Tuesday, February 22, 2011



!!! فسیل‌هایی‌ بنام رهبر

در داستان‌های ایرانی‌ می‌خوانیم : ضحاک که دو مار بر شانه‌‌هایش داشت محتاج آن بود که هر روز مغز جوانان را خوراک مارها نماید تا آن مارها با خود او کاری نداشته باشند !... مغز جوانان که همانا منظور نوین بودن و پویا بودن است خوراک مارها میشدند تا پویایی بمیرد و اندیشه از میان برود !!! ضحاک به تاریخ و به افسانه‌ها پیوست اما شوربختانه دوباره و دوباره میبینیم که ضحاک‌ها میایند و بر مصدر قدرت مینشینند و با جوانان همان میکنند که ضحاک کرد !!! البته جای خوشبختی‌ دارد که جوانان و تمامی‌ اقشار ملت هرگز ناامید نمیشوند و از نابودی روح ضحاک از جان خود دست نمیشویند و باز خوشبختانه دیده و میبینیم که دوباره و دوباره ملت بر این ضحاک یان پیروز میگردند و این روح خبیث را از جان خود دور میسازند و چون به خواب میروند این روح بر تن آنان آهسته آهسته وارد گردیده ... نگاهی‌ به سرتاسر خاورمیانه و به نظام‌های پوسیده و فسیلهای بر مصدر قدرت به عنوان رهبر تایید کننده ی این سخن است !!! سال ۲۰۱۱ اما گویا سال مرگ فسیل‌های تمام منطقه است و سال آزادی ملت‌ها از بند نظام‌هایی‌ که در حقیقت میبایست حافظ جان آنها باشند اما چناچه میبینیم شخصی‌ مانند قذافی دیوانه فرمان حمله و بمب باران مردم خود را صادر مینماید !! چرا که این مردم دیگر این فسیل را نمی‌خواهند !! و اما در کشور خودمان ایران میبینیم که مردی بیمار و علیل چون فقط یک دست دارد و نمیتواند دو دستی‌ به قدرت بچسبد ! پس با چنگ و دندان از صندلی رهبری حمایت و حفاظت می‌کند تو گوئی می‌خواهد آن صندلی را با خود به گور ببرد !!! البته هم بن علی‌ و هم مبارک و هم همین قذافی دیوانه همه همین فکر را در سر داشته و دارند اما ! دیدیم که چه به روز بن علی‌ آمد و چه نامبارک احوالی دارد این آقای مبارک !! حال باید از خود پرسید : چه دلیل و ضمانتی هست که سید علی‌ بتواند با یک دستش قدرت را حفظ نماید ؟ آنها که دو دست داشتند نتوانستند آنرا نگه دارند چرا و چگونه این فسیل علیل و ناتوان میتواند این کار را انجام دهد ؟

با شکنجه ؟ اعدام ؟ فشار آوردن و تحقیر مردم؟ تجاوز ؟ یا مانند قذافی که یکی‌ از برادرانشان هست و برای به پیروزی رسیدن این انقلاب ننگین هم بسیار کمکشان کرده ، بمب باران شهرها و ملت ؟؟
اما یک سوال اینجا بوجود میاید! که مگر تا کنون غیر از این بوده اند ؟ مگر در طول این ۳۲ سال غیر از شکنجه ؛ اعدام ؛ تجاوز و حمله به شهر و دیار این مردم ترجیع بند رفتار این حکومت نبوده است ؟ پس چرا ملت هنوز و هر روز بیشتر برمیخیزد و نابودی ظالم و حاکم فسیل و فاسد را فریاد میزند ؟؟ چیزی که این صاحبان قدرت نمی‌خواهند بفهمند این است که : فضا فضای آزادی است ، فضای مرگ چنین حکومت‌هایی‌ ، فضای حاکمیت ملتها و فضای مرگ ضحاک‌ها !! حال برای حامیان آنها دو راه بیشتر باقی‌ نمانده !! یا چون اوا بران به آغوش معشوق رفته و با وی خاکستر شوند و یا خود را و نام خود را رهانیده و همراه با ملت به شهر آزادی برسند و ننگ ابدی را برای خود و نام و روح خود و همچنین شرمساری را برای فرزندان و بازماندگان خود نخرند !! این روند تاریخ است و ما خود شاهد بارهای آن بوده ایم ! زندگی‌ اثر پذیر یک تصمیم است !! ای افسران ارتش ،‌ای پاسداران و حتی‌ای بسیجی‌‌ها ! شما برای حفاظت از این ملت به این لباس آراسته شده اید و شرافت این لباس در دفاع از این ملت است ! دفاع از این ملت در برابر هر کس ! چه دشمن خارجی‌ و چه دشمن داخلی‌ که بارها از دشمن خارجی‌ خطرناکتر است !! ای دیپلمات‌ها ،‌ای سفرا ، و‌ای نمایندهٔ ی ایران در سازمان ملل ! اکنون آن روزی است که شما میتوانید به این ملت نشان دهید که با باور خدمت به این ملت با این نظام همراه شده اید و نه برای رسیدن به قدرت به هر قیمتی !! و امروز میتوانید با تقدیم استعفا به حضور مردم در رسوا کردن هرچه بیشتر این نظام ضد ایرانی‌ و ضد بشریت کوشا باشید و تلاش نمایید !! فراموش نکنید که در نظام پیشین هم که حقیقتا یک نظامی بود که با تمام ایراد‌های وارد به آن هزار بار بهتر از این نظام ننگین شما بود سران آن با ناباوری شاهد سقوط آن بودند ! در جایی‌ که آن کاستی‌ها و ایراد‌های نظام پیشین هیچ احتیاجی‌ به انقلاب نداشت ! پس به خود و وظایف خود در برابر ملت و آینده بیندیشید و خود را از هم سرنوشت شدن با این نظام در حال غار نجات دهید و نفرین ایددی ملتی را برای خود نخرید !! البته اگر هنوز ایرق ایرانی‌ بودن و انسان بودن در شما هست ! و اگر خود را خادم ملت میدانید ! در غیر این صورت بهتر نیست که با خود کمی‌ خلوت نمایید و به فردا و پس‌فردا هم کمی‌ بیندیشید ؟؟؟
!!پیروزی ملت در یک قدمیست آنرا باور کنید

مجید رحیمی ۲۲ فوریه ۲۰۱۱ برابر با سوم اسفند ۱۳۸۹ مونیخ


No comments: