به ستار بهشتی
نرخ رهایی
به جرم جنگ با آئین زشتی
گرفتار آمد آن مرد بهشتی
به رایانه نوشته بود به آقا
شود محصول تو هرآنچه کشتی
شبانه آمدند ، بردند او را
که تا پایان دهندش جستجو را
به همراه خود آورده تغاری
که نزد او کشند از ماست مو را
جوانمرد همچو نامش بود ستار
و یعنی راز را پوشیده میدار
مبر نام از کسی با خصم خورشید
تو را گر هم کشند بر چوبه ی دار
چهها دید اندر آن زندان تاریک
نمیدانم ولی دانم که او نیک
گرفته جمله بر باد تمسخر
سیاهی را در آن دالان باریک
جزای این شجاعت مردنش بود
از این مرگش رود در چشم شب دود
چو آن زهرای کاظمی طنینش
نشیند روز و شب در گوش نمرود
بدانیم هریک از ما یک صداییم
نگه بر خود نماییم ، ما خداییم!
اگر فریاد آریم و بگوئیم
چو ستاریم و فرزاد و ندائیم
رهایی از پس فریاد آید
سکوت فرد آزاده نشاید
به پا خیز و رها شو زین سیاهی
بدان با پایت این ره رفته باید !
به جرم جنگ با آئین زشتی
گرفتار آمد آن مرد بهشتی
به رایانه نوشته بود به آقا
شود محصول تو هرآنچه کشتی
شبانه آمدند ، بردند او را
که تا پایان دهندش جستجو را
به همراه خود آورده تغاری
که نزد او کشند از ماست مو را
جوانمرد همچو نامش بود ستار
و یعنی راز را پوشیده میدار
مبر نام از کسی با خصم خورشید
تو را گر هم کشند بر چوبه ی دار
چهها دید اندر آن زندان تاریک
نمیدانم ولی دانم که او نیک
گرفته جمله بر باد تمسخر
سیاهی را در آن دالان باریک
جزای این شجاعت مردنش بود
از این مرگش رود در چشم شب دود
چو آن زهرای کاظمی طنینش
نشیند روز و شب در گوش نمرود
بدانیم هریک از ما یک صداییم
نگه بر خود نماییم ، ما خداییم!
اگر فریاد آریم و بگوئیم
چو ستاریم و فرزاد و ندائیم
رهایی از پس فریاد آید
سکوت فرد آزاده نشاید
به پا خیز و رها شو زین سیاهی
بدان با پایت این ره رفته باید !
مجید رحیمی ۲۲ نوامبر ۲۰۱۲ مونیخ
No comments:
Post a Comment