Monday, October 29, 2012

داره برف میاد...
سخت سرگرم کار و سرودن شعر و نوشتن هستم ،
دنبال یک واژه که حلقه ی گم شده ی شعرم هست می‌گردم...
یکدفعه پیداش می‌کنم از شوق دستهام رو به هم می‌سایم و لبخند به لب از پنجره به برون نگاه می‌کنم ...
شادیم دو چندان میشه ...
داره برف میاد ... یه برف قشنگ !.. از همون برف‌هایی‌ که من همیشه در نوجوانی دوست داشتم دست تو دست عشقم توش قدم بزنم  ....
زندگی‌ چقدر زیباست !!
و ما انسانها چه زشتش می‌کنیم ....
راستی‌ از بچه‌های مناطق زلزله زده خبری دارم ؟
یا بچه‌هایی‌ که برای آزادی الان از پشت پنجره ی زندان به برف نگاه میکنند ....
اینجوری که فکر می‌کنم از خودم خجالت می‌کشم ...
اما حتی این افکار هم از زیبائی زندگی‌ چیزی رو کم نمیکنه ... زندگی‌ عشقه !
 با تمام بدیهاش .... بدی از ماست ... همین ....
ولی‌ من همیشه عاشقم  ... همیشه ...  
همیشه هم عاشق خواهم ماند ...
تا آخرین نفس زندگیم و حتی
 بعد از اون نفس آخر هم !....
 داره برف میاد ...  
مجید رحیمی ۲۸ اکتبر ۲۰۱۲ مونیخ

No comments: