کاترین اشتون به تهران میرود!
توسری سهم تو باشد گر نخواهی روسری ای که مینوشی تو چائی با نظام بربری
حرف قدرت باشد و گفتار نفت است و ریا
حرف نابینائی و نادانی چون تو کری
گر به تهران میروی، یکسر برو سوی اوین
شاید آنجا بشنوی حرفی ز شخص دیگری
یاد زیبا کاظمی کن یاد سهراب و ندا
مادر ستار بنگر که ندارد یاوری
چون به تهران میروی ای ماهروی مؤمنان!
کن نظاره مردم این شهر را نی سرسری
تا بدانی ناامیدی خانه دارد در دلش
زآنکه سوغاتی به همراهت تو آن را میبری
سادهتر از این نمیدانم چه باید گویمت
گویم اما یا دورویی یا دغل یا که خری!
مجید رحیمی ۱۱ ژانویه ۲۰۱۴ مونیخ
No comments:
Post a Comment