قصهی سیمین بانو و حسین شریعتمداری
(کیهان تهران)!!
به نظر من، اگر شرافتی در این شخص باشد، منظورمحسین شریعتمداری معروف به حسین بازجو، همانی که کیهان تهران را به گروگان گرفته است و از این تریبون به تمامی نخبگان کشور و آزادگان حملهور میشود و هر آنچه که لایق خود و هم پالگیهای خود است را به این عزیزان میگوید و مینویسد،
در حملههایی که در تمام این دوران به سیمین بانوی بهبهانی میکرد و او را " معلوم الحال " و "معروفه" معرفی مینمود و حتی از به کار بردن رکیکترین واژهها به این بانوی آزاده و سیمین غزل ایران و خاندانش ابایی نداشت، کار را به جایی رسانده بود که به گفتهی خود سیمین باعث گریههای پیوستهی او و حتی آزار روحی و روانی وی میگشت...
او امروز باید بر خاک این بانوی بزرگ به زانو افتد و با التماس از روح سیمین و از بازماندگانش طلب بخشش نماید...
باید برای جبران اعمال زشتی که در طول این سالها به ویژه نسبت به این اختر آسمان هنر و آزادگی روا داشته، از این پس اشعار او و به ویژه اشعار انتقادی او را در بهترین صفحات خود به چاپ برساند و در زیر آنها این جمله را نیز بیافزاید:
باشد که روی بزرگ او من (حسین شریعتمداری) و همکارانم را ببخشاید! که چنین بی رحمانه و ناجوانمردانه سالها آزارش دادیم و پاداش روح بیدار و شجاع و راستگویش را با دشنام دادیم!...
میدانم! نه سخت ایمان دارم که روح سیمین بزرگدل این حقیران را پیش از رفتن به سفر ابدی بخشیده است!... و حال اینانند که باید با پوزش خواهی خود این بخشش را به سرزمین روح و روان خود راه دهند!
چرا که بخشش در پشت دروازهی قلعهی سیاه این اشخاص در انتظار ورود است!
البته چنانچه گفتم: اگر این حسین خان شرافت و وجدانی و شجاعت بیداری و پوزش خواهی را در خود سراغ داشته باشد!
"راستی" همیشه از پس ابر تیره برون میآید،
چرا که هیچ کم از خورشید ندارد!
مجید رحیمی ۲۰ آگوست ۲۰۱۴ مونیخ
No comments:
Post a Comment