فنجان داغ قهوه!
و چه زیباست که از پنجره بیرون نگرم
و ببینم، که در نور چراغ
رقص چون صوفی دانههای برف
که به آرامی به هر شاخه نشیند ومرا
ز سر شوق نماید دعوت،
به گذشتههای دور...
و من آنگونه که فنجان داغ قهوه را
بفشارم به میان هر دو دست
بشنوم صدای پر لطافتت
که بگویی:
قهوه تنهایی مخور!
مجید رحیمی ۱ دسامبر ۲۰۱۳ مونیخ
تصویر مقابل خانهام Foto by Majid
No comments:
Post a Comment