Monday, August 5, 2013

انتصخابات نیمه مردمی !!
گفتگویی بی‌ پرده با حسن روحانی رئیس جمهوری منتصخب!

  آیا واقعا شما گمان دارید با جارو کردن مشکلات به زیر فرش میتوان منکر وجود آنها شد؟

جناب رئیس جمهوری آقای روحانی، چندی پیش آقای محمد علی‌ ابطحی روی دیوار فیسبوک خود متنی را با این مضمون نوشته بود: 
هشت سال تلخی‌ را پشت سر گذاشتیم!... 
در پاسخ ایشان بنده نوشتم: تلخ! این سی‌ و پنج سال بود، 
اما این هشت سال دیگر وحشتناک بود!!

شما خود بهتر از هر کس میدانید که مردم اگر آلترناتیو بهتری میداشت، هرگز رای خود را نه به شما و نه به هر کس دیگری که در این لباس بخواهد کار سیاسی انجام دهد نمی‌‌بخشید! 
چرا که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد! و ما ملت ایران که من هم یکی‌ از کمترین آنها هستم و با سن دوازده سالگی انقلاب و خشونت آن را شاهد بودم، و سپس در آن دوران خشونت که اندکی‌ بعد جنگ هم بر آن افزوده گردید را تجربه کردیم و برای دفاع از میهن و خاک و هم میهن خود جانها فدا نمودیم تا جنگی که می‌بایست سالها پیشتر با پیروزی به نفع ایران به پایان برسد را با نوشیدن جام زهر خفت انگیز بنیانگذار انقلاب به آتش بس تبدیل سازیم!      

اما با به پایان رسیدن جنگ گویا تازه جنگ اصلی‌ آغازیده بود و نظام که بخش بزرگ ملت را دشمن خود میپنداشت و هنوز هم چنین میپندارد در زندان‌ها دست به یک کشتار عظیم زد که امروز از آن به عنوان نسل کشی و جنایت علیه بشریت نام برده میشود.

ماجرای آن را شاید شما که رئیس امنیت ملی‌ در سالهای متمادی بودید بهتر از هر کسی‌ بدانید‌ و بدانید‌ که همین نظام جمهوری اسلامی در طول عمر سی‌ و چهار ساله ی خود به راستی‌ چه جنایاتی را در کارنامه ی خود دارد! 
جنایاتی که بسیاری از آنها حتی به گوش عموم نرسیده است.
 و حتی آن جنایاتی را هم که دنیا از آنها با خبر است نه مورد بررسی قرار گرفته و نه مسئولی مسئولیت آنها را پذیرفته است!

دوران سیاه و سیاه تری را پشت سر گذاشتیم تا به دوران نخست محمود خان احمدی نژاد یعنی‌ همانی که هاله ی نور بر سر داشت و در سر هیچ! 
یعنی‌ همین کسی‌ که با حمایت همین رهبر کنونی انقلاب که شما حکم تنفیذ ریاست جمهوری خود را از او دریافت نمودید، به جنگ با مابقی قسمت‌های نظام و ملت و کّل این سرزمین رفت و همواره مورد حمایت آیت الله خامنه‌ای قرار گرفت!... و حتی شمشیر تیز خود را در برابر حامی‌ اصلی‌ شما که پیوسته نامش را با عنوان حضرت میگویید یعنی‌ آیت الله رفسنجانی‌ هم گرفت.

چهار سال پیشتر اما مردی دوباره پا به صحنه ی سیاست گذاشت که شعار بازگشت به دوران طلائی امام را بر سر لوحه ی کار خود داشت، او اما نه تنها در راه خود ناکام ماند که امروز همراه با رئیس سابق مجلس همین نظام در چند سال پیشتر یعنی‌ مهدی کروبی در حبس خانگی است، 
نام او میر حسین موسوی است!

باز چهار سال گذشت تا در یک انتصخابات نیمه مردمی، مردم در عین ناچاری مطلق از میان آن هشت نفری که منتصب نظام بودند و دو نفرشان هم پیشاپیش درک کردند که این بازی نمایشی بیش نیست و از گردونه خارج گردیدند، تن به انتخاب یک نفر از آنان دادند!
شما به عنوان پیروز ماجرا معرفی‌ شده و به این مقام رسیدید...
                     ***     ***      ***
امروز اما یک دوگانگی عجیبی‌ در گفتار و رفتار شما نمایان است که باز همان قصه مار و ریسمان را تداعی می‌کند!

شما از دوستی و امید و تدبیر میگویید، از این میگویید که میتوان با جهان رابطه برقرار کرد و دیپلوماسی را به جای توهین و جدال بکار برد که وظیفه ی یک سیاست‌مدار هم همین است! 

از بدست آوردن عتماد مردم به نظام و از مشارکت طبقات مختلف اجتماع در سازندگی سرنوشت و میهن خود میگویید! و ما همه ی اینها را باور می‌کنیم و می‌خواهیم که امید به دلها راه دهیم و با دولت امید و تدبیر شما همراه شویم ! اما باز میبینیم که شما افرادی را به عنوان وزیر انتخاب کرده اید که حسابی‌ امتحان خود را پس داده و کارنامه ی گذشته ی آنها هنوز باز است و اگر خود هم دست به جنایت نزده باشند، دستکم ناظر و همراه بوده اند!

مطمئن هستم که شما هم مطلب محمد نوری زاد را خوانده اید که خطاب به آیت الله رفسنجانی‌ و خامنه‌ای آن حرف‌ها را گفته و آنها را مسئول جنایت رخ داده در این سرزمین دانسته است!

حال من به عنوان یکی‌ از شهروندان این سرزمین که می‌خواهد دولت تدبیر و امید شما را باور نماید و در راستای تحقق‌ آن قدم بگذارد این سوال را با شما در میان میگذارم که : شما چگونه میتوانید با این کسانی‌ که هنوز نامشان وحشت به جان مردم می‌‌اندازد دولت سالم تشکیل دهید و با این دولت ملت را هم همراه سازید و با تدبیر امید به دلها راه دهید و در آبادانی و آزادی این مردم و این سرزمین پیروز گردید؟

من شخصاً وقتی‌ نام پور محمدی و جنتی را میشنوم از وحشت خواب به چشمانم نمی‌‌آید و چهره ی کریه لاجوردی‌ها و کچوئی‌ها و احمدی نژاد‌ها و ده‌ها که صد‌ها چون اینان در برابر دیده‌ام رژه میروند !!   فراموش نکنیم که با ابزار ناکار آمد نمیتوان کاری را به ثمر رساند !!
  آیا در نظر ندارید به مادران و خانواده‌‌های جان باختگان دست کم همین چهار سال پیشتر و تا هنوز و خدا میداند تا که سری بزنید و دست کم به صورت ظاهری هم که شده از آنها دلجویی‌ نمایید؟
آقای روحانی آیا عرق شرم بر پیشانی شما نمی‌نشیند هنگامی که میشنوید دولت کشوری را بر عهده دارید که در امر جنایت دولتی یعنی‌ اعدام و قطع عضو در جهان مقام دوم را دارا میباشد؟ و در همین چند هفته‌ای که شما در این انتصخابات پیروز گشتید ده‌ها نفر به جوخه‌های اعدام سپرده شده اند ؟؟؟؟

با سپاس که این مطلب مرا خواندید یا خواهید خواند !! 
مجید رحیمی ۵ آگوست ۲۰۱۳ مونیخ  



No comments: