در سال ۲۰۰۱ عدهای جوان از سوی طالبان حاکمان وقت در شهر بامیان در کشور افغانستان بزرگترین مجسمه ی بودا را با دینامیت ویران ساختند ... بر بازوان آنها بر پارچهای سیاه نوشته بود " بت شکن " !!
از دید جهان آزاد آنها مزدوران ظلمت بودند که به جنگ با ساختههای نیاکان خود میرفتند و زیباییهای جهان را ویران میساختند چرا که اسیر کینه و تنفر درون خویش بودند و راه را از چاه نمیتوانستند تمیز دهند !!
شوربختانه در کشور ما ایران هم اینچنین جوانانی هستند ! آنچنان که در آلمان زمان هیتلری هم درست همین جوانان ویرانگر بودند که جهان را به چنان جنگی کشیدند !!
و زرتشت میفرماید :
من برای جنگ با تاریکی شمشیر به دست نمیگیرم ! بلکه آتش می افروزم و چرا بدست میگیرم !
دوباره بامیان را رونق آرم
ز ویرانگر بگیرم تیشه اش را
بگویم با وی از زرتشت، شاید
به نور آرم دمی اندیشه اش را
بگویم کار تو ویرانگری نیست
تویی که بهر آبادی رسیدی
و آنگه شعلهای بر شمع جانش
نشانم تا که داند پیشه اش را
ببینم آن دم این مزدور جاهل
شود سازنده موجودی به عالم
خجل از کرده ی دوران ظلمت
دواند در محبت ریشه اش را
که این ویرانگری آید ز کینه
کسی که تار بیند راه خود را
و بیگانه شود از مهر جانش
نسازد پاک هرگز شیشه اش را !...
مجید رحیمی ۱۳ مارچ ۲۰۱۳ مونیخ
از دید جهان آزاد آنها مزدوران ظلمت بودند که به جنگ با ساختههای نیاکان خود میرفتند و زیباییهای جهان را ویران میساختند چرا که اسیر کینه و تنفر درون خویش بودند و راه را از چاه نمیتوانستند تمیز دهند !!
شوربختانه در کشور ما ایران هم اینچنین جوانانی هستند ! آنچنان که در آلمان زمان هیتلری هم درست همین جوانان ویرانگر بودند که جهان را به چنان جنگی کشیدند !!
و زرتشت میفرماید :
من برای جنگ با تاریکی شمشیر به دست نمیگیرم ! بلکه آتش می افروزم و چرا بدست میگیرم !
دوباره بامیان را رونق آرم
ز ویرانگر بگیرم تیشه اش را
بگویم با وی از زرتشت، شاید
به نور آرم دمی اندیشه اش را
بگویم کار تو ویرانگری نیست
تویی که بهر آبادی رسیدی
و آنگه شعلهای بر شمع جانش
نشانم تا که داند پیشه اش را
ببینم آن دم این مزدور جاهل
شود سازنده موجودی به عالم
خجل از کرده ی دوران ظلمت
دواند در محبت ریشه اش را
که این ویرانگری آید ز کینه
کسی که تار بیند راه خود را
و بیگانه شود از مهر جانش
نسازد پاک هرگز شیشه اش را !...
مجید رحیمی ۱۳ مارچ ۲۰۱۳ مونیخ
No comments:
Post a Comment