Saturday, February 2, 2013


گناه بشار اسد‌ها در کجای کار است ؟
ماههاست که در سوریه جنگ داخلی‌ به راه است و هزاران تن از هر دو طرف جان خود را از دست داده اند  و در این میان یک نفر مقصر شناخته میشود !... بشار اسد ! 
حال این تقصیر چه به حق و چه به ناحق به گردن او افتاده باشد او مقصر است ! چرا ؟
بشار اسد بعد از مرگ پدرش یعنی‌ حافظ اسد قدرت را بدست گرفت و رهبر کشور نسبتا مهمی‌ چون سوریه گشت.
سوریه از این جهت مهم است که از یک سوی همسایه ی اسرائیل است و از دگر سوی زد و بند‌های سیاسی و اقتصادی بسیاری با ایران دارد  .... کشور ایران که از ۳۴ سال پیشتر با وقوع انقلاب اسلامی به دست انقلابینون اداره میشود با بسیاری از کشورهای عربی‌ رابطه‌ای ناخوش دارد به ویژه در زمان جنگ با صدام حسین که رهبر آن زمان عراق بود و به ایران حمله کرده و بسیاری از کشورهای عربی‌ پشتبان او بودند به جز سوریه که رفیق و یاور ایران بود ! 
یعنی‌ در حقیقت این مهم را دیده بود که طرفداری از ایران بمراتب برایش سود آورتر است تا پشتبانی از صدام حسین!!
اتخاذ این تصمیم که بیشتر سیاسی بود تا ملی‌ و قبیله‌‌ای یا حتی مذهبی‌ آنچنان به مزاج نظام تازه به قدرت رسیده ی ایران خوش آمده بود که سالها یعنی‌ تا همین امروز امتیاز‌های ویژه‌ای را نسیب کشور و دولت سوریه نموده است و نیز به خاطر رابطه تنگاتنگ ایران و روسیه و همینطور روسیه با سوریه حمایتهای این دو کشور از بشار اسد که امروز سخت در تنگنا است بسیار گسترده‌تر از همیشه است.
بشار اما با تمام بی‌ گناهی‌ بسیار هم مقصر است و جهانیان وی را جلاد یا قصاب دمشق نام داده اند و او سفت و سخت پا بر جا ایستاده و گمان دارد که میتواند جان سالم از این ماجرا‌ به در آورد ! 
اما زهی خیال باطل ... چرا که جهان و مهمتر از آن ملت سوریه وی را منفور و قاتل میشناسد و به خاطر اشتباهاتی که وی انجام داده که کشور به این جا برسد هرگز او را نخواهد بخشید!!
-----------------------------
بشار مقصر ولی‌ بی‌ گناه است .
پس از مرگ پدر، 
بشار بر این کرسی تکیه زد ، بی‌ آنکه به خود بگوید که این کشور یک کارگاه یا کارخانهٔ‌ نیست که ملک پدری من باشد  ! اینجا کشوری است که حتی پدرم حافظ هم باید سپاسگزار باشد که توانست تا آخرین روز‌های عمر بر آن حکومت کند ! و حالا که من بر این صندلی تکیه میزنم باید بدانم که نه زمان آن زمان است و نه کسی‌ در این جهان حکم حاکمیت ابدی یا حتی تا آخر عمر مرا امضا کرده یا میتواند امضا نماید!
و بودن من بر این مصدر فقط تا زمانی‌ خواهد بود که ملت بخواهد و یا حتی گاهی قدرت‌های بزرگ ! 
 حفظ این قدرت نزد قدرتهای بزرگ از رعایت احوال مردم سرزمین خود هیچ کمتر هم نیست ! البته اگر گاهی بزرگتر نباشد ! چرا که هنگامی که ملت را به پشت سر خود نداری فقط میتوانی به دانایی و قدرت این قدرت جهانی‌ و بزرگ تکیه بزنی‌ که اگر آن هم از تو حمایت ننماید از اینجا رانده و از آنجا مانده خواهی‌ گشت !!!
این اشتباه بزرگ بشار اسد بود که ا ملت را نه برای خود حفظ کرد و نه آنکه دانست چگونه باید با این قدرتهای بزرگ کنار آمد !
امروز سوریه اسیر یک جنگ خانمانسوز داخلی‌ است که هر روز ده‌ها که صدها نفر کشته میشوند و کشور قطعه‌‌ قطعه‌‌ پاره پاره میشود و هیچکس را هم توان رساندن یاری به بشار نیست .... 
حتی خود او هم دیگر نمیتواند به خود یاری برساند و تصمیمی عقلانی بگیرد .....
بشار رفتنی است و هیچ شکی‌ در آن نیست ... آنچنان که جمهوری اسلامی رفتنی است ... اما با این تفاوت که جمهوری اسلامی هنوز زمان تصمیمگیری دارد و ملت هنوز میتواند تصمیم بگیرد که چگونه جنگ خود با این نظام آدمکش را ادامه دهد ! 
اما در سوریه همه به یک کانال با فشار آبی بسیار پر قدرت پرتاب شده‌اند که فقط مجبورند با فشار آب به پیش بروند .....
سوریه به خرابه‌ای ویرانه تبدیل خواهد گشت درست مانند لیبی‌ که حتی بسیار هم بدتر اما واقعا چرا بشار اسد مقصر است؟
شواهد نشان میدهند که بشار نتوانست روح زمان را درک نماید و به وقتش تغییر را به انجام برساند تا چنین اتفاقی با این وسعت رخ ندهد ! او چون فردی کم هوش می‌باشد نتوانست حقیقت را در زمانش درک نماید و کشور و نظام خود را به چنین جهنمی محکوم نمود !...
----------------
باید به فردای بشار نگاه کرد و به این که این نظام‌ جمهوری اسلامی چگونه میخواهد از تجربه ی بشار برای بقای خود سود جوید ! 
و آیا اصلا میتواند خود را نجات دهند ؟ 
و اگر بتواند خواهند توانست نظام خود را حفظ نماید و از گزند دگرگونی در امان بدارد ؟ 
 بزرگترین دشمن این نظام‌های دیکتاتور دگرگونی است که این سران این نظامها تا مجبور نشوند به این دگرگونی تن در نمیدهند و هنگامی آگاه میشوند که خیلی‌ خیلی‌ دیر است !! 
اما افسوس که همیشه ملت بیشتر از افراد مقصر این پرداخت را به دوش میگیرند!!
 ولی‌ گویا این پرداخت بجا و مهم است زیرا که غیر از این باید شاهد ویرانی میهن بود یا آنکه نسل‌های آینده بسیار بار بیشتر باید آنرا بپردازند ... 
کدامیک بهتر و کم خرجتر است ؟
مجید رحیمی ۲ فوریه ۲۰۱۳ مونیخ 

No comments: