اسلام شکلادی و جذاب یا اسلام خون ریز و خشن ؟
چرا هیچ دینی در جهان به اندازه ی اسلام عنوان تروریست به خود نشینده و ندیده است ؟
در اسرائیل که بودم قصههای جالبی از اعمال مسلمین میشنیدم که جوانک به هنگام بستن کمربند بمب به کمر خود مقدار زیادی هم پنبه به گرد آلت تناسلی خود میپیچید تا آنجا در بهشت بتواند از آن به نحوه احسنت استفاده نماید و دق دلی این جهان را هم آنجا خالی کند !
واژه ی ترور از ترس (tars) که به ترس (ters) تبدیل شده میآید و تروریست کسیست که ایجاد ترس و وحشت بنماید . با این دانسته حال میتوانیم سری به دادگاه میکونوس بزنیم که در سال ۱۹۹۷ در برلین تشکیل شد و در آن سران جمهوری اسلامی به فرمان و انجام ترور چند تن از مخالفان خود در رستورانی در همین شهر و به همین نام محکوم گردیدند ! اما در حین انجام شنودها ناگهان پیغامی از نظام جمهوری اسلامی به شخص قاضی رسید به این مضمون که : نظام مقدس جمهوری اسلامی همواره در مبارزه با تروریست خط مقدم را حفظ کرده است ، اما اگر شما این نظام و سران آن را به تروریست محکوم نمایید دیگر شما میدانید و خانواده تان !...... قاضی هم در پاسخ به این مبارزان ضد تروریست پیغام داده بود : همین کار شما یعنی یک عمل تروریستی که ایجاد ترس مینمایید !....
حال سفری به تاریخ بنماییم و از زبان تاریخ نگارانی که دوست و دشمن نوشته هاشان را تایید میکنند بشنویم که چه میگویند و قرنهای پیش را چگونه به تصویر میکشانند ! یکی از این تاریخ نگاران ابوالفضل بیهقی است که میگوید :
چهل سال شمشیر از دست حضرت علی فرود نیامد !... براستی این سخن به چه معناست ؟... آیا حضرت علی با این شمشیر نان قندی تقسیم میکرد ؟.... باز برگردیم به سخن بیهقی که ادامه میدهد :شهر استخر ( نهاوند امروزی ) هیفده بار از اسلام برگشتند و فرستادگان آن حضرت با سپاهی عظیم به آنجا آمده و مردم آن شهر را با شمشیر خود به راه راست هدایت نمودند ! و هنگامی که سپاه عرب این شهر را ترک میکرد جز پیر زنان و کودکان نوزاد و هزاران جنازه با دستها و پاهای بریده و سر از بدن جدا گشته کسی در این شهر دیده نمیشد.
و باز میخوانیم که حضرت علی سر چهار صد تن از کافران را در عرض یک صبح تا شام از بدن جدا نمود !!.... آیا اصلا میفهمیم که چه میخوانیم ؟ یا هیپنوتیزم مذهبی آنچنان در روح و روان ما رخنه کرده است که همگام با شنیدن این جملات به خود میگوئیم : خوب حقشان بوده و کافر بودند !؟
آیا میتوانیم تصور کنیم که چهارصد نفر را در عرض یک روز کشتن چه خشم نیرومندی میخواهد ؟ حقیقتاً این تنفر از انسان و زندگی از کجا میآید ؟ و چرا در هیچ کجای تاریخ نیست که خونخوارترین افراد نامدار تاریخ هم هرگز دست خود را به خون کسی آغشته نکرده و خود شخصاً کسی را نکشتند و همیشه فرمانهای آنان باعث این خونریزیها بوده است به عنوان مثال استالین تا هیتلر! اما در این دین اسلام که میبایست مظهر بخشش و صلح باشد رهبران آن خود شخصاً شمشیر به دست به صحنه میآیند و اینچنین خارج از توان یک انسان معمولی جان میگیرند ؟
معروف است که در شب ژنرالها که چند تن از سران نظام پیشین آن هم بر بام یک مدرسه که جای آموختن است به قتل رسیدند ، هیچ پاسداری تمایل به شلیک به آنان نداشت ، خبر به شخص خمینی میرسد و او فریاد میزند :
اگر کسی این کار را نمیکند آن ژ۳ را بدهید به من پیرمرد تا خودم این وظیفه ی الهی و دینی را به انجام برسانم !!... حقیقتاً این همه قساوت چگونه میتواند در یک دل جمع گردد ؟
منتقدین دین اسلام این دین را خشنترین و دوستداران این دین آنرا مهربانترین دین جهان معرفی مینمایند ! و من گاهی گمان میکنم عیب در این واژهها هست که مفهوم را نمیرسانند ! و باید از این هر دو دسته پرسید که خشونت و مهربانی برای شما چه معنی و مفهومی دارد ؟ حتما باید ایراد در درک این دو واژه باشد ! وگرنه قابل درک نیست که این دو گروه تا این حد از لحاظ دید از یکدیگر دور باشند !!
به راستی چرا فقط در دین اسلام است که احساس مؤمنین آماده ی تحریک شدن است ؟ و چرا همیشه به این دین توهین میشود ؟ یعنی در آن دو میلیارد مسیحی و میلیاردها انسان ساکن این سیاره کسی وجود ندارد که در صورت توهین شدن به دین و مذهب و مقدساتش اسلحه برداشته و به خیابان بیاید و شخص توهین کننده و حامیان آن را به سر جایش بنشاند ؟
اصلا چرا راه دور برویم ؟ نگاهی به همین آمریکای جهانخوار بیندازیم که میلیونها مسلمان در آن سکونت دارند و حتی بسیاری از رهبران مذهبی جهان اسلام که پیروان بسیاری هم دارند در این کشور زندگی میکنند ، در ضمن میدانیم که اسلحه هم در این کشور آزاد است !... خوب سوال من این است که چرا همیشه در چنین مواقعی هیچیک از این مسلمانان اینطور خود را مانند مؤمنین کشورهای فقیر که حتی از تهیه ی نان شب خود عاجزند راهی خیابانها نمیشوند و به زمین و زمان نمیزنند ؟ آیا گمان نمیکنید که هم این دین آمادگی تحریک شدن را دارد و هم مؤمنین به این طریق قدرت و برتری خود را به فرمانی که همیشه از بالا میآید میخواهند به جهان نشان داده و ثابت نمایند و اینچنین مشکلات روزانه و آرزوهای شبانه ی خود را به رنگ زندگی آغشته سازند ؟ و حضرت حافظ میفرماید : چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند !
مجید رحیمی ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
چرا هیچ دینی در جهان به اندازه ی اسلام عنوان تروریست به خود نشینده و ندیده است ؟
در اسرائیل که بودم قصههای جالبی از اعمال مسلمین میشنیدم که جوانک به هنگام بستن کمربند بمب به کمر خود مقدار زیادی هم پنبه به گرد آلت تناسلی خود میپیچید تا آنجا در بهشت بتواند از آن به نحوه احسنت استفاده نماید و دق دلی این جهان را هم آنجا خالی کند !
واژه ی ترور از ترس (tars) که به ترس (ters) تبدیل شده میآید و تروریست کسیست که ایجاد ترس و وحشت بنماید . با این دانسته حال میتوانیم سری به دادگاه میکونوس بزنیم که در سال ۱۹۹۷ در برلین تشکیل شد و در آن سران جمهوری اسلامی به فرمان و انجام ترور چند تن از مخالفان خود در رستورانی در همین شهر و به همین نام محکوم گردیدند ! اما در حین انجام شنودها ناگهان پیغامی از نظام جمهوری اسلامی به شخص قاضی رسید به این مضمون که : نظام مقدس جمهوری اسلامی همواره در مبارزه با تروریست خط مقدم را حفظ کرده است ، اما اگر شما این نظام و سران آن را به تروریست محکوم نمایید دیگر شما میدانید و خانواده تان !...... قاضی هم در پاسخ به این مبارزان ضد تروریست پیغام داده بود : همین کار شما یعنی یک عمل تروریستی که ایجاد ترس مینمایید !....
حال سفری به تاریخ بنماییم و از زبان تاریخ نگارانی که دوست و دشمن نوشته هاشان را تایید میکنند بشنویم که چه میگویند و قرنهای پیش را چگونه به تصویر میکشانند ! یکی از این تاریخ نگاران ابوالفضل بیهقی است که میگوید :
چهل سال شمشیر از دست حضرت علی فرود نیامد !... براستی این سخن به چه معناست ؟... آیا حضرت علی با این شمشیر نان قندی تقسیم میکرد ؟.... باز برگردیم به سخن بیهقی که ادامه میدهد :شهر استخر ( نهاوند امروزی ) هیفده بار از اسلام برگشتند و فرستادگان آن حضرت با سپاهی عظیم به آنجا آمده و مردم آن شهر را با شمشیر خود به راه راست هدایت نمودند ! و هنگامی که سپاه عرب این شهر را ترک میکرد جز پیر زنان و کودکان نوزاد و هزاران جنازه با دستها و پاهای بریده و سر از بدن جدا گشته کسی در این شهر دیده نمیشد.
و باز میخوانیم که حضرت علی سر چهار صد تن از کافران را در عرض یک صبح تا شام از بدن جدا نمود !!.... آیا اصلا میفهمیم که چه میخوانیم ؟ یا هیپنوتیزم مذهبی آنچنان در روح و روان ما رخنه کرده است که همگام با شنیدن این جملات به خود میگوئیم : خوب حقشان بوده و کافر بودند !؟
آیا میتوانیم تصور کنیم که چهارصد نفر را در عرض یک روز کشتن چه خشم نیرومندی میخواهد ؟ حقیقتاً این تنفر از انسان و زندگی از کجا میآید ؟ و چرا در هیچ کجای تاریخ نیست که خونخوارترین افراد نامدار تاریخ هم هرگز دست خود را به خون کسی آغشته نکرده و خود شخصاً کسی را نکشتند و همیشه فرمانهای آنان باعث این خونریزیها بوده است به عنوان مثال استالین تا هیتلر! اما در این دین اسلام که میبایست مظهر بخشش و صلح باشد رهبران آن خود شخصاً شمشیر به دست به صحنه میآیند و اینچنین خارج از توان یک انسان معمولی جان میگیرند ؟
معروف است که در شب ژنرالها که چند تن از سران نظام پیشین آن هم بر بام یک مدرسه که جای آموختن است به قتل رسیدند ، هیچ پاسداری تمایل به شلیک به آنان نداشت ، خبر به شخص خمینی میرسد و او فریاد میزند :
اگر کسی این کار را نمیکند آن ژ۳ را بدهید به من پیرمرد تا خودم این وظیفه ی الهی و دینی را به انجام برسانم !!... حقیقتاً این همه قساوت چگونه میتواند در یک دل جمع گردد ؟
منتقدین دین اسلام این دین را خشنترین و دوستداران این دین آنرا مهربانترین دین جهان معرفی مینمایند ! و من گاهی گمان میکنم عیب در این واژهها هست که مفهوم را نمیرسانند ! و باید از این هر دو دسته پرسید که خشونت و مهربانی برای شما چه معنی و مفهومی دارد ؟ حتما باید ایراد در درک این دو واژه باشد ! وگرنه قابل درک نیست که این دو گروه تا این حد از لحاظ دید از یکدیگر دور باشند !!
به راستی چرا فقط در دین اسلام است که احساس مؤمنین آماده ی تحریک شدن است ؟ و چرا همیشه به این دین توهین میشود ؟ یعنی در آن دو میلیارد مسیحی و میلیاردها انسان ساکن این سیاره کسی وجود ندارد که در صورت توهین شدن به دین و مذهب و مقدساتش اسلحه برداشته و به خیابان بیاید و شخص توهین کننده و حامیان آن را به سر جایش بنشاند ؟
اصلا چرا راه دور برویم ؟ نگاهی به همین آمریکای جهانخوار بیندازیم که میلیونها مسلمان در آن سکونت دارند و حتی بسیاری از رهبران مذهبی جهان اسلام که پیروان بسیاری هم دارند در این کشور زندگی میکنند ، در ضمن میدانیم که اسلحه هم در این کشور آزاد است !... خوب سوال من این است که چرا همیشه در چنین مواقعی هیچیک از این مسلمانان اینطور خود را مانند مؤمنین کشورهای فقیر که حتی از تهیه ی نان شب خود عاجزند راهی خیابانها نمیشوند و به زمین و زمان نمیزنند ؟ آیا گمان نمیکنید که هم این دین آمادگی تحریک شدن را دارد و هم مؤمنین به این طریق قدرت و برتری خود را به فرمانی که همیشه از بالا میآید میخواهند به جهان نشان داده و ثابت نمایند و اینچنین مشکلات روزانه و آرزوهای شبانه ی خود را به رنگ زندگی آغشته سازند ؟ و حضرت حافظ میفرماید : چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند !
مجید رحیمی ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
No comments:
Post a Comment