دوستان بسیاری به ویژه آنان که در کار هنر دستی دارند و صاحب نام هستند ، به من خرده میگیرند که چرا سرودههایت را اینگونه بی پروا روی دیوار فیسبوک قرار میدهی ؟
و من همواره اعتقاد بر این داشته و دارم که سرودهای که پا به هستی میگذارد از آن مردم است و باید به گوش آنان برسد ...
اما نه اینکه کس یا کسانی نام خود را شاعر بگذارند ولی پیوسته موضوعات شعر این یا آن شاعر را ربوده و مثلا شعر ی سرهم نمایند.
عزیزم ! شاعری که معنی و کلام دیگری را میدزد خالق نیست و فقط دزد است درست مثل شما که میدانم اکنون این نوشته را میخوانی ... این گوشزد آخر من است ...
تنی چند از دوستان نیز معتقدند که جنابعالی فقط به دنبال ربودن کلام و سوژه ی این و آن پیوسته در فیسبوک میگردی ....
این کار زیبا نیست !....
نمونه ی شعری که سوژه و کلامی از آن را ربودهای را دوباره اینجا میگذارم ...
تا همیشه نور همراه خداست !
ای زمین ، ای مادر هستی ، نلرز
روی پوست نازکت
جان این گل را نگیر
جان آن پروانه را
جان آن کودک شیرخواری که از پستان مکد
قطرههای مهر را
ای زمین! سوگند به جان آدمی
بس کن و دیگر نلرزان جان ما
بس کن و ویران نساز، بوشهر را
بس کن از کشتن فرزندان خود
زآنکه در این سرزمین
سالیانیست دراز
خون این مردم به دست ناکسان
میچکد بر پیکرت !
*** *** ***
ای زمین، ای مادر هستی ، نلرز
اینچنین گردی تو همراه بدان
همره خاخام و ملا و کشیش ، مومنان موبدان
هر دو از وحشت انسان میبرید
لذتی اهریمنی
شاید از یک جنس و یک روح و تنید
پس اگر دارد حقیقت این سخن
آنقدر بر خود بلرز
تا که این دنیا شود در کام تو
هر چه میخواهی بکش
خانه را ویران نما بر سر ما
لیک این را هم بدان
تا همیشه مهر در سینه ی ماست
تا همیشه نور همراه خداست
تا همیشه خانه دارد امید
در دلی که کشته میگردد ز تو .... ننگ بر آئین تو!
مجید رحیمی ۱۱ آوریل ۲۰۱۳ مونیخ
و من همواره اعتقاد بر این داشته و دارم که سرودهای که پا به هستی میگذارد از آن مردم است و باید به گوش آنان برسد ...
اما نه اینکه کس یا کسانی نام خود را شاعر بگذارند ولی پیوسته موضوعات شعر این یا آن شاعر را ربوده و مثلا شعر ی سرهم نمایند.
عزیزم ! شاعری که معنی و کلام دیگری را میدزد خالق نیست و فقط دزد است درست مثل شما که میدانم اکنون این نوشته را میخوانی ... این گوشزد آخر من است ...
تنی چند از دوستان نیز معتقدند که جنابعالی فقط به دنبال ربودن کلام و سوژه ی این و آن پیوسته در فیسبوک میگردی ....
این کار زیبا نیست !....
نمونه ی شعری که سوژه و کلامی از آن را ربودهای را دوباره اینجا میگذارم ...
تا همیشه نور همراه خداست !
ای زمین ، ای مادر هستی ، نلرز
روی پوست نازکت
جان این گل را نگیر
جان آن پروانه را
جان آن کودک شیرخواری که از پستان مکد
قطرههای مهر را
ای زمین! سوگند به جان آدمی
بس کن و دیگر نلرزان جان ما
بس کن و ویران نساز، بوشهر را
بس کن از کشتن فرزندان خود
زآنکه در این سرزمین
سالیانیست دراز
خون این مردم به دست ناکسان
میچکد بر پیکرت !
*** *** ***
ای زمین، ای مادر هستی ، نلرز
اینچنین گردی تو همراه بدان
همره خاخام و ملا و کشیش ، مومنان موبدان
هر دو از وحشت انسان میبرید
لذتی اهریمنی
شاید از یک جنس و یک روح و تنید
پس اگر دارد حقیقت این سخن
آنقدر بر خود بلرز
تا که این دنیا شود در کام تو
هر چه میخواهی بکش
خانه را ویران نما بر سر ما
لیک این را هم بدان
تا همیشه مهر در سینه ی ماست
تا همیشه نور همراه خداست
تا همیشه خانه دارد امید
در دلی که کشته میگردد ز تو .... ننگ بر آئین تو!
مجید رحیمی ۱۱ آوریل ۲۰۱۳ مونیخ
No comments:
Post a Comment