Wednesday, August 19, 2009



سناریوی زنده شدن ترانه موسوی!!


برگرفته از کیهان لندن شماره ی ۱۲۷۰-۲۶ اوت۲۰۰۹

حضرت مسیح در مدت طول عمر زمینی‌ خود به چند معجزه دست زده بود، منجمله روی آب دریا راه رفتن و مرده را زنده کردن... جمهوری اسلامی که نظامیست آمده از سوی خدا، مسلما به مراتب از قدرت بیشتری نسبت به مسیح برخوردار است، چرا که اگر مسیح روی آب دریا راه میرفت، جمهوری اسلامی روی قطره‌های خون جوانان جاری بر آسفالت خیابانها راه میرود!
و اگر مسیح مرده را زنده میکرد، جمهوری اسلامی نخست شخص را مورد تجاوز قرار میدهد و سپس جنازه اش را میسوزاند و هنگامی که جنازه ی مثلا ترانه موسوی ۱۹ ساله در بیابانهای قزوین یافت شد و سر و صدای آن به گوش جهانیان رسید ناگهان یک ترانه موسوی از کانادا سر بر می‌‌آورد که تلفنی ! خبر زنده بودن خود را به گوش جهانیان می‌رساند و جالب آنکه اصلا خبری هم از سوزانده شدن خود ندارد و حتی عکس خود را نه در تلوزیون‌ها و روزنامه‌ها و حتی اینترنت هم ندیده است و دوستانش هم تا این مدت هرگز عکس او را ندیده بودند که به وی خبر بدهند که هم به تو تجاوز شده و هم جنازه ات را سوزانده در اطراف قزوین یافته اند !



اما جالبتر از همه اینکه در کل کشور ایران با آن جمعیت هفتاد میلیونی فقط سه نفر با نام ترانه موسوی یافت میشود!!.. که دو نفرشان هم در خارج از کشورند و فقط یک دختر دو ساله با این نام در ایران است! پس خبرنگار سایت تابناک یا هولناک یا بیمناک و وحشتناک که متعلق به آقای رضائی همان کاندیدای شکست خرده و دم فرو بسته ی ریاست جمهوری است که احتمالا بزودی با پست و مقامی جدیدتر وارد بازار مکاره ی سیاست آغشته به جنایت جمهوری اسلامی پلید میشود، به سراغ یکی‌ از این سه خانواده ی ترانه موسوی میرود و با مادر و خواهر ترانه گفتگو می‌کند، جملاتی که از دهان این (ظاهراً) خواهر و مادر ترانه خارج میشود یکی‌ است.(فکر کردیم یک نفر دارد ما را سر کار می‌گذارد ) هیچگونه اضطرابی نه در صورت خواهر و نه مادر ترانه دیده نمیشود و تا صبح روز مصاحبه هم اصلا خبر نداشتند و نمیدانستند که این عکس ترانه موسوی است، شاید هم نمیدانستند که دختر و خواهری به نام ترانه دارند و حالا هم صاحب خواهر و دختر شده اند و هم مسلما صاحب مبلغ قابل توجهی پول!!



ترانه اکنون در ونکوور کانادا است و چند سالی‌ نیز آنجاست و آخرین بار هم حدود یک سال و نیم پیش به ایران آمده است ولی‌ عکسش با مقنعه است! و کسی‌ هم نمیداند که این عکس را خودش فرستاده یا یک سال نیم پیش که آمده به ایران با خود آورده و یا عکس در ایران گرفته شده است !



در همینجا اما اتفاق جالبی‌ از سوی مادر ظاهری ترانه صورت می‌گیرد و وی رو به خبرنگار میگوید: ما از دولت می‌‌خواهیم که این ماجرا‌ را پیگیری نماید تا این چنین اتفاق‌هایی‌ دیگر نیفتاد !!...

و خواهر ترانه توسط تلفن با ترانه که در کانادا است تماس می‌گیرد و ترانه بلافاصله ملتهب میپرسد: چه اتفاقی‌ افتاده؟! خواهرش پاسخ میدهد: هیچی‌ ! اتفاق خاصی‌ نیفتاده ! منتها عکست رو تو چند تا سایت زدند و گفتند که سوختی !! و در همین لحظه خبرنگار میخندد !! و تلفن از طرف کانادا قطع میشود... تو گویی دیگر نمیتوان مجددا تماس گرفت! و خواهر ترانه با افسوس میگوید : قطع شد ! و مادر ترانه به سخن می‌‌آید و میگوید: دیشب من باهاش تماس گرفتم و امروز صبح دخترم، ناراحت نشدم ! اما ممکنه کس دیگه ناراحت بشه و شوکه بشه و قلبش از کار واسته !
سناریو بسیار ضعیف و مصنوعی است که هیچگونه احساس مادر فرزندی و یا خواهری در آن دیده نمیشود، در صورتی که هر مادر دیگری با دیدن عکس فرزندش و شنیدن چنین سرنوشتی هر چند دروغی و ساختگی در باره ی فرزندش بلافاصله گوشی تلفن را برداشته و بی‌ توجه به وقت و بیوقت شماره ی فرزند را گرفته تا با شنیدن صدایش آرامش بگیرد! فیلم را نگاه کنید خودتان بهتر به قضیه پی خواهید برد.



اما برگردیم به روز تنفیذ دکتر احمدی نژاد که یک مورد از افتخارات ایشان در آنروز حمایت از علم شبیه سازی بود که گوسفندی را هم به عنوان نمونه آورده بودند! و من از خود میپرسم آیا اینان میخواهند شهیدان راه آزادی را دوباره زنده نمایند و مسیح وار به قدرت الهی خود آویخته شوند و یا آنکه در پی شبیه سازی هستند؟!
اگر چنین است باید نخست آمار دقیق کشته شدگان را بیابند و همه ی آنها را مجددا به زندگی‌ باز گردانند، در این صورت وقتی‌ به این کار پیروز شوند یک قدم هم از مسیح جلوتر خواهند بود، زیرا وی فقط میتوانست زنده نماید! در صورتی که رهبران جمهوری اسلامی میکشند، میسوزانند و تکّه تکّه میکنند اما بعد از مدتی‌ طرف از کانادا سر بر می‌‌آورد!

بازار مایکل کاپر فیلد کساد شد !!

خیلی‌ دلم می‌خواهد بدانم این زن مسن و آن دختر جوان در مقابل دریافت چقدر پول قبول کردند که این نقش ناپاک را بازی‌ نمایند !
بدین ترتیب میبایست ندا هم بزودی سر از آمریکا درآورد و آن دیگر جان باختگان نیز از آلمان و انگلستان و فرانسه !... واقعا که شرم دارد !
(نویسنده :مجید رحیمی)



No comments: