Sunday, December 9, 2012


 اینجا یک روز بهاری در سال ۱۳۶۴ بود و ما رفته بودیم به دیدن دوستانمون در قسمت دیگه‌ای از جبهه‌ ی قصرشیرین که چند کیلومتری با ما فاصله داشتند ،
فقط میدونم که همون روز هنگام برگشتن که پیاده هم بودیم تو بیابونهای جبهه‌ گم شدیم و جهت منطقه ی خودمون رو نمیتونستیم پیدا کنیم ، ساعتها راه رفته بودیم ، خسته ، گرسنه و بیش از همه تشنه بودیم که چند تا چادر از دور دیده شد ، وسط بیابون !
رفتیم و به چادرها رسیدیم ، از قبایل کرد بودند که کارشون یلاق و قشلاق بود ، خیلی‌ مهربون بودند و از ما شاهانه با نون محلی که خودشون پخت میکردند و دوغ محلی که اون هم محصول خودشون بود پذیرایی کردند....
باید اعتراف کنم که خوشمزه‌ترین غذایی بود که من در طول مدت حضورم در جبهه‌ خوردم ، بعد از یک استراحت که واقعا چسبید ، راه رو به ما نشون دادند و ما به طرف قرارگاهمون به راه افتادیم !
هیچوقت فکر نمیکردم ۲۷ سال بعد اونهم از هزاران کیلومتر فاصله اینجور دلم برای اون روزها تنگ بشه !!
جهان جای عجیبیست !!  
مجید رحیمی ۹ دسامبر ۲۰۱۲ مونیخ

No comments: