نگاهی به حرکت سال ۸۸ ایران و حرکتهای منطقه و مقایسه ی آنها!
پس از درو شدن شکوفههای حرکت عظیم ملت ایران که پس از ۳۰ سال زحمت، نهایت در بهار ۱۳۸۸ بر شاخه نشست،
دیدیم و میبینیم که چگونه کشورهای منطقه برخاستن را از ملت ایران آموختند و یکی پس از دیگری سعی بر آن نمودند تا به بهار آزادی میهن خود دست یابند. در این میان اما بعضی از آنان که با استقامت و دید وسیعتر و دانائی بیشتر قدم برداشتند امروز بیش از همه به دنیای دموکراسی و آزادی همگانی نزدیکترند.
البته این راهی نیست که بتوان آن را یک شبه پیمود و به آن رسید و در آن با تداوم زندگی کرد، اما هنگامی که آغاز درست باشد و راه صحیح پیموده گردد، دیر یا زود مقصد نیز نمایان میگردد.
در این میان اما دو نکته را نباید از یاد برد!
یک آنکه به صورت قاعده راه رفته شده بازنگری گردد و در راه پیش رو با دقت بیشتر قدم گذاشته شود!
دو آنکه به هنگام رفتن راه خطا، قدرت بازگشت به راه صحیح به هر قیمت در توان باشد تا جلوی خسران گرفته شود تا ضرر آن به نسلهای آینده وارد نگردد!
چرا که آزادی فقط این نیست که نسل من آزاد باشد و از این محیط و این موقعیت استفاده ببرد!! که نسلهای آینده بی آنکه حتی حضور داشته باشند حق و حقوقی دارند که اگر ما آنها را در زمان خود به رسمیت نشناسیم در حقیقت استبداد و اجحاف را به نسلهای بعدی هدیه کرده ایم و این منت را هم بر سر آنان پیشاپیش گذاشته ایم که
ما در آزادی زندگی کردیم! ولی شما نتوانستید حتی از نسل پیشین الگو برداری کنید!
بی آنکه حتی لحظهای بیندیشیم که خود ما باعث نیمی از این مصیبت و مشکلات آیندگان هستیم که آنان را در تصمیمات و برنامههای خود نادیده گرفتیم!
مانند پیشینیان ما نسبت به نسل امروز ما که گرفتار آن هستیم!
در بهار سال ۸۸ ایران که ملت آزاده ی این سرزمین برای گرفتن حق بحق خود یعنی آزادی به خیابانها آمده تا به مسئولان نامسئول این پیام را بدهد که دیگر بس است و دیگر ما نمیتوانیم شاهد جنایات و اجرای تصمیمات غلط شما باشیم و پرداخت آنها را با زندگی خود و نسلهای آینده به عهده بگیریم
و آمده ایم تا از شما بخواهیم که به قوانیم همین نظام خود احترام بگذارید،
دیدیم و شاهد بودیم که نظام چگونه با مشت محکم با این اعتراض به حق میلیونها تن از مردم ایران روبرو گردید و جهان هم نظاره گری خنثی و شاید در پشت پرده طرفدار نظام فقط لب به دندان گزید و دیگر هیچ!
ملت ایران سرخورده، زخمی، مورد تجاوز قرار گرفته با تحمل خساراتی سخت به خانه بازگشت، و نظام خود را پیروز میدان معرفی نمود و با شاخ و شانه کشیدن به روی همان دولتهایی که در پنهان مورد حمایتش قرار دادند این تصویر را به وجود آورد که این دولتها
( یعنی همان دولتهایی که همین نظام را حفظ میکنند )
با عدهای از فریب خوردگان مردم ایران این نا آرامیها را در کشور بوجود میآورند!
و با این کار هم نام آزادی خواهان را به خرابکار یا تروریست تبدیل کرد!! و هم منتی بر سر دولتهای بویژه غربی گذاشت که تا اگر هم زمانی چنین تصمیمی در سر داشتند از آن منصرف گردند!
ملتهای منطقه اما چنین نکردند و با آموزههای خود از ملت ایران در امر برخاستن آنچنان استقامتی به خرج دادند که باید این مهم را تکرار کنم که:
ملتهای منطقه برخاستن را از ملت ایران آموختند، و ملت ایران باید چگونه استقامت کردن را از ملتهای منطقه بیاموزد!
شاید نگاهی به راه رفته ی شده این ملتها و چگونگی استقامت آنها ما را در خیزش بعدی مستحکم تر و استوارتر سازد!
خیزش ملت ایران در سال ۸۸ آخرین خیزش این ملت نخواهد بود،
اما باید که در خیزش آینده که هیچ شکی در فرا رسیدنش نباید داشت دقت بیشتری نمود و باید دانست که با یک نظام خونخوار و بی ترمزی روبرو هستیم که باید حرارت خیزش را بیشتر نمود تا حتی بی کمک هیچ کشوری که هیچ کمکی هم از آنها نمیخواهیم ( البته امیدوارم و باید هشیار باشیم که سنگ بر سر راهمان نیندازند ) بتوانیم با تکیه به نیروی ملی خود تا آخرین سنگر این نظام پیش رفته و آن را ساقط نماییم و نرخ آن را هم هر قدر که هست بپردازیم!
چرا که هیچ نرخی آنقدر بالا نیست که نتوان برای آزادی و نجات میهن و نجات زندگی نسلهای آینده آن را نپرداخت!
باید پرداخت را بیاموزیم و بدانیم که تا نرخ آزادی پرداخت نگردد هرگز به آن آزادی نخواهیم رسید که در حفظ آن نیز از جان خویش بگذریم!
کوچکترین تردیدی ندارم که آن روز زیبا فرا خواهد رسید چرا که بسیارند کسانی که برای فرا رسیدن آن روز زیبا شبانه روز در تلاشند!
ما نیز همگام با آنها در رسیدن به این روز زیبا همگام شویم و از بند بی طرفی رها گردیم و از جمع اکثریت خاموش خارج شویم و این حس بی تفاوتی را از خود دور سازیم!
آنگاه خواهیم دید که چه سرعتی میگیرد این قطار به سوی شهر آزادی!
امتحان آن در دست تک تک ماست.
مجید رحیمی ۱۸ آگوست ۲۰۱۳ مونیخ
پس از درو شدن شکوفههای حرکت عظیم ملت ایران که پس از ۳۰ سال زحمت، نهایت در بهار ۱۳۸۸ بر شاخه نشست،
دیدیم و میبینیم که چگونه کشورهای منطقه برخاستن را از ملت ایران آموختند و یکی پس از دیگری سعی بر آن نمودند تا به بهار آزادی میهن خود دست یابند. در این میان اما بعضی از آنان که با استقامت و دید وسیعتر و دانائی بیشتر قدم برداشتند امروز بیش از همه به دنیای دموکراسی و آزادی همگانی نزدیکترند.
البته این راهی نیست که بتوان آن را یک شبه پیمود و به آن رسید و در آن با تداوم زندگی کرد، اما هنگامی که آغاز درست باشد و راه صحیح پیموده گردد، دیر یا زود مقصد نیز نمایان میگردد.
در این میان اما دو نکته را نباید از یاد برد!
یک آنکه به صورت قاعده راه رفته شده بازنگری گردد و در راه پیش رو با دقت بیشتر قدم گذاشته شود!
دو آنکه به هنگام رفتن راه خطا، قدرت بازگشت به راه صحیح به هر قیمت در توان باشد تا جلوی خسران گرفته شود تا ضرر آن به نسلهای آینده وارد نگردد!
چرا که آزادی فقط این نیست که نسل من آزاد باشد و از این محیط و این موقعیت استفاده ببرد!! که نسلهای آینده بی آنکه حتی حضور داشته باشند حق و حقوقی دارند که اگر ما آنها را در زمان خود به رسمیت نشناسیم در حقیقت استبداد و اجحاف را به نسلهای بعدی هدیه کرده ایم و این منت را هم بر سر آنان پیشاپیش گذاشته ایم که
ما در آزادی زندگی کردیم! ولی شما نتوانستید حتی از نسل پیشین الگو برداری کنید!
بی آنکه حتی لحظهای بیندیشیم که خود ما باعث نیمی از این مصیبت و مشکلات آیندگان هستیم که آنان را در تصمیمات و برنامههای خود نادیده گرفتیم!
مانند پیشینیان ما نسبت به نسل امروز ما که گرفتار آن هستیم!
در بهار سال ۸۸ ایران که ملت آزاده ی این سرزمین برای گرفتن حق بحق خود یعنی آزادی به خیابانها آمده تا به مسئولان نامسئول این پیام را بدهد که دیگر بس است و دیگر ما نمیتوانیم شاهد جنایات و اجرای تصمیمات غلط شما باشیم و پرداخت آنها را با زندگی خود و نسلهای آینده به عهده بگیریم
و آمده ایم تا از شما بخواهیم که به قوانیم همین نظام خود احترام بگذارید،
دیدیم و شاهد بودیم که نظام چگونه با مشت محکم با این اعتراض به حق میلیونها تن از مردم ایران روبرو گردید و جهان هم نظاره گری خنثی و شاید در پشت پرده طرفدار نظام فقط لب به دندان گزید و دیگر هیچ!
ملت ایران سرخورده، زخمی، مورد تجاوز قرار گرفته با تحمل خساراتی سخت به خانه بازگشت، و نظام خود را پیروز میدان معرفی نمود و با شاخ و شانه کشیدن به روی همان دولتهایی که در پنهان مورد حمایتش قرار دادند این تصویر را به وجود آورد که این دولتها
( یعنی همان دولتهایی که همین نظام را حفظ میکنند )
با عدهای از فریب خوردگان مردم ایران این نا آرامیها را در کشور بوجود میآورند!
و با این کار هم نام آزادی خواهان را به خرابکار یا تروریست تبدیل کرد!! و هم منتی بر سر دولتهای بویژه غربی گذاشت که تا اگر هم زمانی چنین تصمیمی در سر داشتند از آن منصرف گردند!
ملتهای منطقه اما چنین نکردند و با آموزههای خود از ملت ایران در امر برخاستن آنچنان استقامتی به خرج دادند که باید این مهم را تکرار کنم که:
ملتهای منطقه برخاستن را از ملت ایران آموختند، و ملت ایران باید چگونه استقامت کردن را از ملتهای منطقه بیاموزد!
شاید نگاهی به راه رفته ی شده این ملتها و چگونگی استقامت آنها ما را در خیزش بعدی مستحکم تر و استوارتر سازد!
خیزش ملت ایران در سال ۸۸ آخرین خیزش این ملت نخواهد بود،
اما باید که در خیزش آینده که هیچ شکی در فرا رسیدنش نباید داشت دقت بیشتری نمود و باید دانست که با یک نظام خونخوار و بی ترمزی روبرو هستیم که باید حرارت خیزش را بیشتر نمود تا حتی بی کمک هیچ کشوری که هیچ کمکی هم از آنها نمیخواهیم ( البته امیدوارم و باید هشیار باشیم که سنگ بر سر راهمان نیندازند ) بتوانیم با تکیه به نیروی ملی خود تا آخرین سنگر این نظام پیش رفته و آن را ساقط نماییم و نرخ آن را هم هر قدر که هست بپردازیم!
چرا که هیچ نرخی آنقدر بالا نیست که نتوان برای آزادی و نجات میهن و نجات زندگی نسلهای آینده آن را نپرداخت!
باید پرداخت را بیاموزیم و بدانیم که تا نرخ آزادی پرداخت نگردد هرگز به آن آزادی نخواهیم رسید که در حفظ آن نیز از جان خویش بگذریم!
کوچکترین تردیدی ندارم که آن روز زیبا فرا خواهد رسید چرا که بسیارند کسانی که برای فرا رسیدن آن روز زیبا شبانه روز در تلاشند!
ما نیز همگام با آنها در رسیدن به این روز زیبا همگام شویم و از بند بی طرفی رها گردیم و از جمع اکثریت خاموش خارج شویم و این حس بی تفاوتی را از خود دور سازیم!
آنگاه خواهیم دید که چه سرعتی میگیرد این قطار به سوی شهر آزادی!
امتحان آن در دست تک تک ماست.
مجید رحیمی ۱۸ آگوست ۲۰۱۳ مونیخ
No comments:
Post a Comment