Sunday, March 20, 2011

ایران ! ژاپن یا لیبی‌ دوم؟


اما امروز که دایره میان خودی و غیر خودی نظام کوچک و کوچکتر گردیده سران نظام
!!مجبور شدند به جای تکیه بر سرنیزه بر روی آن بنشینند

http://parsdailynews.com/80840.htm

منطقه ی خاور میانه در گرمای دموکراسی خواهی‌ میسوزد و ملتها یکی‌ پس از دیگری دولتهای دیکتاتور را سرنگون میسازند و به پیش میروند و سرنوشت سرزمین خویش و آینده ی نسلهای کشور خود را بدست میگیرند، و در این راستا کشورهای دارای دموکراسی که بهمین علت هم از پرقدرت‌ترین کشورهای جهان هستند به استثنای روسیه و چین جملگی از این حرکتهای دموکراسی خواهی‌ ملتها حمایت مینمایند
در کشور ما ایران هم که ۳۲ سال پیشتر انقلابی برای رسیدن به حقوق اجتماعی بیشتر و حق دخالت بیشتر ملت در تعیین سرنوشت خویش و رسیدن به آزادی‌های سیاسی به وقوع پیوست ، این انقلاب اما نه تنها نتوانست مردم را به خواسته‌های خود برساند که آنچه را هم داشت از آن گرفت و در طول این ۳۲ سال روزی نشد که خونی ریخته نشود و سری بر دار نگردد ! نظام تازه بقدرت رسیده بر خلاف نظام پیشین که سعی‌ بر مدرن کردن اجتماع داشت و اندیشه ی ژاپن دوم شدن را در سر می‌‌پروراند تصمیم به بازگشت به چهارده قرن پیشتر را گرفت و هر آنکس که در این راه میتوانست به نظام انقلابی کمک نماید در راس کار قرار داد و قدرت تام به آنان داد تا هرگاه بتوانند جان و مال و ناموس مردم را بازیچه قرار داده و حتی نابود سازند که نمونه ی معروفش شیخ خلخالی و یا اسدلله لاجوردی بودند
البته که در تمام این سالها ملت ساکت ننشست ، این جنایت‌های سردمداران نظام البته مقدّس جمهوری اسلامی اگرچه در بعضی‌ موارد توانست این روند رسیدن به آزادی و مبارزه برای سرنگونی این نظام را کند سازد اما هرگز نتوانست آنرا متوقف گرداند!! تا آنکه آن حرکت عظیم رخ داد و دیگر مبارزه مختص عدّه‌ای جوان دانشجو و یا کارگران کارخانه‌ای که ماه‌ها بی‌ حقوق مانده بودند و یا بازماندگان قربانیان جنایات شبانه و درون زندانی این نظام نبود ، بلکه میلیون‌ها تن از مردم این سرزمین به خیابانها آمدند و اعتراض خود را نخست با رای من کو؟ آغاز نمودند ... اما دیری نپایید که این سوال رای من کو؟ به مرگ بر دیکتاتور رسید و دیگر شعارهایی که شاید تا هفته‌ای پیش از آن تصور آن نمیرفت که ملت به این صورت خواهان نابودی این نظام گردد، چراکه پیوسته از این یا آن شخصیت اصلاح‌طلب یا عافیت طلب می‌شنیدیم که مردم از انقلاب و خونریزی خسته است و طالب یک رفرم است و نه دگرگوی بنیادین !! اما دیدیم که چنین نیست و صدای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر اصل ولایت فقیه و حتی مرگ بر خامنه‌ای فضای سرتاسر ایران را پر کرد
این حادثه ی مبارک یعنی‌ حضور میلیونی ملت در خیابانها و تظاهرات با فرهنگ و صلح‌طلب آن که همواره بدست ایادی رژیم به خاک و خون کشیده میشد به دید جهانیان رسید و جهان دانست که ملت ایران آن چیزی نیست که نظام جمهوری اسلامی آنرا معرفی‌ مینماید و نیز دانست که در ایران نظامی بر سر کار است که دشمن‌ترین دشمن این آب و خاک و فرهنگ و ملت است ! و تنها هدفش استفاده از این سرزمین و از این مردم برای رسیدن به قدرتهای منطقه‌ای و حتی جهانی‌ است و اگر قرار باشد این ملت و این کشور را فدای امیال و آرزوهای ویرانگر خود مینماید ، چنانچه به شواهد عملکرد این ۳۲ سال غیر از این هم نبوده است
با میلاد حرکت سبز یا بهتر بگوییم نامگذاری این حرکت ۳۲ ساله ی ملت ایران با این نام یعنی‌ " حرکت سبز " این مبارزه دارای شناسنامه گشت ، اما طنز روزگار اینگونه می‌خواست که نام این حرکت را کسی‌ بگذارد که خود سالها در همین نظام بر مصدر قدرت بوده است و حتی در دوران صدارت وی نیز بسیار جنایات بر مردم رفته بوده است ! اما امروز که دایره میان خودی و غیر خودی نظام کوچک و کوچکتر گردیده سران نظام مجبور شدند به جای تکیه بر سرنیزه بر روی آن بنشینند ! و با این عمل حتی بسیاری از هواخواهان خود را به جبهه ی مقابل کوچ دهند و ملت نیز این حرکت را به فعال نیک‌ گرفته و جدا
شدگان از نظام را با آغوش باز پذیرا گشت ، و این آغوش باز ملت زیباترین صورت این حرکت آزادیخواهی این مردم با تجربه و لایق بود که نشان داد آنها آزادی را نه فقط برای یک گروه یا یک دسته و یک مذهب و ایدئولوژی خاصی‌ میخواهند بلکه آزادی را برای هر آنکسی که در این سرزمین زیست می‌کند لازم و شایسته میدانند ! و این معنی‌ و مفهوم با این حرکتهای پیوسته ی ملت به جهان رسانده گشت و جهان را وادار نمود تا از این حرکت استقبال نموده و آنرا حمایت نماید
البته که تمام این حرکتها به فجیع‌ترین شکل سرکوب گشت اما یک اثر از خود به جا گذاشت که به دیگر ملتهای هم سرنوشت نشان داد که اگر برخیزند و ایمان به این خیزش داشته باشند به هدف خواهند رسید و جهان از آنان حمایت خواهد نمود ! این را هم در این میان بگویم که حمایت بعضی‌ از کشورها از حرکت آزادیخواهی ملت ایران بسیار ضعیف بود و همین ضعف به نظام جمهوری اسلامی این اجازه را داد تا بتواند با شدیدترین شکل با مردم روبرو گردد تا مگر این حرکت را خاموش سازد ! و درست همین اقدام نظام جمهوری اسلامی سرمشق هم کیشان آن مانند سرهنگ قذافی گشت ! چنانچه همین حرکت ملت ایران سرمشق ملتهای تونس ، مصر ، لیبی‌ و سوریه و یمن و حتی عربستان سعودی گردید
اما در مورد سرمشق گرفتن دولت لیبی‌ از جمهوری اسلامی ایران و حتی فراتر رفتن از آن
منجر به یک اقدام جهانی‌ برای دفاع از مردم لیبی‌ در برابر دولت آن گردید که مثل معروف "عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد" را در ذهن‌ها تداعی می‌کند ! فراموش نکنیم که کمکهای همین سرهنگ قذافی در بقدرت رسیدن مردان الله در جمهوری اسلامی بسیار نقش آفرین و اثر گذار بود ! و سران جمهوری اسلامی یکی‌ پس از دیگری به دست بوسی وی رفته و مفتخر به در کنار وی نشستن و عکس انداختن با او گردیدند. عاقبت قذافی چه میشود را میتوان به گونه‌ای دلخواه حدس زد ! اما عاقبت نظام جمهوری اسلامی چه میشود مورد بحث ماست
جمهوری اسلامی که بیش از دو دهه سیاست رسیدن به سلاح اتمی‌ را در سر دارد و در این راه با فراز و نشیب‌های بسیار روبرو گردیده است بخاطر مخیفی کاری موردی بسیار مشکوک برای جهان است ، و به همین خاطر نیز شامل چهارمین دوره تحریمهای سازمان ملل گردید ! اما چون این نظام نمی‌خواست و نمی‌خواهد تن به اجرای قانون چه قوانین داخلی‌ و چه قوانین جهانی‌ بدهد اجباراً دست به خرید وسایل مورد نیز رسیدن به سلاح اتمی‌ از بازار سیاه زد ، آنهم وسایل و تکنولوژی دو یا سه دهه پیشتر جهان از کشورهای روسیه ، اکراین ، چین و کشورهایی از این دست !! اکراین اما خود در ۲۵ سال پیشتر تجربه ی چرنوبیل را دارا میباشد که در زمان اتحاد جماهیر شوروی رخ داد ، بگونه‌ای که حتی دولت مقتدر آن‌زمان کشور شوراها نتوانست از یک فاجعه جلوگیری نماید که امروز هم آثار آنرا در نسل‌های جدید میبینیم ! امروز اما فاجعه‌ای تازه تر جهان را به دانسته‌های خود در زمینه ی اتمی‌ به شک انداخته تا همه ی کشورهای دارای نیروگاه اتمی‌ در یک بازنگری بسیار گسترده مانع از هم سرنوشت شدن با ژاپن مدرن گردند. و چنانچه میدانیم امروز ژاپن با فاجعه‌ای بسیار بزرگ دست بگریبان است .... البته گفتن این مورد برای تاکید بر این مهم است که ژاپن با داشتن تکنولوژی بسیار مدرن و خلاق فقط با رخداد یک زنزله و پیوست آن یک سونامی به چنین روزی دچار آمد ! و من حیرت زده به این می‌اندیشم که اگر جمهوری اسلامی به نیروگاه اتمی دست یابد چگونه می‌خواهد با تکنولوژی خریده شده در بازار سیاه که فروشندگانش هیچ گونه مسولیتی هم نمیپذیرند با چنین رویدادهایی که به وقوع پیوستنشان حتمیست روبرو گردد ؟ و قرار است چند میلیون نفر در ایران اینگونه جان دهند و نسلهای آینده با تولدشان زجر آنرا به جان گیرند ؟ آیا این است
حق مسلّم ما ؟
این دیگر از طنز روزگار به تمسخر روزگار رسیده است که درست در این هنگامی که جهان در اندیشه ی جدا شدن از بازی با اتم است که مشخص شده نمیتوان آنرا به کنترل کامل در آورد ! جمهوری اسلامی تازه می‌خواهد بهره‌برداری از آنرا آغاز نماید !! خنده دار نیست ؟
جمهوری اسلامی اکنون سه راه پیش رو دارد یک : به خواست ملت تن در دادن و دست کشیدن از قدرت و خود را به دست قانون سپردن ! دو : هم سرنوشت لیبی‌ شدن که امروز هنوز نیمی از آن را میدانیم و بزودی سرانجام آن مشخص میگردد ! سه: ژاپن دوم شدن ! اما ژاپن اسیر فاجعه ... آنهم فاجعه‌ای بمراتب وسیتر از آنچه امروز در ژاپن میبینیم !! گمان می‌کنید جمهوری اسلامی کدامیک را انتخاب نماید ؟
مجید رحیمی ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ برابر با ۲۰ مارچ ۲۰۱۱ مونیخ

No comments: