دستگیره‌های طلای کاخ شمس را چه کردی حاج آقا ؟
مسیح علی‌نژاد گفتگویی دارد با شجونی!!
این حجت اللسلام جعفر شجونی از آن موجودات نادری است که از شهر
فومن به تهران آمد در زمان شاه چند سالی در زندان بوده و سپس بعد از انقلاب نخست رئیس کمیته ی مهرشهر کرج یعنی همانجایی که کاخ شمس پهلوی قرار دارد بود .
میتوانست انسان مفیدی برای اجتماع باشد البته اگر به این راه نمی‌افتاد،
او را از ۳۰ سال پیشتر میشناسم ، نمایندهٔ ی کرج بود و دوست همکلاسی زمان شاه من محمود مسئول دفترش بود ، دور اول انتخاباتش تمام شده و به دور دوم رسیده و حالا دربدر بدنبال رای میگشت از همین مردمی که امروز آنان را برای رفراندوم منع می‌کند،
محمود از من خواست که مسئول صندوق راگیری در دهکده ی زکی آباد شوم ، پذیرفتم و به محل رای گیری رفتم و با فقط ۲۴ رای به ستاد وی مراجعه نمودم ، سرم فریاد کشید که : من این ۲۴ رای را به سر قبر پدرم بزنم و آیا تو اونجا مرده بودی ؟ من هم با فریاد گفتم : حاج آقا اگر زمانی که رئیس کمیته بودید دستگیره‌های طلای کاخ شمس را نمیدزدیدیت الان مردم با اعتماد به شما رای میدادند ، همه بیدارند و می‌بینند !! و از ستاد خارج شده بودم ....
بعد‌ها ولی همین شجونی که به نمایندگی مجلس رسیده بود با وساطت محمود دوستم جان برادرم که به اعدام محکوم شده بود را نجات داد ! و این شاید تنها کار مفید این مرد در طول زندگیش بود !! و من از این بابت همیشه سپاسگزارش هستم!....
به سخنان پوسیده و ضد مردمی و دفاعیات کور و بدور از منطق این آخوند متحجر از نظام ننگین جمهوری اسلامی گوش دهید و اگر هنوز گمان دارید که موسوی یا کروبی میتوانند این نظام را نجات دهند بر این گمان خود شک کنید !!! نظام کارش تمام است ... وظیفه ی ما فقط این است که این جنازه را از این رود میهن به قبرستان برده و راه را برای جاری شدن آب زلال باز سازیم .....
مجید رحیمی ۲۶ جولای ۲۰۱۲ ناکجا آباد
http://soundcloud.com/frl-journalist/masi-alinejad-shojoni
مسیح علی‌نژاد گفتگویی دارد با شجونی!!
این حجت اللسلام جعفر شجونی از آن موجودات نادری است که از شهر
فومن به تهران آمد در زمان شاه چند سالی در زندان بوده و سپس بعد از انقلاب نخست رئیس کمیته ی مهرشهر کرج یعنی همانجایی که کاخ شمس پهلوی قرار دارد بود .
میتوانست انسان مفیدی برای اجتماع باشد البته اگر به این راه نمی‌افتاد،
او را از ۳۰ سال پیشتر میشناسم ، نمایندهٔ ی کرج بود و دوست همکلاسی زمان شاه من محمود مسئول دفترش بود ، دور اول انتخاباتش تمام شده و به دور دوم رسیده و حالا دربدر بدنبال رای میگشت از همین مردمی که امروز آنان را برای رفراندوم منع می‌کند،
محمود از من خواست که مسئول صندوق راگیری در دهکده ی زکی آباد شوم ، پذیرفتم و به محل رای گیری رفتم و با فقط ۲۴ رای به ستاد وی مراجعه نمودم ، سرم فریاد کشید که : من این ۲۴ رای را به سر قبر پدرم بزنم و آیا تو اونجا مرده بودی ؟ من هم با فریاد گفتم : حاج آقا اگر زمانی که رئیس کمیته بودید دستگیره‌های طلای کاخ شمس را نمیدزدیدیت الان مردم با اعتماد به شما رای میدادند ، همه بیدارند و می‌بینند !! و از ستاد خارج شده بودم ....
بعد‌ها ولی همین شجونی که به نمایندگی مجلس رسیده بود با وساطت محمود دوستم جان برادرم که به اعدام محکوم شده بود را نجات داد ! و این شاید تنها کار مفید این مرد در طول زندگیش بود !! و من از این بابت همیشه سپاسگزارش هستم!....
به سخنان پوسیده و ضد مردمی و دفاعیات کور و بدور از منطق این آخوند متحجر از نظام ننگین جمهوری اسلامی گوش دهید و اگر هنوز گمان دارید که موسوی یا کروبی میتوانند این نظام را نجات دهند بر این گمان خود شک کنید !!! نظام کارش تمام است ... وظیفه ی ما فقط این است که این جنازه را از این رود میهن به قبرستان برده و راه را برای جاری شدن آب زلال باز سازیم .....
مجید رحیمی ۲۶ جولای ۲۰۱۲ ناکجا آباد
http://soundcloud.com/frl-journalist/masi-alinejad-shojoni
No comments:
Post a Comment