونی از این جوانان بچکد نظام با کل دریوزگانش با شما روبرو خواهند بود !!... من در همان زمان جنگ این سعادت را داشتم تا در کنار شما به جنگ با صدام بپردازم و رشادت و جوانمردی شما را در سخترین لحظات شاهد باشم !! امروز هم کمتر از دوران جنگ نیست ! با این تفاوت که دشمن داخلی‌ بارها بی‌رحم تر و وحشیتر از صدام است !! به وظایف انسانی‌ و ملی‌ و میهنی خود پشت نکرده و با ملت همراه شوید ! چنانچه همیشه بوده اید ! اما امروز ملایان میخواهند که شما را از ملت جدا سازند تا بهتر بر عمر ننگینشان ادامه دهند ! این فرصت را به دشمن‌ترین دشمن ایران ندهید !!! امروز ایران و مام میهن به شما بیش از هر زمان دیگری احتیاج دارد ! به روح آن سوگند ی که یاد کردید و به وظایف خود و بیش از همه به قالب ایرانی‌ خود بیندیشید و هر آنچه که در توان دارید برای این سرزمین در طبق اخلاص قرار دهید که کوچکترین پاداش این از جان گذشتگی رهایی مام میهن است .... صمیمانه‌ترین بوسه‌هایم را تقدیمتان مینمایم که شما ناجی میهنم ایران هستید!! دوستتان دارم و می‌دانم
که همیشه دلتان با مردم بوده و هست !! اول اسفند ۱۳۸۹ مجید رحیمی - مونیخ




!!! فسیل‌هایی‌ بنام رهبر

در داستان‌های ایرانی‌ می‌خوانیم : ضحاک که دو مار بر شانه‌‌هایش داشت محتاج آن بود که هر روز مغز جوانان را خوراک مارها نماید تا آن مارها با خود او کاری نداشته باشند !... مغز جوانان که همانا منظور نوین بودن و پویا بودن است خوراک مارها میشدند تا پویایی بمیرد و اندیشه از میان برود !!! ضحاک به تاریخ و به افسانه‌ها پیوست اما شوربختانه دوباره و دوباره میبینیم که ضحاک‌ها میایند و بر مصدر قدرت مینشینند و با جوانان همان میکنند که ضحاک کرد !!! البته جای خوشبختی‌ دارد که جوانان و تمامی‌ اقشار ملت هرگز ناامید نمیشوند و از نابودی روح ضحاک از جان خود دست نمیشویند و باز خوشبختانه دیده و میبینیم که دوباره و دوباره ملت بر این ضحاک یان پیروز میگردند و این روح خبیث را از جان خود دور میسازند و چون به خواب میروند این روح بر تن آنان آهسته آهسته وارد گردیده ... نگاهی‌ به سرتاسر خاورمیانه و به نظام‌های پوسیده و فسیلهای بر مصدر قدرت به عنوان رهبر تایید کننده ی این سخن است !!! سال ۲۰۱۱ اما گویا سال مرگ فسیل‌های تمام منطقه است و سال آزادی ملت‌ها از بند نظام‌هایی‌ که در حقیقت میبایست حافظ جان آنها باشند اما چناچه میبینیم شخصی‌ مانند قذافی دیوانه فرمان حمله و بمب باران مردم خود را صادر مینماید !! چرا که این مردم دیگر این فسیل را نمی‌خواهند !! و اما در کشور خودمان ایران میبینیم که مردی بیمار و علیل چون فقط یک دست دارد و نمیتواند دو دستی‌ به قدرت بچسبد ! پس با چنگ و دندان از صندلی رهبری حمایت و حفاظت می‌کند تو گوئی می‌خواهد آن صندلی را با خود به گور ببرد !!! البته هم بن علی‌ و هم مبارک و هم همین قذافی دیوانه همه همین فکر را در سر داشته و دارند اما ! دیدیم که چه به روز بن علی‌ آمد و چه نامبارک احوالی دارد این آقای مبارک !! حال باید از خود پرسید : چه دلیل و ضمانتی هست که سید علی‌ بتواند با یک دستش قدرت را حفظ نماید ؟ آنها که دو دست داشتند نتوانستند آنرا نگه دارند چرا و چگونه این فسیل علیل و ناتوان میتواند این کار را انجام دهد ؟

با شکنجه ؟ اعدام ؟ فشار آوردن و تحقیر مردم؟ تجاوز ؟ یا مانند قذافی که یکی‌ از برادرانشان هست و برای به پیروزی رسیدن این انقلاب ننگین هم بسیار کمکشان کرده ، بمب باران شهرها و ملت ؟؟
اما یک سوال اینجا بوجود میاید! که مگر تا کنون غیر از این بوده اند ؟ مگر در طول این ۳۲ سال غیر از شکنجه ؛ اعدام ؛ تجاوز و حمله به شهر و دیار این مردم ترجیع بند رفتار این حکومت نبوده است ؟ پس چرا ملت هنوز و هر روز بیشتر برمیخیزد و نابودی ظالم و حاکم فسیل و فاسد را فریاد میزند ؟؟ چیزی که این صاحبان قدرت نمی‌خواهند بفهمند این است که : فضا فضای آزادی است ، فضای مرگ چنین حکومت‌هایی‌ ، فضای حاکمیت ملتها و فضای مرگ ضحاک‌ها !! حال برای حامیان آنها دو راه بیشتر باقی‌ نمانده !! یا چون اوا بران به آغوش معشوق رفته و با وی خاکستر شوند و یا خود را و نام خود را رهانیده و همراه با ملت به شهر آزادی برسند و ننگ ابدی را برای خود و نام و روح خود و همچنین شرمساری را برای فرزندان و بازماندگان خود نخرند !! این روند تاریخ است و ما خود شاهد بارهای آن بوده ایم ! زندگی‌ اثر پذیر یک تصمیم است !! ای افسران ارتش ،‌ای پاسداران و حتی‌ای بسیجی‌‌ها ! شما برای حفاظت از این ملت به این لباس آراسته شده اید و شرافت این لباس در دفاع از این ملت است ! دفاع از این ملت در برابر هر کس ! چه دشمن خارجی‌ و چه دشمن داخلی‌ که بارها از دشمن خارجی‌ خطرناکتر است !! ای دیپلمات‌ها ،‌ای سفرا ، و‌ای نمایندهٔ ی ایران در سازمان ملل ! اکنون آن روزی است که شما میتوانید به این ملت نشان دهید که با باور خدمت به این ملت با این نظام همراه شده اید و نه برای رسیدن به قدرت به هر قیمتی !! و امروز میتوانید با تقدیم استعفا به حضور مردم در رسوا کردن هرچه بیشتر این نظام ضد ایرانی‌ و ضد بشریت کوشا باشید و تلاش نمایید !! فراموش نکنید که در نظام پیشین هم که حقیقتا یک نظامی بود که با تمام ایراد‌های وارد به آن هزار بار بهتر از این نظام ننگین شما بود سران آن با ناباوری شاهد سقوط آن بودند ! در جایی‌ که آن کاستی‌ها و ایراد‌های نظام پیشین هیچ احتیاجی‌ به انقلاب نداشت ! پس به خود و وظایف خود در برابر ملت و آینده بیندیشید و خود را از هم سرنوشت شدن با این نظام در حال غار نجات دهید و نفرین ایددی ملتی را برای خود نخرید !! البته اگر هنوز ایرق ایرانی‌ بودن و انسان بودن در شما هست ! و اگر خود را خادم ملت میدانید ! در غیر این صورت بهتر نیست که با خود کمی‌ خلوت نمایید و به فردا و پس‌فردا هم کمی‌ بیندیشید ؟؟؟
!!پیروزی ملت در یک قدمیست آنرا باور کنید

مجید رحیمی ۲۲ فوریه ۲۰۱۱ برابر با سوم اسفند ۱۳۸۹ مونیخ


Monday, February 21, 2011

!!زندگی‌ خامنه‌ای در چند دقیقه ! با عکس و تفسیر

البته اینجا آقای مخملباف یادش میره که از تقلب‌های آقای رفسنجانی‌ در به صندلی رهبری نشوندن آقای خامنه‌ای صحبت بکنند


Saturday, February 19, 2011

قابل توجه سیاسی کاران و مطرب‌هایی‌ که با نام هنرمند بر صحنه‌ها ظاهر میگردند و فقط به فکر پول بیرون کشیدن از جیب مردم هستند و حتی یک جمله ی تسلیت به مادران و پدران این جوانان شجاع و آزادیخواه که جانشان را برای آزادی داده اند بر زبان نمی‌‌آورند

حافظ میفرماید : چون ندیدند حقیقت ره‌ افسانه زدند !! استقرار نظام جمهوری البته
مقدس اسلامی که زاییده ی چندین عوامل متفاوت بود در حقیقت دکانی بود برای همین کسانی‌ که چون نمیتوانستند حقیقت را ببینند و هم پای آن حرکت نمایند پس به افسانه و جادو جمبلی که این نظام پایه‌هایش را پی‌ ریخته بود روی آورده و با خود بگویند : حال که نمیتوان روی به سوی خورشید در حرکت بود پس زنده باد سیاهی و سیاه کاری !!! البته در طول تاریخ و در همه جای این سیاره دیده ایم و باز خواهیم دید که اینچنین شبهه انسانهایی در بزنگاه تاریخ سوار بر مرکب خود شده و از روی جنازه‌های هم نوعان و هم میهنان و حتی از روی جنازه فرزند خویش نیز بگذرند تا مبادا پست و مقام و مرتبه ی خود را از دست بدهند !!!... آری در طول این ۳۲ سال ملت ایران با چنین موجوداتی در تماس بوده است ... البته فراموش نکنیم کسانی‌ مانند این موجود که اکنون در این کلیپ میبینیم در برابر آن دایناسورهای دیگر بسیار ملیح مینماید ! چرا که لااقل صادق است و آنچه که هست و می‌‌اندیشد را بر زبان می‌‌آورد !!! باید از آن دیگرانی که مدارک بالای دانشگاهی دارند و کراوات هم بر گردن آویخته اند و واژه‌های امروزی هم بکار میبرند ولی‌ چون نقاب از رخشان بر گیری میبینی‌ که از این بچه دایناسور هزار بار بدترند ترسید !!.... ۳۲ سال گذشت و ملت ایران بسیار پرداختها در این دوران سیاه میهن داشته است که بخشش سرمایه‌های این مرز و بوم به ترریستهای چپ و راست کمترین آنها بوده است .... وحشت من از فردای براندازی است که تازه پرده از جنایت‌های این نظام برگرفته میگردد و تازه ما خواهیم فهمید که چه جنایتهایی در این دوران در این سرزمین به وقوع پیوسته است !! چندی پیش مطلبی در کیهان لندن داشتم با عنوان " سقوط از اوج علوم انسانی‌ به حضیض غرایض حیوانی " و در آن، این آقایانی را خطاب قرار داده بودم که برای گرفتن مدارک بالای دانشگاهی از دانشگاههای غرب حاضر هستند همه کاری بکنند و حتی چون عوضعلی کردان وزیر سابق کشور در همین نظام جمهوری اسلامی و یا مانند مورد کنونی این معاون رئیس جمهوری آقای رحیمی دست به جعل مدارک بالای دانشگاهی بزنند اما هنگامی که در مجلس رهبر جمهوری اسلامی نشسته اند و ایشان آفتابه را به هیکل این آقایان و آن مدارکشان بگیرد لام تا کام صدا از گلوی کسی‌ در نیاید ! اما صدای سعدی نازنین طنین انداز شود که میگوید: هر عیب که سلطان بپسندت هنر است !!! ... اما امروز جوانان به خیابانها آمده‌اند تا اشتباه نسل پیشین و بزرگترهای خود را جبران سازند !! آنها دیگر نه امامی در ماه می‌بینند و نه منتظر مهدی نامی‌ هستند !! آنها بعد از این ۳۲ سال دیدند و آموختند و از دیوار تجربه گذشتند و فهمیدند که: کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من !!! البته روی سخنم با این کسانی‌ است که پشت دیوار پنهان هستند و منتظرند تا ببینند کدام طرف ترازو سنگینتر میگردد آنگاه آنها هم وارد میدان شوند !!! اجازه بدهید مطلب را اینگونه به اتمام ببرم و از طولانی بودن آن از شما و از دوستان پوزش بخواهم ! امروز آن روزیست که باید با این دریوزگان اتمام حجت کرد و از آنان خواست که یا بومی بومی باشند و یا زنگی زنگی .... فرق هم نمیکند که از دسته ی سیاسی کاران باشند یا مطرب‌هایی‌ که بر روی صحنه حتی یک جمله برای تسلیت به مادران و پدرانی که فرزندانشان را بر آسفالت خیابانها برای آزادی همین پشت دیواریها از دست دادند بر زبان نمی‌‌آورند !! از بزرگشان تا کوچکشان !! نگاه کنید کدامهاشان چنین جمله‌ای بر صحنه گفته اند !!!! دل‌ آن ایرانی‌ که برای میهن و هم میهن نپد !! همان به که هرگز نتپد !!! پاینده باد مام میهن .... مجید رحیمی - مونیخ


!!!حمله ی جوانان آزاده ایرانی‌ به سفارتخانه ی جمهوری اسلامی در دانمارک


‎!!!!درود بر این جوانان ... شیر زنان و شیر مردان آزاده
باید با همه ی سفارتخانه‌ها یا خانه‌های فساد جمهوری اسلامی در خارج از ایران
همین کار را کرد !!! یاران همت کنید تا ریشه ی این فساد را برکنیم

Monday, February 14, 2011




یاران این سرودیسیت که که اکنون مراحل ضبط و میککس را میپیماید و بزودی در دسترس شما عزیزان مبارز داخل و بیرون از میهنمان ایران قرار می‌گیرد .... امیدوارم برگ سبزی تحفه ی درویش باشد و شما سرورانم آن را بپسندید ....‌ای مبارزان و بویژه‌ ای جوانان غیور و آزاده و دانشجویان سرفراز در برابرتان سر تعظیم فرود می‌‌آورم و با تمام وجود دوستتان دارم که چنین آزاده هستید و شجاع و میهن دوست
----------
!!سبز برانداز

ما سبزیم ، ما سبزیم ، ما سبز براندازیم
با دشمن این خانه لحظه‌ای نمیسازیم ، لحظه‌ای نمیسازیم
تا ابد اگر باشی‌ با دروغ و کلاشی
در برابرت هستیم با فکر فروپاشی
جای تو نه این خاک است نامت نه به افلاک است
‌ای پست تر از خاشاک این دولت ضحاک است
این نظام ناپاک است
ما سبزیم ، ما سبزیم ، ما سبز براندازیم
با دشمن این خانه لحظه‌ای نمیسازیم ، لحظه‌ای نمیسازیم
این نبرد دیرینه بین نیکی‌ و کینه
کینه را تویی‌ رهبر چون زخم در این سینه
ای آیت زشتی‌ها ای ظلم فریبنده
بنگر که وطن در شب شد صبح رهاننده
کار تو همه فتنه ویرانی و تحریک است
این راه ترا اکنون بنگر که چه باریک است
ای فتنه گر ظالم گر تو خود نمیدانی
عالم همه میداند پایان تو نزدیک است
!!!پایان تو نزدیک است
مجید رحیمی - مونیخ



Sunday, February 13, 2011


فردا روز بزرگیست
که میدرخشه خورشید
به قامت آزادی
نیروی خورشید اما
نشأت گرفته از تو
اگر که ظاهر شوی
فردا به چشم یاران
در کوچه و خیابان
ای خورشید رهایی
فردا بتاب به ایران
بزن برون ز خانه
با فریاد بلندت
بخوان نام آزادی
اینگونه خود ببینی‌
!!رهایی و آزادی
مجید رحیمی ۲۴ بهمن ۸۹



به شهادت کارهای این نظام جمهوری اسلامی در طول این ۳۲ سال گذشته به تمام ملت ایران و مردم منطقه و جهان ثابت شده است که حتی اگر این نظام بخواهد یک رژیم معمولی‌ باشد هم نمیتواند !! چرا که طبیعتش با خونریزی ، جنایت ، ظلم ، زور و دروغگویی آمیخته است و ترک عادت نیز موجب مرض است !! نظام جمهوری اسلامی از پیش از بقدرت رسیدن خشونت و ایجاد وحشت را سر لوحه ی کارهای رسیدن به هدف قرار داده و با ترور افراد شجاع و دانائی چون احمد کسروی و بسیاری دیگر و در جریان انقلاب با آتش زدن سینما رکس در شهری که نمی‌خواست خود را با جریان انقلاب همراه سازد و سوزاندن بیش از ۴۰۰ نفر که هیچ اطلاعی از وجود آیت الله خمینی یا آن دیگر کسانی‌ که این نقشه را برایشان کشیده بودند تا نظام پیشین را مسئول این آتش سوزی معرفی‌ نمایند نداشتند !! هم یاران آیت الله خمینی و هم شخص ایشان خشونت ورزی و قتل‌هایی‌ را که به نام دین و مذهب فرمان میدادند همه را در راستای رسیدن به هدف میدانستند و برای این هدف این قتل‌ها را نه تنها لازم که واجب و مقدّس میشمردند !!! با به پیروزی رسیدن انقلاب نیز آقای خمینی فرمان داد تا سران نظام پیشین را بعد از یک دادگاه کوتاه و مسخره بر بام مدرسه‌ای که خود در آن سکونت داشت تیرباران نمایند ! و چون هیچ کس از پاسداران که گمان میکردند این انقلاب انقلاب مهر و محبت است این فرمان را انجام نمی‌دادند ، خمینی فریاد کشیده وگفته بود: آن اسلحه را به من پیر مرد بدهید تا این کثافت‌ها را از روی زمین پاک سازم !! و اینچنین بذر ظلم و خشونت و جنایت در این سرزمین انقلابی پاشیده شد ! جنایت، مقدس شمرده شد ! و هر کس که جنایتکارتر بود به پست و مقام بالاتری دست یافت .... تیمسار مهدی رحیمی که در صداقت و شجاعتش همه معترف هستند به گوش احمد خمینی یک سیلی‌ زده بود و وی را ضدّ ایرانی‌ خطاب نموده بود !! پاسدارارن دست تیمسار را به رگبار گلوله بسته بودند و سپس با تنی زخمی وی را به جوخه ی تیرباران میکشانند !!... جمهوری اسلامی در تمام عمر ۳۲ ساله ی خود حتی یک روز هم جدا از خشونت و جنایت زندگی‌ نکرده است !!! و حالا من از این کسانی‌ که میگویند نمی‌خواهند برای براندازی این نظام قدمی‌ بردارند میپرسم: به کدام دلیل نمیخواهید خشونت و جنایت از این کشور رخت ببندد ؟؟ چرا می‌خواهید هنوز این نظامی که نفسش با جنایت و خونریزی بسته است به زندگی‌ ننگین خود ادامه دهد ؟؟ پس در این صورت شما چگونه میتوانید خود را طرفدار آزادی و انسانیت و صلح بخوانید و برای بقای این نظام تلاش نمایید ؟؟؟ اینها با هم در تضاد هستند !!! آیا می‌خواهید ۳۰ سال دیگر این ملت را اسیر نوعی دوران جنایت و خونریزی جدید نمائید ؟ آیا قرار است ۳۰ سال دیگر نسل‌های آینده جان دهند و بر آسفالت خیابانها به خاک و خون کشیده شوند و آزادی را فریاد بزنند ؟؟؟ این نظام از اولین روز خود را به مرگ محکوم کرده است و اکنون ملت در حال انجام این حکم است ! و هر کس که مانع از این کار شود با سیل این ملت از سر راه کنار زده خواهد شد !!! ملت تصمیم خود را گرفته است و میداند قیمت آن چیست و حاضر است این قیمت را بپردازد تا به آزادی و جامعه ی مدنی و حاکمیت قانون جهانی‌ حقوق بشر برسد !! آیا شما می‌خواهید همراه این ملت باشید یا هنوز تصمیم دارید بر ضد خواسته ی ملت در برپایی این نظام تلاش نمائید ؟؟؟
مجید رحیمی ۲۳ بهمن ۸۹ مونیخ


Saturday, February 12, 2011

!!پنجاه میلیون

مردم توجه کنید !! مردم توجه کنید !!! دشمن داره عکس میگیره !! گشاد گشاد بایستید که جای پنجاه میلیون رو بگیرید ... اصلا با فاصله ی ۱۰۰ - ۲۰۰ متری از هم بایستید ... به هم نچسبید ! آبروی نظام رو نبرید !! ضدّ انقلابها ! اگر اینجوری کنید از ساندیس خبری نیست‌ها ها ها



ای مخالفان از خدا بی‌ خبر نظام جمهوری البته مقدّس اسلامی که در زندانهایش نه تجاوز هست و نه شکنجه ( طالقانی هم خودش مرد) اگر نمیتوانید درست نور خدا را ببینید بروید و عینک بهتری تهیه کنید و فرق این ۵۰ میلیون و آن چند صد نفر را ببینید و حیا کنید و دست از دولت مخالفت بکشید و بیائید و جزو بندگان سید علی‌ گدا شوید !! تا او به شما گدایی بیاموزد
تا شما از بندگان مقرب الله شوید !! شیر فهم شدید ؟؟؟؟؟





Thursday, February 10, 2011

این هم آغاز به صدا در آمدن ملایان !! ۳۲ سال ساکت بودند و حالا که ملت تصمیم خود را گرفته و می‌خواهد به هر قیمت این نظام را نابود سازد ! ملایان یکی‌ پس از دیگری چماق تکفیر را بر سر نظام میکوبند تا هرچه زودتر سقط گردد


Wednesday, February 2, 2011


ای دزدان بیت‌المال
ای جانیان بی‌ رحم
برای توشه ی راه
هرچه که میتوانید
پول و زر و جواهر
بهمراه خود برید
هنگام رفتن آمد
اگر اینجا بمانید
صدام ایران شوید
و گر روید شاید
بدر برید جانتان
امروز زمان قیام
در خاور میانه
علیه ظالمان است
و ظالم تر از شما
نه در جهان نه تاریخ
کسی‌ سراغ ندارد
پس گم کنید گورتان
!!ای پست تر از هر پستی
مجید رحیمی - مونیخ