Thursday, October 28, 2010



به کدام سو میرویم ؟

فارغ از عقاید سیاسی هر یک از این قریب به هفتاد میلیون ایرانی‌ که بیش از پنج میلیونمان در خارج از کشور ساکن یا آواره هستیم! یک سوال ذهن اکثریت ما را سخت به خود مشغول نموده است و آن هم این است که : به کدام سو میرویم ؟ ... اوضاع منطقه نابسامانتر از همیشه است و چنانچه میبینیم هر روز در کشورهای همسایه عراق ، افغانستان ، پاکستان و در مواردی کمتر در کشورهای جنوبی ایران و حتی در ترکیه یک نیروی جنگ افزا و جنگ طلب دارای قدرت بیشتر میگردد و این پتانسیل در جستجوی یک جرقّه برای انفجار است ! موقعیت این جرقّه شوربختانه در سرزمین ما ایران مهیا است و بدتر از آن اینکه اگر این جرقّه زده شود و منطقه را به آتش بکشد بیش از همه ملت و کشور ایران مورد تهاجم قرار میگیرند و بازنده ی اصلی‌ خواهند بود! ملت ایران که امروز در اسارت دولت و نظام حاکم بر خود است در طول این سی ویک سال گذشته بارها و بارها نشان داده است که طالب صلح و آرامش است! و حتی برای این مهم نیز بسیاری از شهروندان این سرزمین جان خود را فدا نمودند تا شاید بتوانند صدای این مردم را به گوش جهانیان و دولتهای به ویژه غربی و سازمانهای جهانی‌ صلح ، حقوق بشر و ملل برسانند ! بسیاری از ناظران سیاسی پس از مرور عمر سی ویک ساله ی انقلاب اسلامی این سوال را طرح مینمایند که چرا و چگونه این نظام به اینجا رسید ؟ آنها بی‌ آنکه به ذات این نظام توجهی نمایند و خونخواری انقلابیون را از اولین روز به قدرت رسیدن ببینند و ببینند که چگونه در شبهه دادگاهایی بسیار مسخره سران نظام سابق به جوخه‌های اعدام سپرده شدند و جهان در سکوت به تماشای عکس‌های هر روزه ی این قربانیان نشست و کوچکترین اعتراضی ننمود ... البته بعضی‌ از آنها هنوز هم نمی‌خواهند ببینند و بدانند که آن کودک خونخوار دیروز اکنون جوانی ۳۱ ساله است که می‌خواهد در اوج قدرت و سر مستی اگر زندگی‌ خود را در خطر ببینند منطقه را هم به آتش بکشد اما خود به سلامت از این ماجرا‌ بیرون بیاید !! بزرگترین سلاح این نظام خونریز همانا ایجاد ترس و وحشت است که جهانیان آنرا ترور میخوانند !! این ترور گاهی‌ توسط نیروهای پاسدار انجام می‌گیرد که شبانه به
خانه‌های مخالفان ریخته و آنها را به ضرب و شتم با خود به سیاه چالها میبرند و سپس جنازه هاشان در اطراف شهر در کنار خیابان یافت میشود و یا به دادگاه‌های کذائی به احکام بسیار بسیار سنگینی‌ محکوم میگردند که کم از مورد نخست نیست ... ترور مورد دیگری که نظام جمهوری اسلامی (البته مقدس)
برای بقای خود از آن سود میجوید و در برابر دولتهای غربی که مخالف دست رسی این نظام به سلاح اتمی‌ هستند آن است که با فشار بر اهروم ‌های بدست آورده شده یعنی‌ همانا کمک‌های اقتصادی و سیاسی به گروهای خشونت گرای موجود در منطقه این باور را در ذهن‌ها بیدار می‌سازد که آنها یعنی‌ سران نظام حاکم
بر ایران به راحتی‌ میتوانند منطقه را به آشوب کشیده و نان آنها یعنی‌ دولتها و کشورهای غربی را آجر نمایند ! این طرفند در طول سالها کار افتاد و نظام مقدّس توانست به عمر سی‌ و یک ساله ی خود دست یابد !! اما بعد از این چه خواهد شد ؟! اکنون که غرب با اتحادی بی‌ سابقه‌ در برابر این گروه تروریست که دارای دولتی هم هست این تصمیم را اتخاذ نموده تا حتی نفت این کشور را هم نخرد و عطایش را به لقایش ببخشد و با این کار دو پیام به تهران برساند که وقتی‌ ما نفت شما را نخواهیم پس موقعیت منطقه نیز برایمان اهمیتی
نخواهد داشت ! یعنی تنها چیزی که برای ما مهم است دست کشیدن شما از بلند پروازیهای اتمی‌ است ! البته همگان میدانیم که تا پیش از این ماجرای اتمی‌ نه تنها کشور‌های غربی نظام را از لحاظ اقتصادی یاری میکردند که در چند مورد به اثبات رسیده!! چشم بر جنایات رژیم حتی در خاک خود می‌بستند تا مبادا به روابط بازرگانیشان لطمه‌ای وارد آید ! به زبان ساده تر یعنی‌ جهان در رسیدن نظام جمهوری اسلامی به این مکانی که قرار دارد به طرق گوناگون کمک کرده است!!... اما وظیفه ی تک تک ما به عنوان شهروندان ایرانی‌ که در خارج از ایران زندگی‌ می‌کنیم و تا حدی دستمان در اطلاع رسانی باز است چیست ؟ پاسخ این سوال را باید هر کس در خود بجوید ... هر کس به اندازه ی علاقه‌‌ای که به آن آب و خاک و آن فرهنگ و آن مردم دارد ... هر کس به اندازه ی وظیفه‌ای که برای خود به عنوان یک انسان و یک شهروند جهانی‌ که در سرزمینی به نام ایران چشم به جهان گشوده و می‌خواهد نه وظیفه ی ملی‌ و میهنی که وظیفه ی انسانی‌ خود را انجام دهد بیابد !! هر کس به اندازه ی فهم خود و به اندازه ی سرمایه ی آزادی خواهی‌ و انسان دوستی خود میبایست قدمی‌ در این راه بردارد !! و من کوچکترین شکی در این ندارم که این نظام بزودی و حتی زودتر از آنچه ما می اندیشیم از صحنه ی روزگار محو خواهد شد و خورشید در کشور ما هم تابیدن خواهد گرفت ! بخواهیم
که در تابش این خورشید آزادی سهمی هرچند کوچک داشته باشیم !!
مجید رحیمی
۲۰۱۰/۱۰/۲۹ مونیخ


No comments: