کشتنی یا کر.... ؟؟؟
دوستان ! این مطلب را به گوش رامین برسانید...
رامین میهمان پرست مرا پیش از آنکه به یاد الصحاف سخنگوی صدام حسین بیندازد ، به یاد این داستان با مزه میاندازد که میگویند:
روزی ناصرالدین شاه عدهای یاغی را که دستگیر کرده بودند بازدید کرد و برای هر یک حکمی صادر نمود .
یکی را گفت با طناب اعدامش کنید ، آن دیگری را گفت با تیر به سزای اعمالش برسانید سومی که بر عکس دیگران بسیار نحیف و ریزه اندام و شکننده بود را گفت : گویی این بدبخت بیشتر به کار کردن میآید تا کشتن !!
با رفتن ناصرالدین شاه این نفر سوم از وحشت آنکه جلاد او را با دیگری اشتباه بگیرد و به دارش آویزد ، از پی او میدوید و میگفت :
فرمودند بنده کردنی هستم و نه کشتنی!!
بر این اساس این شعر را برای رامین میهمان پرست سرودم .
-------------
من گمان کردم که رامین بعد از آن چند تا لگد
آن دو سیلی و دو تا فحش و دو سه پس گردنی
مینشیند مینویسد استعفای خود بدم
تا بگوید نیستم من کشتنی ! بل کردنی
دیدن آن حادثه با آن گریز و وحشتش
آرد او را بر سر عقل و به راه آدمی
میرسد تا که به تهران ، میشود یک بیطرف
میکند از پایه تغییر اساسی ، او همی
*** *** *** ***
بوسه باران کرده دست رهبر مستضعفین
پای رامین تا رسیده بر سرای رهبری
چشم خود را بسته بر آن حادثه گویی که او
از ازل بوده دچار درد کوری و کری
اینچنین سازد ز آدم قدرت و پول و مقام
فاسد و بیگانه از خود در نظامی اینچنین
باورش هرگز نمیآید که روزی عاقبت
دست ملت میکشد وی را بزیر از روی زین
آنگه این شانسی که اکنون دارد این میهمانپرست
میرود از دست او این المثنی الصحاف
تا قیامت میشود مشغول و حتی لحظهای
فرصتی ناید که برآرد سر از زیر لحاف!!
مجید رحیمی ۱۶ اکتبر ۲۰۱۲ مونیخ
www.majidrahimi.blogspot.com
No comments:
Post a Comment