Wednesday, February 20, 2013

روزی چند بار این دو بیتی رو زیر لب زمزمه می‌کنم ... اصلا انگار از زمزمه ی این چهار پاره نیرو میگیرم ، جون میگیرم و به راه سختی که در پیش داریم امیدوارتر میشم  ... 
آخه گمون می‌کنم کسانی‌ که نمی‌خوان این رژیم بره دو حالت دارن 
۱- از این نظام استفاده میبرن و زندگیشون می‌گذره و اگه این نظام نابود بشه که به زودی میشه.... باید در مقابل مردم و دادگاه جوابگو باشن! 
۲- نمیخوان با واقعیت روبرو بشن که تازه زحمت و تلاش اصلی‌ برای سازندگی بعد از نابودی این نظام آغاز میشه !!! 
من خودم رو به هیچکدوم از این دو دسته وصل نمیکنم ! چون می‌خوام که این نظام بره و حاضرم که هر قیمتی رو هم براش بپردازم... تا بتونم هرچه زودتر برای نسل بعدی و سازندگی میهن زحمت بکشم و در حقیقت آرزومه که در راه زحمت برای آسایش و آرامش میهن و هم میهنم جون بدم تا نابودی این نظام!!... 
آخه مرض نداریم که نظام بوجود بیاریم که تا نابودش کنیم !!
اون هم برای نابودیش مجبور بشیم جون بدیم ...
بادمجان که نیست !... 
اما وقتی‌ میبینیم که چاره‌ای جز نابودی این نظام نیست ، 
واقعا باید چه کرد ؟!
--------------------------------
کاش بهار میهن رو ببینم و به آرزوم برسم بی‌ هیچ منتی بر کسی‌ که تازه منت این آرزو رو هم روی چشمام میذارم !! و قدم کسانی‌ که برای آزادی میهن زحمت میکشند رو با هر عقیده و مرامی‌ میبوسم و خاکشون رو چون توتیا به چشم میکشم !!...
---------------- 
دروغ در جان شماست     
تقیه ایمان شماست    ‌
ای  قوم ظالم بشنوید  
آغاز پایان شماست !! 
مجید رحیمی - مونیخ  

No comments: