Friday, January 16, 2015

پاسخی به دکتر صادق زیبا کلام!



در روزهای اخیر در وسعتی خیره کننده در سایت‌های مجازی دیدیم و خواندیم که آقای صادق زیبا کلام از آقای پیتر تجلر سفیر کشور پادشاهی نروژ تقاضا می‌کند تا وی نام آقای علی‌ مطهری را در لیست کاندیدای دریافت جایزه‌ی صلح نوبل قرار دهد.


البته لازم به گفتن است که باید تعجب کرد که ایشان یعنی‌ آقای زیبا کلام چرا به یکباره از سفیر کشور نروژ تقاضای جایزه‌ی صلح نوبل را ننمود که تا جناب سفیر یک کونی از این جوایز همراه با خود به ایران آورده و به هر یک از سران نظام جمهوری اسلامی به خاطر صلح دوستی و انجام وظایف الهی، عبادی، سیاسی آنها تقدیم نماید؟


آقای زیباکلام دلیل خود را اینگونه آورده است که آقای مطهری اکنون نزدیک به پنج سال است که 
مشارالیه ظرف پنج سال گذشته همواره در جهت دفاع از حقوق مدنی آقایان میرحسین موسوی, حجت‌الاسلام مهدی کروبی و سرکار بانو زهرا رهنورد در تلاش بوده‌اند. این افراد قریب به پنج سال است که بدون محاکمه در حصر بسر می‌برند و آقای مطهری در تلاش بوده‌اند که دست کم وضعیت آنان از نظر قانونی روشن شود. تلاش مستمر در جهت دفاع از حقوق مدنی محصورین به گمان حقیر، آقای علی مطهری را واجد نامزدی دریافت جایزه صلح نوبل می‌نماید.


البته گویا آقای زیباکلام فراموش کرده است که این آقای مطهری و آنهای دیگری که در مجلس اسلامی هستند نمایندگان ملت هستند و نه نمایندگان دوستان و همکاران و همفکران خود!! چرا که اگر ایشان این مورد را فراموش نکرده بود مینوشت: ایشان یعنی‌ آقای مطهری در پنجسال گذشته پیگیر مرگ نداها، سهرابها، ستار بهشتی‌ها و صدها که هزاران انسان بی‌ گناه دیگری بوده است که بدست افراد این نظام یعنی‌ نظامی که همین آقای مطهری مدافع آن است در زندان‌ها و بر آسفالت خیابانها به خاک و خون کشیده شده‌اند!


اما چون در جمهوری اسلامی ملت هیچ نقشی‌ را بازی نمیکند، این است که وظیفه‌ی یک نماینده‌ی مجلس دفاع از همگنان و همکاران سابق خود است و بی‌ عدالتی را فقط در این می‌بیند که مقامی به خود اجازه ندهد تا مقام دیگری را به حبس خانگی مجبور سازد!


البته باز برای آقای زیباکلام این موضوع نیز هیچ اهمیتی ندارد که ماموران نهی از منکر و امر به معروف در خیابانها زنان و دختران را به جرم بدحجابی یا آنچه که خود مینامند با تحقیر و توهین و ضرب و شتم به داخل ونهای همین گشت‌ها انداخته و با خود به ناکجا آباد میبرند! و همین آقای مطهری از آن ماموران در مجلس نهایت حمایت را مینماید!!


و در واقع آن مامور به پشوانه‌ی همین حمایت‌هاست که به خود اینگونه اجازه میدهد تا با انسانها چنین رفتار زشتی را داشته باشد و سپس مورد تشویق قرار گیرد!!


البته پر واضح است که بانو رهنورد و آقایان موسوی و کروبی هر سه نیز دارای حق و حقوقی میباشند و هیچ شخصی‌ به غیر از یک محکمه‌ی صالح اجازه‌ی به حبس کشیدن آنها را ندارد و این کار نظام و رهبر این نظام چون بسیاری دیگر کارهای ایشان غیر قانونی میباشد! اما این کار ایشان نه نخستین است و نه تنها فرمان ضدّ قانون! پس اینجا این سؤال پیش می‌‌آید که آقای مطهری پیش از این پنج سال کجا بودند؟


حال فرض بگیریم که آقای مطهری بر خلاف همکاران خود در مجلس اسلامی از حفظ قانون و تبعیت از آن دفاع کرده و بر ضدّ ظلم سخن گفته است!... اما اینجا هم سؤال دیگری ذهن را مشغول میسازد که: آیا وظیفه‌ی یک نماینده غیر از این است؟


اگر آقای مطهری وظیفه‌ی خود را انجام داده و آن دیگران از انجام وظایف خود سر باز زده‌اند! خوب میبایست آن دیگران را مجازات نمود که به وظایف خود عمل نکرده‌اند و نه آنکه به جای تقبیح کار آن دیگران به یکباره به سراغ جایزه‌ی صلح نوبل رفت و آن را برای کسی‌ تقاضا داد که شاید به راستی‌ نداند صلح را چگونه مینویسند!!


آقای زیباکلام!


حتما به خاطر دارید که این بنده مطلبی در کیهان لندن () در باره‌ی شما داشتم و شما را (توجیه کننده‌ای در مقام منتقد) معرفی‌ نمودم که به هر وسیله فقط میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند، و وسیله برای شما اصلا اهمیت ندارد و هدف راه را در چشمان شما توجیه میسازد.


امروز اما شما را روان پریشی میبینم که خود هم نمیداند چه می‌خواهد و چه میگوید!
چرا که شما همان کسی‌ هستید که در گفتگو با ناصر محمدی و جمشید چالنگی در صدای آمریکا و در برنامه‌ی تفسیر خبر در برابر یک سؤال ساده، به جای گفتن پاسخ، ایشان را مشتی سلطلت طلب معرفی‌ کردید که معلوم الحال نیز هستند!! 
گوئی سلطنت طلب یا فدایی یا کمونیست و مجاهد یا آن دیگران که بالاخره هر کس را میتوان به گروهی وابسته ساخت نه ایرانی‌ هستند و نه حقی‌ از این مملکت دارند!


اما مدتی‌ بعد همین شما هنگامی که کمی‌ از قدرت مهر بنیانگذار نظام پهلوی در دل‌ ملت آگاه گشتید بلافاصله از خدمات رضاشاه گفتید و باز گفتید و باز گفتید...


فراموش نکنیم که شما آقای زیباکلام همان کسی‌ هستید که به فرمان آقای خمینی در جمع اجرا کنندگان انقلاب فرهنگی‌ بودید و خدا میداند که چه ظلم‌ها از قلم شما به هزاران که صدها هزار دانشجویی که با شما و نظام شما همفکر نبودند رفته است!
در یک کلام آقای دکتر صادق زیباکلام بنده شما را روان پریشی میبینم که نه صادقانه سخن میگوید و نه زیبا! و البته مدرک دکترا را بدوش می‌کشد! 
که امیدوارم این مدرک شما از نوع مدرک عوضعلی کردان نباشد!!


اینبار اما اگر خواستید برای کسی‌ تقاضای جایزه‌ی صلح نوبل را بنمایید: 
این تقاضا را برای مادران نداها و سهرابها و ستارها و آن مادری که گفت: 
من از خون فرزندم میگذرم به شرط آنکه نظام زندانیان سیاسی را آزاد کند بنماید!!
وگرنه اگر نماینده‌ی مجلس این حرفها را نزند دیگر چرا در مجلس است و نامش نماینده؟
مجید رحیمی ۱۷ ژانویه ۲۰۱۵ مونیخ

No comments: