فرق میان افتخاری و انتظامی !
پاسخی به نامه ی دختر استاد افتخاری که اخیرا برای استاد انتظامی فرستاده و در آن یاد آور شده است که :
از پدر من هم به همین طریق سؤاستفاده شد!
اصلا دلم نمیخواد زخم کسی رو تازه کنم ! ولی وقتی کاری انجام شده و طرف به مجازات خودش رسیده و قضیه به نوعی فیصله پیدا کرده و بعدش اتفاقی میافته و میبینیم که همون طرف میخواد از این اتفاق به نفع خودش و بی گناهیش سوجویی کنه ! اینجا که سعدی نازنین میگه : اگر خاموش بنشینی گناه است !!
در سال ۱۳۸۹ یعنی درست یک سال بعد از حرکت بزرگ ملت ایران و به خاک و خون کشیده شدن این ملت به دست نظام خون ریز که رئیس دولت یعنی آقای احمدی نژاد با حمایت رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خامنهای هم رای مردم را دزدیه و هم خیابانهای ایران را با خون جوانان این مملکت رنگین ساختند و در کهریزک و کهریزکها دست به جنایات و تجاوزها زدند ، ناگهان در یک برنامه ی اجرای موسیقی که استاد افتخاری بر روی صحنه مشغول به خواندن بود و محمود احمدی نژاد نیز در سالن حضور داشت ، این استاد آواز بدو بدو خود را از روی صحنه به احمدی نژاد رسانده و او را در آغوش گرفته و غرق در بوسه میسازد !
پس از آن مردم خشمگین روزگار را بر این استاد آواز آنچنان سیاه کرد که او مجبور به مهاجرت از ایران گشت . ضمن آنکه در همینجا محکوم میکنم آن رفتار زشتی که با دختر ایشان در دانشگاه صورت گرفت ! که البته بعید نمیدانام آن رفتار برنامه ریزی شده از سوی نظام بود تا نام مخالفان نظام را به زشتی بکشاند !
زمان گذشت و اینبار دست نظام ننگین به سوی هنرمندی دیگری رفت تا او را به نفع خود مصادره نماید ! انا اینبار به سراغ عزت الله اتزامی رفتند را در یک عمل انجام شده از جایگاه و شهرت و محبوبیت او به نفع خود سود جویند ! که البته استاد انتظامی ضمن آنکه نه کسی را به آغوش کشید و نه غرق بوسه ساخت با قیافهای غمگین و قامتی شکسته چشم بر زمین دوخته و اینگونه به نظام جبار و خونریز و همینطور به هر بینندهای این پیغام را ارسال کرد که من اینجا اسیر هستم !
و نیز بعد از این ماجرا هم در یک توضیح روشن تمام جریان را با مردم خود در میان گذاشت ... اما استاد افتخاری چه کرد ؟ ایشان بعد از آن آغوش باز و بوسههای جانانه که تحویل دشمن ملت ایران کرد و هنگامی که با عکسالعمل مردم روبرو گردید در یک گفتگو که بیشتر از مردم گله داشت تا یک پوزش خواهی و توضیح در صدد توجیه کار خود در آمد وگفت : مگه من چه کار بدی کردم جز اینکه خواستم به رئیس جمهورمون ادای احترام کرده باشم؟ توجه بفرمایید که ایشان یعنی آقای افتخاری حتی در این توزیع هم این قاتل جوانان مردم را " رئیس جمهورمون " خطاب میکند ! و از مردم میپرسد که کجا این کار خطاست !!
و تا همین امروز هم ایشان نه از کرده خود پشیمان است و نه پوزشی از مردم خواسته است ! حال متوجه ی این فرق فاحش میای این دو حادثه هستید خانم افتخاری ؟
جدا گاهی میخواهم فدای این مثلهای ایرانی بشوم که هر کدام یک کتاب هستند ! به عنوان مثال یک از آنها میگوید : گردو گراد است ... اما هر گردی که گردو نیست !!!
مجید رحیمی۲۱ می۲۰۱۳ مونیخ
http://majidrahimi.blogspot.de/2011/01/blog-post_18.html
پاسخی به نامه ی دختر استاد افتخاری که اخیرا برای استاد انتظامی فرستاده و در آن یاد آور شده است که :
از پدر من هم به همین طریق سؤاستفاده شد!
اصلا دلم نمیخواد زخم کسی رو تازه کنم ! ولی وقتی کاری انجام شده و طرف به مجازات خودش رسیده و قضیه به نوعی فیصله پیدا کرده و بعدش اتفاقی میافته و میبینیم که همون طرف میخواد از این اتفاق به نفع خودش و بی گناهیش سوجویی کنه ! اینجا که سعدی نازنین میگه : اگر خاموش بنشینی گناه است !!
در سال ۱۳۸۹ یعنی درست یک سال بعد از حرکت بزرگ ملت ایران و به خاک و خون کشیده شدن این ملت به دست نظام خون ریز که رئیس دولت یعنی آقای احمدی نژاد با حمایت رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خامنهای هم رای مردم را دزدیه و هم خیابانهای ایران را با خون جوانان این مملکت رنگین ساختند و در کهریزک و کهریزکها دست به جنایات و تجاوزها زدند ، ناگهان در یک برنامه ی اجرای موسیقی که استاد افتخاری بر روی صحنه مشغول به خواندن بود و محمود احمدی نژاد نیز در سالن حضور داشت ، این استاد آواز بدو بدو خود را از روی صحنه به احمدی نژاد رسانده و او را در آغوش گرفته و غرق در بوسه میسازد !
پس از آن مردم خشمگین روزگار را بر این استاد آواز آنچنان سیاه کرد که او مجبور به مهاجرت از ایران گشت . ضمن آنکه در همینجا محکوم میکنم آن رفتار زشتی که با دختر ایشان در دانشگاه صورت گرفت ! که البته بعید نمیدانام آن رفتار برنامه ریزی شده از سوی نظام بود تا نام مخالفان نظام را به زشتی بکشاند !
زمان گذشت و اینبار دست نظام ننگین به سوی هنرمندی دیگری رفت تا او را به نفع خود مصادره نماید ! انا اینبار به سراغ عزت الله اتزامی رفتند را در یک عمل انجام شده از جایگاه و شهرت و محبوبیت او به نفع خود سود جویند ! که البته استاد انتظامی ضمن آنکه نه کسی را به آغوش کشید و نه غرق بوسه ساخت با قیافهای غمگین و قامتی شکسته چشم بر زمین دوخته و اینگونه به نظام جبار و خونریز و همینطور به هر بینندهای این پیغام را ارسال کرد که من اینجا اسیر هستم !
و نیز بعد از این ماجرا هم در یک توضیح روشن تمام جریان را با مردم خود در میان گذاشت ... اما استاد افتخاری چه کرد ؟ ایشان بعد از آن آغوش باز و بوسههای جانانه که تحویل دشمن ملت ایران کرد و هنگامی که با عکسالعمل مردم روبرو گردید در یک گفتگو که بیشتر از مردم گله داشت تا یک پوزش خواهی و توضیح در صدد توجیه کار خود در آمد وگفت : مگه من چه کار بدی کردم جز اینکه خواستم به رئیس جمهورمون ادای احترام کرده باشم؟ توجه بفرمایید که ایشان یعنی آقای افتخاری حتی در این توزیع هم این قاتل جوانان مردم را " رئیس جمهورمون " خطاب میکند ! و از مردم میپرسد که کجا این کار خطاست !!
و تا همین امروز هم ایشان نه از کرده خود پشیمان است و نه پوزشی از مردم خواسته است ! حال متوجه ی این فرق فاحش میای این دو حادثه هستید خانم افتخاری ؟
جدا گاهی میخواهم فدای این مثلهای ایرانی بشوم که هر کدام یک کتاب هستند ! به عنوان مثال یک از آنها میگوید : گردو گراد است ... اما هر گردی که گردو نیست !!!
مجید رحیمی۲۱ می۲۰۱۳ مونیخ
http://majidrahimi.blogspot.de/2011/01/blog-post_18.html
No comments:
Post a Comment