به تعزیه خوان دربار سید علی آقا یک دست
که دهان خود باز کرد و چیزکی بیرون ریخت !!
به نرخ روز نان را قورت دادن
ز خود ضجه ی هارت و پورت دادن
به ما شد ماهی ی گندیده دودی
ز شعر شاعرش گرمای رودی
بگو با حضرتش ، لالمونه بد نیست
برای چون تو لازم گشته، سد نیست
فضا را اینچنین گنداب ناساز
برو سنگی به چاه رهبر انداز
تو خود را اینچنین کردی چو کاهی
اگرچه نزد مزدوران چو شاهی
نباید نام شاعر بر تو بخشید
کجا شعر از تو نادانتر به خود دید ؟
مجید رحیمی ۱۹ نوامبر ۲۰۱۲ مونیخ
که دهان خود باز کرد و چیزکی بیرون ریخت !!
به نرخ روز نان را قورت دادن
ز خود ضجه ی هارت و پورت دادن
به ما شد ماهی ی گندیده دودی
ز شعر شاعرش گرمای رودی
بگو با حضرتش ، لالمونه بد نیست
برای چون تو لازم گشته، سد نیست
فضا را اینچنین گنداب ناساز
برو سنگی به چاه رهبر انداز
تو خود را اینچنین کردی چو کاهی
اگرچه نزد مزدوران چو شاهی
نباید نام شاعر بر تو بخشید
کجا شعر از تو نادانتر به خود دید ؟
مجید رحیمی ۱۹ نوامبر ۲۰۱۲ مونیخ
No comments:
Post a Comment