Friday, April 12, 2013

چرا باید از حق نگذشت و حق را به آیت الله خامنه‌ای داد؟

برگرفته از کیهان لندن شماره ی ۱۴۴۹ پنجشنبه ۱۱ تا ۱۷ آوریل ۲۰۱۳
در حاشیه ی نزاعی که میان دولت ، مجلس ، قوه ی قضاییه و رهبری بوجود آمده است ، که همین نزاع باعث شادی دشمنان کور دل و قسم خورده ی نظام جمهوری اسلامی گردیده است این مهم را نباید از نظر دور ساخت که طبق سه اصل غیر قابل ترید حق و حقیقت و در واقع تمام حقیقت با رهبری است .

البته اگر دشمنان کور دل نظام که در همه جا حضور دارند و شاید بعضی‌ از آنان این مقاله را هم بخوانند به خود و این مطلب کمی‌ فرصت بدهند  ، این بنده خواهد توانست این ادعا را به اثبات برساند و سیاهی ذغال را بر دل این کسانی‌ که همواره دشمن این انقلاب مردمی و به حق که دست انبیا هم و به ویژه سایه امام زمان و معجزات الهی بر سر آن بوده ، بنشاند .
پیش از هر چیز اما حضورتان عرض کنم انقلاب چیزی نیست که از یاد من و شما برود ، چرا که با هر نگاه به طاقچه خودتان می‌بینید که انقلاب همه جا حضور دارد ، یعنی‌ در هر خانه‌ای که طاقچه‌ای هست عکس قاب گرفته شده‌ای هم بر آن است که صاحب این عکس یا در جبهه‌ها کشته شده و یا در درگیری‌های خیابانی که یا این طرف و یا آن طرف بوده است میباشد ! 
و این یعنی‌ برای این انقلاب هر خانواده‌ای شهید یا آنتی شهیدی داده است! که البته شهیدان این طرف را آنطرفی‌ها و شهیدان آن طرفی‌‌ها را اینطرفی‌ها قبول ندارند !! 
البته در این میان کسانی‌ هم هستند چون این حقیر که با وجود زنده بودن و بودن ولی‌ چون هیچوقت نبودن عکسش در قابی بر طاقچه است ! و خود از هزاران فرسنگ راه عکس طاقچه و قاب عکس خود بر طاقچه را از راه دور نظاره می‌کند که این خود یکی‌ از معجزات همین انقلاب است ... که البته چون مورد بحث ما نیست این است که از آن میگذریم.

اما بازگردیم به آن سه اصلی‌ که رهبری را نه تنها در این جریان که در تمام جریانات محق بر امور میشناسد و همه ی ما نیز اگر ذره‌ای در دل خود احترام به قانون و اصول داشته باشیم چون همگان ایشان را صاحب حق و حقوق میدانیم و خجل از افکار و کرده ی خود دست از مخالفت با نظامی که مورد تایید امام زمان و شخص الله است میکشیم و حتی اگر کمی‌ ایمان در وجودمان باشد به یاری آن هم میشتابیم که تا بتوانیم آرزوی امام خمینی که همانا صدور انقلاب است را جامه ی عمل بپوشانیم.
از بحث مان خارج نگردیم که تا بتوانیم این حقانیت رهبری را به همگان و به ویژه به جوانانی که شوربختانه تعدادشان هم کم نیست نشان دهیم و تفهیم نماییم که رهبری تنها یک نهاد نیست و حتی تنها یک کرسی ریاست هم نیست که رهبری در حقیقت دست و سایه ی الله بر روی زمین است که اعضای خبرگان موظف به جستجو و یافتن شخصی‌ هستند که این ویژگی‌ها را دارد و در اجتماع پنهان است ! 

اما زیبایی این جستجو و این ماجرا‌ این است که خود شخص هم بیخبر از همه جا و از اینکه فرض بفرمایید بلیت بخت آزمایی او برنده شده است و شخص خودش بی‌ خبر است و آنگاه این دوازده نفر که مانند یاران حضرت مسیح که اعضای مجلس خبرگان را تشکیل میدهند میروند و شخص را میابند و بر این مسند مینشاند .
خوب با دانستن این موارد بسیار حیاتی و مهم اکنون میدانیم که رهبر از قوطی شانسی‌ بیرون نیامده است و با یک عقبه ی بسیار عظیم این شخص بر این کرسی نشسته است ! شخصی‌ که بیش از هر چیز یا هر مسئولیتی طبق قانون حق و حقوق دارد ! 
چرا که مسئولیت از آن مسئولان است و چون رهبری چنانچه خود نیز فرمودند نه دیپلمات هستند و نه مسئول ! بلکه ایشان یک انقلابی است ... این است که هیچگونه مسٔولیتی بر دوش ایشان نیست و قانون جمهوری اسلامی و اصل اصیل ولایت فقیه هم که توسط حضرت آیت الله خمینی از جانب الله به بندگان فرموده گردید و در زمان حضرت ایشان به وسعت تمام کتاب قانون و حتی با نیروی الهی فراتر از این کتاب پیش رفت این مهم را تایید می‌کند !!

چرا که در این اصل الهی سه مورد بسیار بزرگ وجود دارد که حتی بزرگترین قانوندانان جهان هم نمیتوانند آن را ردّ نمایند !

۱- رهبر همیشه حق دارد ! چرا که تمام کشور و کابینه ی دولت و حتی شخص رئیس جمهوری که تا دست یا شانه یا گیوه یا گلیم رهبری را نبوسد به این مقام نائل نخواهد آمد از آن رهبر است و ملت در حقیقت اجاره نشین املاک رهبری است ... 

۲- رهبر همیشه حق دارد ! چرا که باز طبق همین قانون ایشان نه مسئول است و نه دیپلمات بلکه یک انقلابی است ! و یک انقلابی چون انقلابی است و اسلحه به دست دارد و طالب دگرگونی است میتواند در آن واحد قوأعد بازی را دگرگون ساخته و به شیوهٔ‌ای دیگر به بازی حتی تک نفره ادامه دهد ! و وقتی‌ کسی‌ تنها باشد آنوقت در مقابل چه کسی‌ مسئول خواهد بود ؟

۳- رهبر همیشه حق دارد ! چرا که طبق همین قانون همه ی کسانی‌ که به این اصل باور نداشته باشند تمام حق و حقوق خود را از دست میدهند و باز طبق همین قانون حقوق از دست رفته ی آنان به حساب رهبری ریخته میشود ! و این اصل آخری به روشنی نشانگر آن است که هر کس بخواهد این کتاب مفنگی قانون یا مجلس یا اختیارات رئیس جمهوری یا اصلا خواسته ملت را بازگوید بلافاصله که سرعتش از نور هم بالاتر است تمام اختیارات را به شخص رهبر بخشیده است !! 
حال بگوید چه کسی‌ می‌خواهد با کسی‌ که خود از قانون بالاتر است از قانون بگوید ؟

حالا اگر انصاف داشته باشید و انسان‌های قانونمندی باشید آن جمله ی بالا که تیتر این مطلب هست را با دل و جان تایید می‌کنید و دیگر با این نظام هیچ دشمنی کور دلانه‌ای انجام نمیدهید ... بلکه اگر دشمنی هم می‌کنید دشمنی آگاهانه بکنید که تا دل رهبری شاد گردد. 
پس همه با هم مشت‌ها را در هر کجا که هستید گره کرده و در هوا بچرخانید و با صدای بلند بی‌ اعتنا به زمان و مکان فریاد بزنید : 
اصل ولایت فقیه چه اصل جانانه‌ای  
 واسه سلامتیش بزن پیکی و پیمانه‌ای  
 برای ماندگاریش از آسمون و ریسمون 
 بباف تا حد توان آیه و افسانه‌ای 
 بگو به مردم جهان که در تمام مملکت 
نبوده بی‌ ثمر از آن خانه و کاشانه‌ای  
که لطف حق هم اینچنین شامل حال ملت است   
 جامعه در دست چنین رهبر دردانه‌ای 
اگر تو کوری و کری ، دشمن روشنایی!
 بدان که ضد انقلاب و یا که دیوانه‌ای !! 
والسلام .....
دامت و برکاته 
الروح المجید الرحیمی المونیخی  ۲۱ المارچ ۲۰۱۳ الجرمنی

No comments: