شهید صدام ، شهید قذافی ، شهید خامنه ای!!
زمانی که خبر کشته شدن موسلینی یار و همدم هیتلر را به وی میدادند که به فجیعترین وضع به دست مردم خشمگین گرفتار آمده و پس از کشتنش از درختی آویخته ساختند ، او در حال آماده شدن برای یک حرکت تاریخی بود ، حرکتی که بعد از او شاید هیچ رهبر سیاسی نتوانست این شجاعت را داشته باشد و لوله ی هفت تیر خود را در دهان قرار دهد و با چکاندن ماشه پیش از گرفتار آمدن کار خود را تمام کند ، نه صدام چنین شجاعتی را داشت و نه سرهنگ قذافی
بخت صدام البته بیشتر از قذافی بود که بدست نیروهای آمریکایی گرفتار آمد و به دادگاه کشیده شد و توانست تا جایی که امکان داشت حرفهایش را بگوید و توهینهایش را به گوش دشمنانش برساند و حتی قاضی را هم دست نشانده ی غرب بنامد و دست آخر از خود یک چهره ی دیکتاتور بهتری از جا بگذارد تا بعد از مرگ در زادگاهش به خاک سپرده گردد و نام شهید صدام حسین را هم بر سنگ قبر خود داشته باشد
سرهنگ ممر قذافی که حتی به خود خدا هم فخر میفروخت و هیچ کس منجمله سید علی آقا را هم قاطی آدم نمیدانست که به وقت ورود آقا به کشورش به استقبالش برود و میبایست به شهادت محسن رفیقدوست با تهدید به بازگشتن، وی را وادار میکردند که به جای فرستادن نمایندهٔ ، خود برای دیدن و افتخار دست دادن با آقای خامنهای که آنزمان رئیس جمهوری بود منت بر سران نظام البته مقدّس جمهوری اسلامی بگذارد و قدم رنجه نماید، این فخر سرهنگ که بسیاری از سران کشورهای غربی را تا حد خشم از خود عصبانی میساخت ، برای او یک قدرت به حساب میآمد ، تقریبا کاری که احمدی نژاد میکند
وجه مشترک این دو اما اینجاست که هر دوشان از قدرت بالاتر یعنی مردم غافل هستند و به هیچ وجه این نیرو را در معادلات خود حساب نمیکنند ، آنها گمان دارند اگر به ظاهر با سران غربی بدرفتاری کنند ، مردم آنها را دوست خواهند داشت و از خون عزیزان خود خواهند گذشت !
قذافی را چند جوان زیر بیست و پنج ساله در یک لوله ی بزرگ سیمانی که میگویند لوله ی فاضلاب بوده است یافتند ، موهایش را گرفته و بیرونش کشیدند و شاید تا میخورد زدندش چرا که ویدئوها وی را با سر و وضعی خونین نشان میدهند و سپس جنازه اش را ،،،، چه کسی وی را کشت ؟
آیا قذافی هم مانند صدام که همه میگفتند، راز کشورهای غربی را در سینه داشت ؟ آیا سران دولت جدید برای خالص شدن از شرش دست به چنین کاری زدند ؟ و یا آنکه خود او به عدهای این فرمان را داده بود که در صورت گرفتار شدن یعنی زمانی که دیگر امیدی به نجاتش نیست وی را با یک گلوله به درک روانه سازند ؟
هم صدام و هم قذافی و هم احمدی نژاد و خامنهای همه و همه هیتلر را مورد تمسخر قرار داده و میدهند ! اما هیچکدام شجاعت وی را نداشتند که خود به زندگی خود پایان دهند ! البته هنوز عاقبت آقای احمدی نژاد و خامنهای معلوم نیست که کدام راه را خواهند رفت! پس نمیتوان در موردشان پیش داوری کرد ، اما میتوان حدس زد که اینها از چوب دیگری تراشیده شده اند و چنین توانهایی را ندارند!
معمر قذافی هم رفت ، و خامنهای یا دیگر سران نظام مورد حمایت الله بر صحنه حاضر شده و میشوند و سخنرانیها میکنند که نباید مردم خود را کشت !! باید به مردم آزادی داد !! باید خادم این ملتهایی که به ما این فرصت را داده اند بود !! ما همه خادم ملت هستیم و نه فرمانده و رهبر !! و الا ماشالله ،،،،، حرفهایی که مرغ پخته را هم به خنده وامیدارد.
اما حقیقتا چرا هنوز خامنهای بر قدرت است ولی این همه دیکتاتور ریز و درشت نابود شده اند ؟ مگر خامنهای چه چیزی برتر یا بیشتر از آنها دارد ؟
آینده ی اینها چه خواهد شد ؟
آیا بشار اسد به ایران پناهنده خواهد گشت ؟
آیا جمهوری اسلامی به قذافی پیغام میهمان ایران بودن را داده بود ؟
گمان میکنید آقای خامنهای هنگامی که به چنین روزگاری گرفتار آید به سفارت روس پناه خواهد برد ؟
و آیا اصلا گمان دارید که او و نظام البته و صد البته مقدسش به چنین روزگاری گرفتار خواهند آمد ؟ خودش که حتما چنین گمانی ندارد ،،،، یعنی فکر میکنید اگر حتی درصدی اگر حدس میزد که ماه آینده یا سال آینده قبر او هم در جوار زباله دان تاریخ خواهد بود ، باز هم چنین میکشت و چنان دروغ میگفت و سرمایه ی ملت را به باد میداد ؟
پس بیدارش سازیم یاران!!
مجید رحیمی ۲۲ اکتبر ۲۰۱۱ مونیخ
No comments:
Post a Comment