هنوز از راه نرسیده، گرد راه روی تنم
ولی در حال جمع و جور و چمدان بستنم
آنقدر بر در و دیوار زنم این سر خود
تا به خود خواندم از مهر، روزی وطنم
تا بدان لحظه رسم با دل و جان و از شعف
که ز غربت به دمی ریشهی کاذب بکنم
تا مگر در وطنم خود بشناسم به عمل
که گر اینجا هیچم، به میهنم، اما منم!
مجید رحیمی ۱۹ فوریه ۲۰۱۴ مونیخ
فقط خواستم به عزیزان خبر بدم که باز وقت سفر آمد!
با آرزوی روزی که همه با هم "هر کس که دوست دارد همراه باشد" سوی میهن برویم!!
ولی در حال جمع و جور و چمدان بستنم
آنقدر بر در و دیوار زنم این سر خود
تا به خود خواندم از مهر، روزی وطنم
تا بدان لحظه رسم با دل و جان و از شعف
که ز غربت به دمی ریشهی کاذب بکنم
تا مگر در وطنم خود بشناسم به عمل
که گر اینجا هیچم، به میهنم، اما منم!
مجید رحیمی ۱۹ فوریه ۲۰۱۴ مونیخ
فقط خواستم به عزیزان خبر بدم که باز وقت سفر آمد!
با آرزوی روزی که همه با هم "هر کس که دوست دارد همراه باشد" سوی میهن برویم!!
No comments:
Post a Comment