حضرت مولوی میفرماید :
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند!
--------------------------------
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم
اشرف است بر خلق عالم آدمی
گرچه با خود این سخن پنداشتیم
حال میبینی که بر چوب و طلا
کرده این آدم جهانش مبتلا
میکند صد التماس بر آن مگر
دور گرداند ز جانش هر بلا
غافل از آن است که این شئی گران
آمده از سوی از ما بهتران
گرچه از ما لابه است و التماس
آن شفا بخشد ولی بر دیگران !!
بندهای ای آدمی خود غافلی
فارغ از اندیشه، غرق مشکلی
تا بگوید کس به تو زین راه کج
کافرش خوانی که غافل از دلی
کافرم اما ز دل غافل نیام
بیش از آن اندیشه را فارغ کیام ؟
چون به هم پیچم دل و اندیشه را
میشود اردیبهشت ،ماه دیام
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
میکشد بر دوش خود ننگی گران
هر که از کوری حمایت میکند!!
مجید رحیمی ۹ دسامبر ۲۰۱۲ مونیخ
No comments:
Post a Comment