Monday, February 11, 2013


ای شیر زنان ایران زمین خوب نگاه کنید !!
این یک زن مصری است که در مقابل توهین این موجود که اسمش آخوند یا مفتی یا شیخ یا آیت الله است کفش از پا کشیده و بر سر و رویش میزند که تا شرافت زنانه و آزادی انسانی‌ خود را حفظ نماید ... 
آخوندک به او گفته است : 
چرا بی‌ حجابی ؟ 
و چرا در خانه نیستی‌ ؟... 
دختران ، زنان و بانوان گرامی‌ میهنم قدری به خود بنگرید و از خود خواسته خود را جویا شود و آمادگی پرداخت آن خواسته را در خود محک بزنید و ببینید تا چه حد میتوانید برای خواسته و آرزوی خود که 
بی‌ گمان آزادی است 
و برابری بین زن و مرد است 
و امنیت اجتماعی و برخورداری از حقوق یکسان است ! بپردازید ... 
پس امروز روز برخاستن و رفتن و رسیدن است .... 
شما هم تک‌ تکتان میتواند چون این زن مصری و یا حتی قدرتمندتر از این زن مصری باشد ، چرا که از این زن فقط یک سؤال شده است ! 
اما از شما ۳۴ سال عمرتان گرفته شده است ، آزادی تان را به فنا داده اند ... و شما را در طول این سالها بارها و بارها تحقیر کرده اند .... 
از خواهر و مادر و دختر و همسر خود آغاز می‌کنم که تا بد فهمی‌ نباشد!

برخیزید و به حقوق جنسی‌ و اجتماعی خود دست یابید یا برای آن جان دهید و جاودانه شوید .... 
این حرکت اینبار از شما زنان آغاز خواهد گشت و به دست شما زنان انجام خواهد گرفت ! چرا که بیشترین ظلم به شما شده است ... 
معروف است که رضا شاه به هنگام کشف حجاب، نخست همسر و دختران خود را بی‌ روسری از جلو سربازان ارتش قدم زنان گذراند ، 
باید بدانیم که رضا شاه هم در همین میهن و با همین افکار رایج در اجتماع پرورش یافته بود اما چون منطق به او این مهم را حکم میکرد و این نیاز را در اجتماع میدید ، پس دانست که بی‌ این نیمه ی اجتماع نمیتوان به راه تمدن و آزادی قدم گذاشت و به آن رسید ... 
در این زمان یعنی‌ درست در لحظه‌ای که همسر و دخترانش در برابر ارتش رژه می‌رفتند ، رضا شاه زیر لب به خود میگفت : 
من باید چقدر بی‌ غیرت باشم که با خودم چنین کنم !!... 
این صدا اما صدای منطق او نبود ! بلکه صدای رسوب تربیت غلط قرن‌ها بود که در جان و جهان ما رخنه کرده است ... 
بی‌ حجابی و بی‌ روسری یا بی‌ چادری یا تحمل تحقیر آخوند یا فرد متعصب به معنای غیرت نیست! 
چنانچه دیدیم منطق رضا شاه به این احساس کور آورده شده از سرزمین سوزان عربستان چیره گشت و با این انقلاب درونی نیمی از جمعیت ایران را از بند روبنده و چادر و در حقیقت از اسارت توهین و حقیر  آزاد ساخت ...
بانوان میهنم ! 
شما زن هستید که زندگی‌ را میسازید ، یعنی‌ زمین که زاینده و جایگاه زندگی‌ است از نام شما می‌‌آید ، حتی خود واژه ی زندگی‌ از نام زن برمیخیزد ... پس شما بنیان هستی‌ انسان هستید ، 
ملکه ی بشریت ... 
زیبا  ، 
پر شکوه ، 
توانا و با وقار !! 
حال سؤال من از شما این است : چرا ؟ 
چرا اجازه می‌دهید که محصول شما که تمامی‌ همین مردهای هستند که از شما زاده شده اند اینچنین به شما توهین کنند و شما را به انحصار بکشند ؟
مگر نه این است که زشتی باید شرم کند و خود را پوشیده بدارد و نه زیبایی؟ 
آیا شما بر سر طاووس چادر یا روسری می‌بینید ؟ 
آیا گلی‌ با حجاب در طبیعت دیده شده است ؟ 
پس چرا موجود زیبایی به نام زن باید اینچنین پوشیده باشد تا مردان تحریک نشوند ؟
میدانید این سخن به چه معناست ؟ 
یعنی‌ که جهان از آن مردان است و زنان در این جهان میهمان هستند و یعنی‌ مردان آنها را تحمل میکنند و زیاد هم راضی‌ به بودن آنها بر این سیاره که خانه ی مردان است نیستند ! 
پس باید طوری رفتار کنند که بودنشان باعث آزار مردان نشود ... 
آیا شما می‌پذیرید که در این جهان میهمان مردان باشید ؟ و آنها به شما امر و نهی کنند که چگونه باشید و چگونه زیست کنید ؟
---------
پس اگر چنین بود چرا طبیعت شما را با پوسته‌ای بر تمام قامت نمی‌‌آفریند که بتوان بعد از تولد آن پوسته را از بدنتان جدا کرد و بلافاصله در چادر یا گونی پیچاند ؟
تا مردی چشمش به پیکر بی‌ حجابتان نیفتد و آزرده نشود ! ... 
چرا لخت پا به هستی‌ می نهید ؟!!!
---------
حضرت مولوی میفرماید : 
پیش چشمت داشتی شیشه کبود   
زآن کبودت مینمود دنیا کبود
---------
این ترانه سرود را با افتخار فقط برای زن ایرانی‌ ساختم و مخلصانه تقدیم تک‌ تک‌ شما بانوان ، زنان و دختران میهنم مینمایم .... 
این را هم بگویم که وقتی‌ از آزادی سخن میگوئیم نه این است که به کسانی‌ که بامیل و آزادانه می خواهند چادر یا روسری داشته باشند عیبی باشد ! به هیچ وجه .... 
ما به آزادی احترام می‌نهیم و می‌خواهیم هر کس آنگونه که می‌خواهد باشد، زیست کند ... بی‌ هیچ پیش داوری یا برتری جویی از دیگری .... سر تعظیم دارم در برابر همه ی زنان آزاده ی میهنم چه آنان که میخواهند حجاب داشته باشند و برایش مبارزه میکنند 
و چه آنان که نمی‌خواهند حجاب داشته باشند 
و باز برایش مبارزه میکنند ! 
اما به شرطی که یکی‌ بر دیگری عقیده و نوع تفکر و سلیقه ی خود را نخواهد بفروشد !! 
سرباز کوچک راه روشنی 
مجید رحیمی ۱۱ فوریه ۲۰۱۳ مونیخ

No comments: