Monday, April 29, 2013


با یک دنیا پوزش از این حیوان که انسانها خود را با او مقایسه میکنند و مقامش را پایین می‌‌آورند !! 
مجید رحیمی
--------------------------------------
طرف شدن با خر جماعت !!
 این بابا خر است و زبان نمیفهمد !!

در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند.
روزی از روزها خری به چمنزار می آید و مشغول خوردن علف می شود.
از قضا گل کوچکی که زنبوری در بین برگ هایش مشغول مکیدن شیره بود را می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او از لای دندانها بیرون می پرد.
خر که زبانش باد کرده و سرخ شده بود، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند.
زنبور به کندویشان پناه می برد. 
با صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.
خر می گوید: «زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.» 
ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه می برند و طفلکی زنبور شرح میدهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است. 
ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: «شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.» 
خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر! این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم. 
ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید: قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است؟!
 تازه او که نمرده است ، پس به اندازه ی خطای من به من جزا بدهید!
 ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: 
می دانم که مرگ حق تو نیست! 
اما گناه تو این که با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد !!
و سزای کسی که با خر طرف شود همین است !
این بابا خر است و من مجبورم برای نجات جان دیگر زنبور‌ها جان تو را فدا کنم و از این کار سخت شرمنده هستم! 
------------------
در دوران تسخیر پاریس توسط ارتش هیتلر دولتمردان فرانسوی پارتیزان‌های جنگجو با هیتلر را گرفته و خود با اشک و حسرت آنها را به جوخه‌های اعدام میسپردند! 
یعنی‌ همین کار این ملکه ی زنبورها را میکردند!

No comments: