رهبر مشتاق قاقا لیلی و لواشک و قرقروت!
وضعیت دانش آموزان امروز ایران در این مورد را به درستی نمیدانم چگونه است ، اما در دوران ما که تغذیه ی رایگان در تمام مدارس از ابتدایی تا دبیرستان و در سطح کشور به دانش آموزان داده میشد یک چیز کم داشت که ما مجبور بودیم خود آن یک بخش را تهیه نماییم و آن هم دسر بعد از غذا بود ، یعنی ما خیلی دلمان میخواست بعد از صرف تغذیه ی رایگان یک تیکه لوشکی ، قرقروتی ، قاقا لیلی چیزی داشته باشیم که دیگر کیفمان کوک کوک باشد !!
اما چون این مقوله جزو تغذیه ی رایگان نبود این بود که حین آمدن به مدرسه سر راه از دکان علی آقا با پرداخت پنج ریال پول تو جیبیمان آن را خریده و با خود به مدرسه میبردیم و چه کیفی هم میکردیم !!
*** *** *** *** ***
اما چون این مقوله جزو تغذیه ی رایگان نبود این بود که حین آمدن به مدرسه سر راه از دکان علی آقا با پرداخت پنج ریال پول تو جیبیمان آن را خریده و با خود به مدرسه میبردیم و چه کیفی هم میکردیم !!
*** *** *** *** ***
خانم فاطمه حقیقت جو و آقای خوئینیها که در همان دوران ما جزو دانش آموزان بودند و حتما مانند ما عاشق لواشک و قرقروت هستند و این خاطرات را با خود حتی تا آمریکا هم حمل کرده و احتمالا پنج ریال پول تو جیبیشان را هم با خود همراه دارند، اما اینبار به جای خریدن لواشک از دکان علی آقا میخواهند لواشک و قرقروت به دکان علی آقا بفروشند !!
و چون گمان دارند که بهترین لواشک و قرقروت جهان در آمریکا تولید میشود ، این است که به آن کشور که هم جای روسری است و هم جای عمامه! نیم پناهنده شده و قصد خرید و ارسال این مقوله را به نزد سید علی آقا دارند که نه از اجناس ممنوعه است و نه کاربرد نظامی دارد!
آقای خویینیها و خانم حقیقت جوی که هر دو نمایندهٔ ی مجلس در همین نظام جمهوری ولایی بودند و ظاهراً از آن کشور گریخته و یکراست به آغوش شیطان بزرگ رفته اند ( که خود بحثی شدید و فجیع به همراه دارد ) در گوش آمریکاییها میخوانند که : شما باید رهبر را حمایت کنید و از دادن قاقالیلی هیچگونه دریغی نکنید و آنگاه که رهبر از خوردن این تنقلات خسته شدند آنگاه بشینید و با ایشان به گفتگو بپردازید تا ایشان کم کم و آهسته آهسته پاسخ مثبتی به شما بدهد !
آقای خوئینیها که در منطق گویا روی دست اقلیدس و ارشمیدوست زده است چنین عنوان کردند : ببینید از اول انقلاب هیچکس به حرف آقای خامنهای گوش نکرده است چون هنگامی که ایشان رئیس جمهوری بودند قدرت در دست نخست وزیر بود و نخست وزیر هم که همین آقای میر حسین موسوی بود اصلا به آقا توجهی نداشتند و آقای خمینی هم از موسوی حمایت میکردند ، بعد از اتمام ریاست جمهوری ایشان و نشستن به تخت رهبری ، آقای هاشمی رفسنجانی به پست ریاست جمهوری رسیدند که ایشان هم هیچ توجهی به خواست آقای خامنهای نداشتند و ساز خودشان را میزدند ، پس از ایشان هم آقای محمد خاتمی به این مقام رسیدند که بیشتر به آقای رفسنجانی نزدیک بودند تا آقای خامنهای و حالا هم که احمدی نژاد اصلا به حرف آقا گوش نمیکند !!
خوب الان زمان آن است که دولت آمریکا بیاید و کارهایی بکند که خواست ایشان است تا رهبر جمهوری اسلامی دست کم برای یک بار هم که شده بتواند به آن دیگران بگوید: من به حق بودم و شماها درست نگفتید !!
یعنی اینکه تحریمها را بردارید ، به ایشان اجازه بدهید که به نیروی اتمی ( بخوانید بمب اتم ) دست یابد کمکش کنید تا به این مکان برسد و اینقدر مجبور نباشد که از بازار آزاد و سیاه و با دردسر وسایل مورد نیاز را تهیه نماید ! خدا را خوش نمیآید !!...
قدرتش را حمایت نمایید تا ایشان کمی دلگرم به گفتگو با شما شود !!
در جلسه ی خرید قاقالیلی و لواشک برای رهبر جمهوری اسلامی این حرفها آنقدر توهین به شعور مجلس بود که حتی طرفداران دیالوگ و لاس زدن با نظام هم صداشان در آمد...
البته تغذیه رایگان آمریکا به نظام جمهوری اسلامی که همانا نابود کردن طالبان در افغانستان و صدام در عراق و مبارک در مصر و حتی قذافی در لیبی و بالاتر از آن به قول پتر شول لاتور خبرنگار مشهور آلمانی که با هواپیمای خمینی از پاریس به تهران رفته بود در کتاب ( ابوالهول با پاهای سفالین ) که میگوید: آمریکاییها در عراق دو راه پیش رو داشتند ۱- جنگ تن به تن و خانه به خانه را بپذیرند ... ۲- عراق را در دستان جمهوری اسلامی رها سازند !!... و سپس ادامه میدهد : امروز شاهد هر دو حالت هستیم... میبینیم که رژیم جمهوری اسلامی حق دارد بعد از صرف چنین تغذیه ی رایگانی هوس لواشک یا قاقالیلی یا قرقروت هم بنماید و نمایندگان خود را برای رسیدن به خواسته ی خود به جای جای جهان بفرستد !
در دوران تغذیه ی رایگان، ما دست کم برای خرید لواشک از پنزار ( پنج ریال ) پول تو جیبی خود میگذشتیم تا به لواشک برسیم !... زمانه تغییر کرده و آقای خوئنیها و خانم حقیقت جو در این نظام البته مقدس جمهوری اسلامی که شعارش ( مال من مال من است ، مال مردم مال من است ) میباشد کمی بد عادت شده و شاید گمان دارند با همان متد جمهوری اسلامی میتوانند در همه جای جهان کار خود را پیش ببرند و اینبار بدون پرداخت پول تو جیبی به خواسته ی خود برسند !! و رهبر جمهوری اسلامی هم که این صحنهها را از تلویزیون نظاره میکند حتما انگشت خود در دهان دارد و آن را به نیت لواشک میمکد تا بزودی قرقروت ، قاقالیلی و لواشک ناب آمریکائی از راه برسد !!
شاید با نام اسلام رحمانی!!... که البته در یکی از برنامههای تلویزیونی خود که با نام ( جای سخن از هر دری با شاپور فرخزاد ) گفتم : بی انصافها آنقدر معرفت هم ندارند که به جای اسلام رحمانی ، اسلام رحیمی بیاورند تا ما هم به یک نوایی برسیم !!
بخدا ما هم هنوز هم قاقالیلی ، قرقروت و هم لواشک دوست داریم !! اما وطنی آنرا ...
همین خانم حقیقت جو در یک سخنرانی دیگرش گوئی اینهمه قتل و جنایت این نظام را نمیبیند اما توجه به روی کار آمدن رضاشاه دارد و به ایشان انتقاد میکرد که چرا کشف حجاب کرده و باعث بازماندن دختران محجبه از ادامه ی تحصیل شده است !! که باز من در برنامه ی خود به ایشان پاسخ دادم : خانم عزیز ! کدام ادامه تحصیل ؟ کی زنان ما پیش از آمدن رضا شاه حق تحصیل داشتند که بعد از آن از آن محروم شده باشند !... فراموش نکنید که اگر امروز خود شما میتوانید بخوانید و بنویسید و حتی فقط با روسری تردد کنید و مجبور نباشید با چادر و روبنده و مقنعه که دوستش نمیدارید جابجا بشید
( چون اگر دوست میداشتید ، الان که دیگر رضا شاه نیست )
مدیون آن مرد بزرگ هستید !!
کمی قدردانی هم انسانی است و هم درصد حقیقت جوئی شما را ثابت میکند!!
مجید رحیمی ۲۲ فوریه ۲۰۱۳ مونیخ
No comments:
Post a Comment