امروز نهم ماه می!
شصت و نهمین سالروز پایان جنگیست خانمان سوز که جهان را به آتش کشید، و بیش از پنجاه و سه میلیون انسان را به کام مرگ برد!...
از این فاجعهی بسیار زشت انسان امروزی اما چیز زیادی نیاموخت! چرا که بعد از آن بسیاری گمان میکردند که دیگر هیچ جنگی روی کرهی خاکی ما رخ نخواهد داد! اما طولی نکشید که در جای جای این سیارهی آبی باز انسانها به جان هم افتادند و برای کشتن یکدیگر و نابودی ساختههای یکدیگر وسایلی مخرب و ویران کننده فراهم آوردند و حتی آن ساختههای خود را به یک دیگر فروختند!
تا با ویرانی خانهی دیگران خود در آرامش و رفاه در خانهای محکمتر و مجلل تر زیست نمایند!!
این حس سیری ناپذیر و زیاده خواهی انسان را به خلق معجونی واداشت که تا با آمیختن مخلوطی از خدا و دین و مواد منفجره و خنجر و شمشیر در یک بستهی دربسته و با بکار گیری حیوانات و منطقه و جغرافیا و موقعیتهای آب و هوایی و اقلیمی، او بتواند برتری خود را بر دیگر انسانها به ثبت برساند!
تا جایی که شرکتهای بزرگ سازندهی وسایل جنگی رقم فروش سالیانهی خود را تا میلیاردها دلار در سال بالا بردهاند!
حیرت انگیز آنکه بجز چند کشور در جهان که از ثبات و آرامش خوبی برخوردار هستند، تقریبا هیچ کشور و سرزمینی وجود ندارد که از خطر جنگ در امان باشد!... به راستی چرا اینگون است؟
و بشر کی خواهد فهمید که این راه به ضرر همه است؟ حتی اگر برای کوتاه مدت بخشی از بشر بر بخش دیگر پیروز جلوه دهند و دیده شوند!...
انسان نه با برخورد شهاب بر این سیاره و نه با عوامل طبیعی که فقط و فقط به دست خود نابود خواهد گشت!
و اینکه میگوئیم ما محیط زیست را نابود میسازیم سخنی است نیمه حقیقی! چرا که طبیعت چنانچه بارها چنین کرده باز خواهد توانست خود را ترمیم دهد اما در آن زمان انسان دیگر وجود نخواهد داشت!
*** *** ***
امروز ۹ فوریه ۲۰۱۴ است، و من نمیدانم چرا با این اندیشه که امروز نهم می است بیدار شده و خود را به کامپیوتر رساندم و این متن را به رشتهی تحریر در آوردم!
البته در مورد بیداری صحبت کردن همیشه باید وقت آن باشد!
اما افسوس که چنین نیست ...
با مهر مجید رحیمی - مونیخ
No comments:
Post a Comment