اعدام قتل دولتیست!!
آنکه میکشد به حکم نفس خود از سر ضعف و سر درماندگی
بندهی شیطان بگردد بی سخن
غافل است از ذلت و واماندگی
میشود جان و جهانش همچو شب
چون پشیمان میشود زآن کار خود
ضربهی شلاق این احساس بد
میکشد او را به سوی دار خود
عاشق آن میشود تا که زمان
فرصتی بار دگر بر او دهد
راه خود از اهرمن سازد جدا
تا که دل با رسم انسان خو دهد
فرصتی اما نباشد ای دریغ
او ز شلاق پشیمانی خورد
تا ابد صدها هزار ضربه به جان
تا که صیقلهای انسانی خورد
اینزمان دستی قویتر میرسد
تا که گردد بر عدالت همچو یار
نام خود قانون و دولت مینهد
مجرمان را میکشد بالای دار
مشکلی را اینچنین حل میکند
درس عبرت میدهد بر دیگران
گر شوی قاتل بمیرانم تو را
میکنم پاک از وجودت این جهان
مجرم اما پرسد از خود از چه رو
نام قانوم را کنم بر تو عطا ؟
من ندانستم، تو دانسته دهی
پاسخ این اشتباهم با خطا!!
پس میان ما چه فرقی حاکم است؟
غیر از آنکه من ضعیف و تو قوی
من پشیمانم ز آن کردار بد
تو ولی مغرور به کارت میشوی!!
قتل انسان گر بد است و کار زشت
از بدی دنیا نمیگردد بهشت
دولتا! ای باغبان میهنم
میکند برداشت هر کس آنچه کشت!!
مجید رحیمی ۲۶ آوریل ۲۰۱۴ مونیخ
No comments:
Post a Comment