از درک حقیقت تا توهین به رسول الله فاصله فقط یک چوب کبریت است !
کبریت جهالت و کبریت سواستفاده....
و عجبا که در این بازی فقط به اسلام توهین میشود تو گویی پیروان دیگر مذاهب اصلا دین خود را دوست ندارند که از آن به هنگام توهین شدن دفاع کنند!
این احساسات این مؤمنین همواره آماده ی تحریک شدن و جریحه دار شدن است !! و جالب آنکه غربیها هم آنرا شناخته و به وقتش از آن استفادههای دینی ! میبرند .... و مؤمنین پس از آتش زدن و داد و هوار کردن خسته و کوفته به خانه میروند و خشنود از آنکه دین خدا را حمایت کردند و از چنگ کافران نجات دادند سر بر بالش میگذارند تا پاداش آنرا در خواب بگیرند ! و حتما پاداش آن بودن در بهشت در کنار حوریان بهشتی است!!
حضرت مولوی میفرماید : خوش تر آن است که راز دگران .... گفته آید از زبان دگران !....
جنجالی که در خاورمینه و جهان اسلام براه افتاده یک سناریو بیش نیست ، برای باور این سناریو میبایست که کارهای عجیبی هم اتفاق بیفتد ، مثلا حمله به سفارتخانه ی آمریکا و چند کشور غربی مانند آلمان و انگلیس که حتی سفیر بیچارهٔ ی آمریکا و چند تن از کارکنان این سفارتخانه در شهر بنغازی باید که جان خود را هم برای این بازی از دست بدهند ! چه اهمیت دارد ؟ مساله مساله ی جهانی است ! و در پشت آن دهها هدف بسیار بزرگتر نهفته است که اصلا جان سفیر یا حتی از سفیر مهمتر هم در برابر آن هیچ است !
اردشیر زاهدی که در نظام پیشین هم پست وزارت امور خارجه و هم پست نمایندگی ایران در سازمان ملل را داشت و بخاطر شخصیت گرمش از محبوبیت ی بالا در مجامع بهرهمند بود روزی مورد خواهش یکی از مقامات آمریکایی قرار میگیرد تا به یکی از سفارتخانههایی که عدهای مسلمان یا بچه مسلمان وارده شده و چند نفری را به اسارت گرفته بودند رفته و برای ختم این ماجرا به سازمان اف بی آی و سی آی ا کمک کند ، اردشیر زاهدی به محل آن سفارتخانه رفته و به عنوان نماینده ی یک کشور مسلمان با تروریستها گفتگو مینماید و حتی بی سلاح به درون سفارت میرود و با گفتگو و قول و قرار بی ریختن هیچ قطره خونی ماجرا را به آخر میرساند و تروریستها خود را به پلیس تحویل میدهند.
ماجرا بر سر فیلم محمد رسول الله بود که عدهای از مسلمانان گمان میکردند این فیلم توهین به شخص محمد است و اردشیر زاهدی به آن تروریستها قول داده بود تا آن فیلم در ایران به نمایش در نیاید ! و چنانچه میدانیم در زمان شاه این فیلم به سینماهای ایران راه نیافت !! اما بلافاصله بعد از انقلاب با بروی کار آمدن ملایان فیلم محمد رسول الله هفتهها و ماهها بر پرده ی سینماهای این کشور جا خوش کرده و میلیاردها تومان به جیب تاجران سینمایی و دست اندرکاران آن سرازیر نمود.
این داستان را از آن خاطر بازگو نمودم تا به بخش دیگر این صحبت برویم ، چرا که به خوبی در این ماجرا میبینیم چگونه یک نظام نسبتا لائیک به عقاید مسلمین و دیگر ادیان احترام میگذارد و بر سر قول و قرار خود میایستاد ولی یک نظام مذهبی به هیچ قول و قراری پایبند نیست و هرآنچه که بخواهد را صحیح معرفی مینماید و مؤمنین هم موظف به انجام آن هستند . پس نگاهی به جمله ی زیبا و پر معنای سعدی نازنین بیفکنیم که میگوید : هر عیب که سلطان بپسندد هنر است !!!
حال با این دانسته به سراغ این فیلم جدید برویم که به گفته ی بخشی یا عدهای بسیار ناچیز از مسلمین در آن به رسول الله یعنی شخص محمد توهین شده است !... در صورتی که اگر همین فیلم را ملایان میخواستند میتوانستند به یک فیلم بسیار مقدس و مذهبی توجیه نمایند که نه تنها در آن هیچ توهینی به رسول الله نشده که حتی بر عکس حقایق زندگی پیامبر اسلام را به درستی نشان داده ! و آنگاه هر کرده ی محمد را مؤمنین میبایست سرمشق خود قرار داده و به همان صورت زندگی نمایند، چرا که تقلید در اسلام از اصول دین است !
البته چنانچه میدانیم مسلمین هم به چند دسته تقسیم میگردند که این دسته ی خشن فقط بخش بسیار کوچک اما تاثیر گذار آن است ، چرا که آن صدها میلیون اکثریت خاموش هستند که جز نظاره کردن کار دیگری نمیدانند.
همه میدانیم که در اسلام و به ویژه در مذهب شیعه خشونت نقش بسیار والایی دارد که جای منطق و محبت را به سادگی گرفته و حرف اول را میزند ! و به همین خاطر هم به امام زین العابدین که دوست نداشت شمشیر به دست گیرد و مدام خود را بیمار نشان میداد ، به طعنه امام بیمار نام نهادند ، و در این میان حتی امامزاده بی غیرت هم وجود دارد که گویا مایل به گفتگو و و مدارا بوده تا بدست گرفتن شمشیر و ریختن خون این و آن ! و باز میدانیم که ایران مرکز جهان شیعه در دنیای اسلام است ، پس میباست این دنیای اسلام از همه جا بیشتر سنگ توهین به رسول الله را به سینه بکوبد !!... به راستی چرا در ایران فقط عدهای معدود به خیابان آمده و با حمایت و رهبری دولت چند پرچم به آتش کشیده و چند شعار داده و پس از نوشیدن ساندیس به خانهها روانه شدند ؟؟؟.... و اصلا به مکه برویم که محل زادگاه اسلام و خانه ی رسول الله است ! چرا در آنجا خبری از این کارها نبود ؟ و چه شده که مثلا در آفریقا که مسلمان بدبخت حتی غذا برای خوردن ندارد این فرصت و این نیرو و این علم و دانش مذهبی را دارد که به پیام آور اسلام توهین شده است و باید به سفارتخانهها حمله کرد ! اما این دانسته را ندارد که این سفارت خانهها اصلا نقشی در این ماجرا بازی نمیکنند و سر نخ جای دیگری است ؟
بازیهای آشکار و پنهان داستانی که جهان را سمت و سوق میدهند ، و ادیان و مؤمنین را به عنوان بهترین وسیله و کم خرجترین آن بکار میگیرند خوب میدانند که کلید هر ملت را چگونه به قفل آن بیندازند تا این در با کمترین نیرویی باز شود و آنها را به اهداف جهانی رهنمون سازد تا همیشه و همیشه این قدرت مافوق کشورهای دیگر در دستان آنها باقی بماند !! چه اهمیت دارد که در این میان از این هفت میلیارد انسان هزار هزار هم نابود گردند ؟ آیا همین جمعیت زیاد یکی از دغدغههای این زمین و این مردان قدرتمند نیست ؟ چه چیزی بهتر از این مؤمنین قربانیان نخستین گردند و راه را برای قربانیان بعدی باز کنند ؟ ...... میگویند :حماقت مرز نمیشناسد !! و عجبا که مرز مابین درک حقیقت تا توهین به یک مقام مذهبی و به آتش کشیدن جهان فقط یک چوب کبریت است کبریت جهالت و کبریت سواستفاده....
وای بر ما اگر سکوت نماییم تا هر کس هر کاری که خواست با ما و آینده ی ما انجام دهد !!! فراموش نکنیم که امانوئل کانت میگوید:کسی که حقیقت را نمیداند نادان است ، اما کسی که آنرا میداند ولی بیان نمیکند تبهکار است .... با دانستن این مهم باید با خود اندیشه کنیم که نادان کیست و تبهکار چه کسی است ؟
مجید رحیمی ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
کبریت جهالت و کبریت سواستفاده....
و عجبا که در این بازی فقط به اسلام توهین میشود تو گویی پیروان دیگر مذاهب اصلا دین خود را دوست ندارند که از آن به هنگام توهین شدن دفاع کنند!
این احساسات این مؤمنین همواره آماده ی تحریک شدن و جریحه دار شدن است !! و جالب آنکه غربیها هم آنرا شناخته و به وقتش از آن استفادههای دینی ! میبرند .... و مؤمنین پس از آتش زدن و داد و هوار کردن خسته و کوفته به خانه میروند و خشنود از آنکه دین خدا را حمایت کردند و از چنگ کافران نجات دادند سر بر بالش میگذارند تا پاداش آنرا در خواب بگیرند ! و حتما پاداش آن بودن در بهشت در کنار حوریان بهشتی است!!
حضرت مولوی میفرماید : خوش تر آن است که راز دگران .... گفته آید از زبان دگران !....
جنجالی که در خاورمینه و جهان اسلام براه افتاده یک سناریو بیش نیست ، برای باور این سناریو میبایست که کارهای عجیبی هم اتفاق بیفتد ، مثلا حمله به سفارتخانه ی آمریکا و چند کشور غربی مانند آلمان و انگلیس که حتی سفیر بیچارهٔ ی آمریکا و چند تن از کارکنان این سفارتخانه در شهر بنغازی باید که جان خود را هم برای این بازی از دست بدهند ! چه اهمیت دارد ؟ مساله مساله ی جهانی است ! و در پشت آن دهها هدف بسیار بزرگتر نهفته است که اصلا جان سفیر یا حتی از سفیر مهمتر هم در برابر آن هیچ است !
اردشیر زاهدی که در نظام پیشین هم پست وزارت امور خارجه و هم پست نمایندگی ایران در سازمان ملل را داشت و بخاطر شخصیت گرمش از محبوبیت ی بالا در مجامع بهرهمند بود روزی مورد خواهش یکی از مقامات آمریکایی قرار میگیرد تا به یکی از سفارتخانههایی که عدهای مسلمان یا بچه مسلمان وارده شده و چند نفری را به اسارت گرفته بودند رفته و برای ختم این ماجرا به سازمان اف بی آی و سی آی ا کمک کند ، اردشیر زاهدی به محل آن سفارتخانه رفته و به عنوان نماینده ی یک کشور مسلمان با تروریستها گفتگو مینماید و حتی بی سلاح به درون سفارت میرود و با گفتگو و قول و قرار بی ریختن هیچ قطره خونی ماجرا را به آخر میرساند و تروریستها خود را به پلیس تحویل میدهند.
ماجرا بر سر فیلم محمد رسول الله بود که عدهای از مسلمانان گمان میکردند این فیلم توهین به شخص محمد است و اردشیر زاهدی به آن تروریستها قول داده بود تا آن فیلم در ایران به نمایش در نیاید ! و چنانچه میدانیم در زمان شاه این فیلم به سینماهای ایران راه نیافت !! اما بلافاصله بعد از انقلاب با بروی کار آمدن ملایان فیلم محمد رسول الله هفتهها و ماهها بر پرده ی سینماهای این کشور جا خوش کرده و میلیاردها تومان به جیب تاجران سینمایی و دست اندرکاران آن سرازیر نمود.
این داستان را از آن خاطر بازگو نمودم تا به بخش دیگر این صحبت برویم ، چرا که به خوبی در این ماجرا میبینیم چگونه یک نظام نسبتا لائیک به عقاید مسلمین و دیگر ادیان احترام میگذارد و بر سر قول و قرار خود میایستاد ولی یک نظام مذهبی به هیچ قول و قراری پایبند نیست و هرآنچه که بخواهد را صحیح معرفی مینماید و مؤمنین هم موظف به انجام آن هستند . پس نگاهی به جمله ی زیبا و پر معنای سعدی نازنین بیفکنیم که میگوید : هر عیب که سلطان بپسندد هنر است !!!
حال با این دانسته به سراغ این فیلم جدید برویم که به گفته ی بخشی یا عدهای بسیار ناچیز از مسلمین در آن به رسول الله یعنی شخص محمد توهین شده است !... در صورتی که اگر همین فیلم را ملایان میخواستند میتوانستند به یک فیلم بسیار مقدس و مذهبی توجیه نمایند که نه تنها در آن هیچ توهینی به رسول الله نشده که حتی بر عکس حقایق زندگی پیامبر اسلام را به درستی نشان داده ! و آنگاه هر کرده ی محمد را مؤمنین میبایست سرمشق خود قرار داده و به همان صورت زندگی نمایند، چرا که تقلید در اسلام از اصول دین است !
البته چنانچه میدانیم مسلمین هم به چند دسته تقسیم میگردند که این دسته ی خشن فقط بخش بسیار کوچک اما تاثیر گذار آن است ، چرا که آن صدها میلیون اکثریت خاموش هستند که جز نظاره کردن کار دیگری نمیدانند.
همه میدانیم که در اسلام و به ویژه در مذهب شیعه خشونت نقش بسیار والایی دارد که جای منطق و محبت را به سادگی گرفته و حرف اول را میزند ! و به همین خاطر هم به امام زین العابدین که دوست نداشت شمشیر به دست گیرد و مدام خود را بیمار نشان میداد ، به طعنه امام بیمار نام نهادند ، و در این میان حتی امامزاده بی غیرت هم وجود دارد که گویا مایل به گفتگو و و مدارا بوده تا بدست گرفتن شمشیر و ریختن خون این و آن ! و باز میدانیم که ایران مرکز جهان شیعه در دنیای اسلام است ، پس میباست این دنیای اسلام از همه جا بیشتر سنگ توهین به رسول الله را به سینه بکوبد !!... به راستی چرا در ایران فقط عدهای معدود به خیابان آمده و با حمایت و رهبری دولت چند پرچم به آتش کشیده و چند شعار داده و پس از نوشیدن ساندیس به خانهها روانه شدند ؟؟؟.... و اصلا به مکه برویم که محل زادگاه اسلام و خانه ی رسول الله است ! چرا در آنجا خبری از این کارها نبود ؟ و چه شده که مثلا در آفریقا که مسلمان بدبخت حتی غذا برای خوردن ندارد این فرصت و این نیرو و این علم و دانش مذهبی را دارد که به پیام آور اسلام توهین شده است و باید به سفارتخانهها حمله کرد ! اما این دانسته را ندارد که این سفارت خانهها اصلا نقشی در این ماجرا بازی نمیکنند و سر نخ جای دیگری است ؟
بازیهای آشکار و پنهان داستانی که جهان را سمت و سوق میدهند ، و ادیان و مؤمنین را به عنوان بهترین وسیله و کم خرجترین آن بکار میگیرند خوب میدانند که کلید هر ملت را چگونه به قفل آن بیندازند تا این در با کمترین نیرویی باز شود و آنها را به اهداف جهانی رهنمون سازد تا همیشه و همیشه این قدرت مافوق کشورهای دیگر در دستان آنها باقی بماند !! چه اهمیت دارد که در این میان از این هفت میلیارد انسان هزار هزار هم نابود گردند ؟ آیا همین جمعیت زیاد یکی از دغدغههای این زمین و این مردان قدرتمند نیست ؟ چه چیزی بهتر از این مؤمنین قربانیان نخستین گردند و راه را برای قربانیان بعدی باز کنند ؟ ...... میگویند :حماقت مرز نمیشناسد !! و عجبا که مرز مابین درک حقیقت تا توهین به یک مقام مذهبی و به آتش کشیدن جهان فقط یک چوب کبریت است کبریت جهالت و کبریت سواستفاده....
وای بر ما اگر سکوت نماییم تا هر کس هر کاری که خواست با ما و آینده ی ما انجام دهد !!! فراموش نکنیم که امانوئل کانت میگوید:کسی که حقیقت را نمیداند نادان است ، اما کسی که آنرا میداند ولی بیان نمیکند تبهکار است .... با دانستن این مهم باید با خود اندیشه کنیم که نادان کیست و تبهکار چه کسی است ؟
مجید رحیمی ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲ سان فرانسیسکو
No comments:
Post a Comment