Wednesday, September 15, 2010

...!کشور خود را فدای عید قربان کرده ایم


تراز مرکزسروده‌ای تازه از مجید رحیمی
شادی مام میهن !

ما برای برق مجانی‌ و آب رایگان...
پای هر نالایقی را بوسه باران کرده ایم...
عشق میهن را خجالت نام دادیم و شبی...
دشمن خود را به منت صاحب جان کرده ایم...

هرچه را تا آن زمان آئین خود پنداشتیم...
از برای مصلحت در سینه پنهان کرده ایم...
تا نشیند بر لب دشمن تبسم از خوشی‌...
راه وی را در تسلط بر خود آسان کرده ایم...

گرچه او عمامه بر سر داشت ما هم تاج را...
بر سرش بنهاده وی را شاه شاهان کرده ایم...
تا که مجانی‌ نماید آب و برق خانه را...
خانه را یکجا فدای خان خانان کرده ایم...

آب مجانی‌ نیامد رفت میهن رایگان...
آری آری اینچنین ما درد درمان کرده ایم...
مرگ میهن دیده و بهر نجات جان خود...
در سفر افتاده ایم و ترک ایران کرده ایم...

حالیا ملت به زیر تیغ دشمن میکشد...
زجر دوران را و ما ناله فراوان کرده ایم...
‌ای عجب کز این هنر کامد پدید از دست ما...
کشور خود را فدای عید قربان کرده ایم!..

ما نداریم کم ز ملایان بجز ریش و عبا...
گرچه دنیا را ز فخر خویش حیران کرده ایم...
نام کورش بر لبان و عکس آقا در نهان...
مام میهن را چنین از کرده شادان کرده ایم !

مجید رحیمی ( شاپور فرخزاد) مونیخ ۲۰۱۰/۰۹/۱۴

No comments: