گزارشی کوتاه از سفرم به مصر!
پیش از هر چیز باید بگویم که ملت مصر ملت ایران و تاریخ آن را بسیار دوست میدارند!
در این مدتی که در این کشور بودم و با بسیاری از مردم از طبقات و اقشار گوناگون صحبت کردم، متوجه شدم که این اخوان المسلمین آنگونه که ما میاندیشیم در میان اجتماع مصر جایگاهی ندارد و این سر و صداها بیشتر به خاطر حمایت آمریکا از این گروه است!
یک مصری برایم تعریف میکرد که این گروه در قرار مداری که در زمان ریاست جمهوری مبارک با وی گذاشتند این بود که میخواهند فقط به کارهای اجتماعی و خدمات خیریه بپردازند! و مبارک غافل از آنکه این گروه مانند اوقاف زمان شاه در کشور خودمان در حقیقت مار در آستین پروراندن است! آنها را در این کار آزاد میگذرد!
و آمریکا هم با حمایت مالی خود از این گروه راه را برایشان باز میکند تا آنها با کمک به دانشجویان و بیماران و خانوادههای کم درآمد در حقیقت ارتشی برای خود و برای روز مبادا فراهم سازند!
که دیدیم در ژانویه ی سال ۲۰۱۱ همین افراد بودند که بر ضدّ مبارک وارد صحنه شدند... اما مورد مهم این است که همین مردم بزودی فهمیدند که مرسی یعنی پرزیدنت مورد حمایت ارتش و بسیاری از مردم همان کار آقای خمینی را در نظر دارد تا دست به یک تقیه ی سیاسی بزند!
و درست در این بزنگاه بود که ارتش دست به یک اقدام بسیار زیبا و به جا زد! البته پیش از اقدام ارتش مردم روزها و هفتهها در خیابانها حاضر بودند و استعفای مرسی را طلب میکردند! و همین کار این فرصت را به ارتش داد تا این پرزیدنت اخوان المسلمین را از قدرت ساقط نماید!
ملت مصر با تمام عامی بودن و بی سواد بودن خود این تجربه را از قربانی شدن ایران در طول این سی و پنج سال آموخت که نباید کشور را بدست ایدئولوژی سپرد!
حال این ایدئولوژی میخواهد دین باشد یا یک عقیده چون کمونیست یا هر آنچه شبیه به اینهاست!
در زمان پرزیدنت مبارک درآمد کشور مصر از صنعت توریست بالغ بر ۳۹ میلیارد دلار بود! در طول یک سال بودن مرسی در قدرت این مبلغ به فقط ۴ میلیارد رسید! و هزاران نفر بیکار شدند!
و هنگامی که در سالروز انقلاب مصر انفجار چند بمب در قاهره منجر به مرگ بیش از پنجاه نفر گردید و هواپیماهای توریستها یکی پس از دیگری کشور را ترک میکردند غمی سنگین بر سینه ی مردم مصر میفشرد...
یکی از آنها رو به من پنداری که از بستگانش باشم با غمی سنگین گفت: شماها همه میروید و توریست جدیدی هم نمیآید!
پس ما چگونه زندگی کنیم؟
امروز اما به نظر من با تمام محبوبیتی که ژنرال سیسی در میان مردم مصر دارد یک اشتباه تاریخی در حال وقوع است! و آن هم کاندیداتوری برای ریاست جمهوری این قهرمان ملی امروز این سرزمین فرّاعنه میباشد!...
درست مانند دوران رضا شاه کبیر!
چرا که سردار سپه رضا میرپنج خود پیشنهاد تبدیل نظام پادشاهی به جمهوری را به مجلسیان داده بود و تنی چند از سیاستمداران کنه کار هم از سر دوستی این موضوع را مطرح نموده بودند که با نشاندن یک فرد خادم ملت به تخت پادشاهی در حقیقت فضای جمع شدن چاپلوسان را فراهم میسازیم و از آنجا که قدرت همیشه فساد به همراه دارد، ما با دست خود یک خادم را از خود دور ساخته و یک دیکتاتور میآفرینیم!...
آخوندها هم که نقشههایی چون همیشه در سر داشتند با منطق لنگان خود از ادامه ی نظام پادشاهی حمایت کردند! تا آنکه مجلس آن روزگار سردار سپه را به پادشاهی برگزید... و ما امروز میخوانیم که این پادشاه چه خدماتی و چه اشتباهاتی از خود به جا گذاشت!
اما حال این ژنرال سیسی با کاندیداتوری ریاست جمهوری خود در حقیقت اشتباهی بس بزرگ مینماید!
چرا که او میبایست به عنوان یک سرباز آنچنان که تا به امروز همراه با دیگر ارتشیان حافظ منافع ملت بوده است! از امروز نیز ناظر و محافظ قانون اساسی باشد تا دولتها و رهبران سیاسی بدانند که او سخت نظاره گر اعمال آنهاست!...
با نشستن سیسی بر تخت ریاست جمهوری این ناظر از میان میرود و دیکتاتوری دوباره به این سرزمین باز خواهد گشت!...
فراموش نکنیم که مبارک بسیار بار بیشتر از سیسی از محبوبیت برخوردار بود! دردا که تاریخ دوباره و دوباره تکرار میگردد و انسان نمیتواند این نفس داشتن قدرت مطلق را در خود خفه سازد!
البته در کشورهایی مانند آلمان یا آمریکا و سوئد و سوئیس به خاطر تعبیه شدن دستگاههای اداری و قضایی نظام به گونهای ساخته شده است که به رؤسای دولت و قدرتمندان اجازه ی بالاتر رفتن از یک خطی را نمیدهد!...
غیر از این چه کسی میتوانست هلموت کهل صدر اعظم قدرتمند و شانزده ساله و باعث اتحاد دو آلمان را راهی خانه سازد؟
آیا چنین دستگاههایی در نظامهای اینچنینی مانند نظام کشور خود ما هم وجود دارند؟ پس اگر هست آخرین باری که با صدای بلند اندیشیدند و اشتباه سران نظام را با مردم در میان گذاشتند کی بود؟...
البته پوزش میخواهم چون فراموش کرده بودم که نظام کشور ما و اینگونه کشورها همه از سوی شخص خدا رهبری میشوند و چیزی به نام اشتباه اصلا در میان آنها وجود ندارد!...
البته ارواح خیک عمه ی صدام حسین و شرکا!!
مجید رحیمی ۳۱ ژانویه ۲۰۱۴ مونیخ
No comments:
Post a Comment