Sunday, May 1, 2011

http://parsdailynews.com/82701.htm

خلوت هر انسان یک حرمت و یک شجاعتی دارد که برای نشان دادن خود به صاحب و دارنده خود ، نه وحشتی دارد و نه از این کار میگریزد ! و درست به همین منظور شاعر گفت:
نقاب از چهره می‌‌افتد ، چه در بستر چه در میدان

به هر دوره از تاریخ که نگاه می‌کنیم ، انسانهایی را میبینیم که به دلخواه خود و یا به فرمان پیشوا ، رهبر و یا سلطانی بر مصدر کاری قرار گرفته اند ، در میدان آن کار اما هر قدر هم که دستان فرد مسئول بسته باشد ، باز وی آنقدر توانایی دارد که در انجام آن کار قدری هم شرافت و انسانیت خود را سهیم سازد.

چنانچه همه شاهد هستیم ، جهان در بیست و پنجمین سالگرد فاجعه ی چرنوبیل شاهد فاجعه‌ای عظیم‌تر به نام فوکوشیما میباشد ، فاجعه ی چرنوبیل که امروز در کشور اوکراین واقع است در آوریل سال ۱۹۸۶ در اتحاد جماهیر آن روزگار به وقوع پیوست و جان هزاران انسان را آنچنان به خطر انداخت که هنوز هم اثرات آن در نسل امروز نمایان است که حتی چند نسل دیگر نیز اسیر این کابوس خواهند بود.

و امروز فاجعه ی فوکوشیما در زمانی‌ رخ میدهد که جهان تجربه ی چرنوبیل را دارا بود ، اما به آن هیچ توجهی ننمود ! ضمن آنکه دومین فاجعه ناخواسته ی اتمی‌ جهان ( البته بغیر از دو بمبی که در هیروشیما و ناکازاکی پرتاب شد ) در کشوری رخ میدهد که نه تنها خود قربانی دو بمب اتمی‌ در جنگ دوم جهانی‌ است ، بلکه یکی‌ از مدرنترین کشورهای جهان می‌باشد که دانشمندانش تا حد امکان خطرات و جوانب یک فاجعه را بارها از نظر گذرانده و به نتایج قابل قبولی رسیده بودند ! اما باز این فاجعه رخ میدهد و علاوه بر به خطر گرفتن جان انسانهای ساکن آن سرزمین ضرباتی جبران ناپذیر هم به طبیعت و محیط زیست وارد میسازد.

البته باید به این مهم هم توجه نماییم که دولت ژاپن از هیچ کوششی برای رساندن رفاه به مردم خود دریغ ننمود و رهبران نظام بارها به محل حادثهٔ سفر کرده و غرق در شرمندگی در برابر بازماندگان سر تعظیم فرود می‌‌آوردند و قول حمایت و همکاری بیشتر را به مردم میدهند ! و بلافاصله بر انجام قول خود دست بکار میشوند ... اما دیروز اتفاق جالبی‌ افتاد که مرا به نوشتن این مطلب واداشت ،

در یک کنفرانس مطبوعاتی یکی‌ از دانشمندان هسته‌ای این کشور در حال توضیح عملکرد گذشته و آنچه که باید صورت گیرد بود که ناگهان اشک صورتش را پوشاند !! دیدن این صحنه چنان در من تاثیر گذاشت که مجبور به مقایسه ی این دانشمند هسته‌ای شریف با دانشمندان هسته‌ای کشورم شدم ! و از خود پرسیدم : آیا دانشمندان هسته‌ای ما نمیدانند که این فاجعه بیش از چرنوبیل و فوکوشیما در کشور ما میتواند اتفاق بیفتد و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازد ؟

هنوز درگیر و دار این سوال بودم که سوال دومی ذهنم را مشغول خود ساخت : هنگامی که ما مردم عادی به این خطرات واقف هستیم ، مگر میشود که دانشمندان از آن غافل باشند ؟... اگر آنها غافل از این خطرات باشند ، پس چگونه دانشمندی هستند ؟ و اگر میدانند ولی‌ باز به کار خود در ساختن این راکترهای اتمی‌ ادامه میدهند ، چگونه انسانهایی هستند ؟

دوست نازنینی دارم که در آمریکا دکترای شیمی‌ خود را به تازگی دریافت نموده است ، وی هم عاشق ایران و فرهنگ نیاکانی خود است و هم انسانی‌ فرهیخته ، از خانواده‌ای بسیار انسان و انساندوست ، پدر این دوست نازنین من اما در نیروگاه اتمی‌ دارای پست مهمی‌ میباشد !! و من نمیتوانم این صفات را در کنار یکدیگر قرار دهم و دچار مشکل نشوم !! آخر چگونه چنین انسان با شرافتی میتواند از عواقب این راه با خبر باشد ولی‌ به رفتن به آن راه ادامه دهد و میلیونها انسان را هم به دنبال خود بکشاند ؟

همه میدانیم که نه جان انسان ایرانی‌ برای این نظام بقدر پشیزی ارزش دارد و نه محیط زیست و نه آب و خاک این سرزمین ! بلکه هدف سران این نظام از دست یافتن به این نیروگاه اتمی‌ و سپس بمب اتم فقط و فقط رسیدن به یک تضمین جهانی‌ برای ثبات نظام خود است و دیگر هیچ ! چه بسا که اگر حتی نه زلزله و نه سیل آن نیروگاه اتمی‌ را تهدید کند ، خود نظام و سران آن خواهند بود که در صورت به خطر افتادن نظام ننگینشان جهان را به انفجار آن نیروگاه اتمی‌ تهدید خواهند نمود ، و این سخن زاییده ی عملکرد این ۳۲ سال گذشته ی همین آقایان است که هنوز هم نه تنها آن عملکرد را مورد انتقاد قرار نداده بلکه بیش از پیش به همان راه ادامه میدهند !!! پس به من حق بدهید که نتوانم شرافت انسانی‌ این دانشمندان هسته‌ای که با نظام جمهوری اسلامی همکاری میکنند را در کنار این دانستنیها قرار دهم و به یک نتیجه ی انسانی‌ یا عقلانی برسم .... آیا خود شما خوانندگان ارجمند این مطلب میتوانید با کنار هم قرار دادن این داده‌ها به نتیجه‌ای مطلوب و انسانی‌ برسید که بتوان با آن به این دانشمندان هسته‌ای افتخار کرد و آنها را دانشمندانی انسان ، انساندوست ، ملی‌ و خادم بشریت نامید ؟

و اگر نمیتوان به این نتیجه رسید ، پس مشکل کجاست ؟ یعنی‌ این دانشمندان نمیدانند و سرگذشت هیتلر و صدام حسین را ندیدند که همین کمک به دیکتاتور به هر طریق خود شامل مجازات میگردد و پس از فروپاشی این نظام ، این آنها هستند که به پای میز محاکمه کشیده میشوند و باید پاسخگو باشند ؟

سوالی که این دانشمندان هسته‌ای میهنمان باید از خود بپرسند این است که : جهان پیشرفته بعد از دیدن این اتفاق‌های چرنوبیل و فوکوشیما در حال فاصله گرفتن با سرعت زیاد از انرژی هسته‌ای است !! چگونه است که درست در زمانی‌ که جهان می‌خواهد از این قطار فرسوده و پر از خطر پیاده شود ، ما سوار شدن به آن را به عنوان حق ملی‌ ! به خورد ملت خود میدهیم و ملت را در آغوش اژدهایی رها میسازیم که خود بهتر از هر کسی‌ میدانیم که همین اژدها نابود سازترین دشمن بشریت است !! آیا حقیقتا برای فرار از این " غم نان " باید این چنین با شرافت و انسانیت بیگانه شد ؟

پس اگر این دانشمندان فاقد این دانش هستند ، از جوانان اقوام و فرزندان این دانشمندان خواهشمندم این دانش را به آنان بدهند و به آنها بگویند :
اقبال لاهوری فرمود : هر کسی‌ خود ناموخت از روزگار ... هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار !
با نگاهی‌ به دور و اطرافمان خواهیم دید که این حکومتگران خودپرست میروند و سیاهی خود را بر روی نوکران خود میگذارند !
یک انسان آزاده در هر مقام و موقیعتی نمیتواند نوکر کسی‌ باشد که کمر به نابودی انسانیت و شرافت بسته است !! مگر آنکه برایش شرافت انواع گوناگون داشته باشد ، مانند ، شرافت انسانی‌ ! یا شرافت اتمی‌ !!! کدامیک را شما می‌پسندید ؟

مجید رحیمی ۱ می ۲۰۱۱ مونیخ


No comments: