Sunday, May 26, 2013

    
کپی‌ نیویورک تایمز از کیهان لندن آن هم بعد از نزدیک به چهار سال !
آیا این روزنامه ی پرقدرت جهانی‌ چهار سال عقبتر از کیهان لندن ماست ؟ 
چرا که نزدیک به چهار سال پیشتر این عنوان در کیهان لندن چاپ شده بود و حالا همان را نیویرک تایمز تیتر میزند !
انقلاب، پدر خود را هم می‌خورد!
************************
انقلاب، رهبر خود را هم می‌خورد ؟!
کیهان لندن شماره ۱۲۶۰
به تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۸۸
برابر با ۱۱ جون ۲۰۰۹ 
************************
با افزودن اصل ولایت فقیه توسط آیت الله خمینی بینیانگزار جمهوری اسلامی به قانون اساسی‌ که پس از انقلاب توسط حقوقدانان و آگاهان به مسائل دینی تدوین و بازسازی شده بود ، فصل جدیدی در تاریخ نوین ایران آغاز گشت.
این اصل یعنی‌ ولایت فقیه که برای اکثر قریب به اتفاق جمعیت سی‌ میلیونی آن روز ملت ایران موردی ناشناخته بود در واقع به قول شاعر: 
چون نقطه ی شک اگرچه در کار نبود، بیکار نبود! 
زیرا همین اصل تمامی‌ موارد قانون اساسی‌ را به زیر تشکچه ی آقای خمینی میکشاند و ایشان را ورای قانون مینشاند. 
آقای خمینی حتی به گفته ی مهدی بازرگان نخست وزیر موقت خود هم توجهی نکرد که میگفت: این قبای ولایت فقیه فقط به قامت شما می‌نشیند و بس ! پس کاری کنید که بعد از شما این اصل نیز از میان برداشته شود !!
آیت الله خمینی در این راه حتی جانشین خود را هم مشخص کرد و شخص آیت الله حسینعلی منتظری را معرفی‌ نمود تا روح نظامی که خود باعث نابودی اش بود یعنی‌ نظام دوهزار و پانصد ساله ی پادشاهی ، به نوعی دیگر در نظام جدید ادامه ی حیات دهد ، و رهبر ولیعهد خود را برگزیند.
البته رقبا مانع به تخت نشستن ولیعهد آیت الله خمینی شدند و پیروزمندانه چند ماهی‌ پیش از مرگ رهبر انقلاب میان وی و ثمره ی عمرش (که بارها آن را تکرار کرده بود) یعنی‌ آیت الله منتظری چنان رابطه را شکرآب ساختند که ولیعهد حکومت توسط نامه‌ای از سوی رهبر انقلاب نه تنها از سمت خود خلع گردید که به سرعت نیز از چشم نظام چنان افتاد که حتی به حبس خانگی نیز گرفتار آمد. 
البته حکم حبس خانگی را جانشین آیت الله خمینی یعنی‌ آیت الله سید علی‌ خامنه‌ای صادر نمود!! 
با گذشت زمان مردم کوچه و بازار کم کم به اثر گذاری این اصل یعنی‌ اصل ولایت فقیه بر تمامی‌ موارد قانون اساسی‌ آگاه گشتند و گاه و بی‌ گاه صدای اعتراض خود را نسبت به آن بلند ساختند تا جایی‌ که حتی شعار " مرگ بر ضد ولایت فقیه " نیز از سوی نظام جمهوری اسلامی و هوادارانش به دیگر شعارها افزوده گشت و در هر مراسمی از آن استفاده‌های به سزایی گردید. 
با فرمان آیت الله خمینی در ماههای آخر عمرش که منجر به کشتارهای بیشمار سال ۱۳۶۷ شد و هزاران جوان زندانی مخالف خمینی و اصل ولایت فقیه به جوخه‌های اعدام سپرده شدند و همچنین مخالفاتهای آیت الله منتظری با فرمان کشتار رهبر انقلاب که منجر به خلع وی گردید اتهام همه متوجه ایشان شد که وی را " ضد ولایت فقیه " می‌‌نامیدند . 
وی در یک پاسخ کوتاه این جمله را گفت: 
من پدر ولایت فقیه هستم ! 
و این من بودم که بحث ولایت فقیه را مطرح ساختم، چگونه میتوانم مخالف آن باشم؟ 
در ماههای آخر حیات رهبر انقلاب به فرمان وی گروهی موظف شدند تا با تغییر دادن قانون ولایت مطلقه ی فقیه اختیارات آن را بیشتر نمایند . آقای خامنه‌ای اگرچه اختیارات قانونی بیشتری نسبت آیت الله خمینی دارد اما به دلیل فاقد بودن جذبه ی شخصی‌ و کاریزمایی چون آیت الله خمینی با تمام تلاشی که نمود نتوانست آن اقتدار لازم را بیابد. 
                  ***   ***   ***   ***   ***  
البته امروز که سی‌ سال از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد ، ملت سی‌ میلیونی ایران به یک ملت هفتاد میلیونی جوان مبدل گردیده است که خواسته‌هاشان ورای توانایی‌های این نظام است . 
به همین نسبت نیز سردمداران و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی برای حفظ آن مجبورند به خواسته‌های به حق مردم تن دردهند و قدم‌های خود را تا حدی همگام با قدم‌های مردمی نمایند که در زمان لازم ترس و وحشت را کنار میگذارد و به پا میخزد و چون سیلی ویرانگر ظالم را با تمام برج و باروهایش به ناکجا آباد روانه میسازد !...
این همگامی دست اندر کاران نظام را در گفتار کاندیدهای ریاست جمهوری میتوان دید که مثلا حجت الاسلام مهدی کروبی که در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی اجبار به تن دادن به حکم حکومتی داشت ، امروز فریاد میزند که اعتنائی به " حکم حکومتی " نخواهد کرد !
"حکم حکومتی " همان است که آیت الله خامنه‌ای طبق فرمانی نمایندگان مردم در مجلس اسلامی را از بحث و گفتگو در باره ی قانون مطبوعات منع نمود! 
دیگری میر حسین موسوی است که با اطلاع از حمایت آیت الله خامنه‌ای از رئیس جمهوری کنونی یعنی‌ محمود احمدی نژاد به وی میگوید: 
- این چهار سال دوره ی ریاست جمهوری شما شرم آور بود !... 
- چه بلایی بر سر دانشگاه‌ها و جوانان خود آورده ایم که هر جا میروم اعتراض است ؟ 
وی ادامه میدهد: 
به عقیده ی من دولت نسبت به درد و رنج مردم بسیار بی‌ اعتنا است!
                   ***   ***   ***   ***   ***   
اینها همه چه منعی و مفهومی دارد ؟ 
آیا حمله ی احمدی نژاد به هاشمی‌ رفسنجانی و حمله ی موسوی ، رضایی و کروبی به احمدی نژاد که به نوعی نماینده ونور چشمی رهبر است به معنای این است که قرار است آیت الله خامنه‌ای به زودی به مشهد برای باغبانی برود؟ 
گفته‌اند که انقلاب فرزندان خود را می‌خورد ، اما اینکه انقلاب رهبر خود را هم بخورد دیگر چیز تازه‌ای است که فقط از انقلاب اسلامی می‌‌تواند برآید! 
انقلاب چیز پر قدرتی‌ است و هر چه را که بخواهد می‌خورد .... حتی رهبر را !
مجید رحیمی ۲۲ می‌‌۲۰۱۳ مونیخ  

No comments: