آنانی که دوست دارند مدام فریب بخورند!!
در خبرها خواندم: این یا آن فعال سیاسی با ورودش به تهران بازداشت شده است!!
تجربهی تلخ دوم خرداد هنوز چون زخمی بر دل و جان ملت ماست، قولهایی که داده شد و پیمان شکنی هایی را که در پی این قولها شاهد بودیم...
و در پایان سخنرانی همان سید خندان که میگفت:
دموکراسی غیر دینی علاوه بر این که در این کشور مستقر نخواهد شد، ما نمیخواهیم!!
براستی فرق دموکراسی غیر دینی و دموکراسی دینی چیست و در کجاست؟
در دموکراسی غیر دینی انسان موجودیست آزاد با آزادیهای شخصی و حافظ این آزادی هم قانون است،
بی توجه به نژاد، مذهب، فرهنگ و باور شخص! در حقیقت آزادی را کسی به کسی هدیه نمیدهد که بتواند منتی بر دیگری بگذارد! بلکه آن را رعایت مینماید!!
دموکراسی دینی که در حقیقت ادغام دو واژهی نامأنوس است اما برداشت دیگری دارد و معتقد است که انسان برده است و از خود هیچ ارادهای ندارد، او آنقدر عبد است که حتی جان او هم از آن خود او نیست و هر زمان که الله بخواهد میتواند جان او را از او بگیرد!
و خوب این الله بر روی زمین نمایندگانی دارد که اوامر او را اجرا میکنند و این نمایندگان هم همین آخوندها و بیضه داران دین هستند!!
به همین جهت در دموکراسی دینی هم سنگسار مجاز است و هم اعدام و قطع عضو!
آن هم در ملا عام تا درس عبرت دیگران شود!!
اما چرا بعضیها اصلا نمیخواهد درس عبرت بگیرند و مدام پایشان در همان چاله میافتاد که بارها افتاده است؟
معروف است که از ملا نصیرالدین پرسیدند: چرا هر بار باز گول میخورد؟ و او پاسخ داد:
آخر هر بار گول هاشان رنگ دیگری دارد!!
امروز اما وقتی به صحنهی رنگارنگ بازار این فریب فروشان مینگریم میبینیم که با تمام رنگارنگیشان تمامی اجناس فریب و نیرنگشان از یک جنس است! اما باز میبینیم که کس یا کسانی با کامل میل فریب میخورند!!
احمد احرار روزنامه نگار پیشکسوت و سردبیر کیهان لندن (که چندی پیش تعطیل گشت) میگوید:
من کار روزنامه نگاری را از گزارش نویسی دادگاهها شروع کردم، تازه ماجرای بیست و هشت مرداد سال سی و دو را پشت سر گذاشته بودیم و بعضی از دادگاهها هنوز کس یا کسانی را به جرم اختشاش به پای میز محکمه میکشاندند و در این میان افرادی با جرمهای دیگر نیز همراه آنها در یک سالن محاکمه میشدند!
روزی یک زن و سه مرد را به محکمه کشاندند که دست به اعمال خلاف عفت و قاچاق مواد مخدر زده بودند،
زن که پیشاپیش میخواست خود را قربانی این ماجرا معرفی نماید رو به قاضی گفت:
آقای قاضی من رو فریب دادند یعنی این اصغر آقا به مدت یک سال مرا مورد استفاده قرار داد و سپس به دست احمد آقا سپرد و احمد آقا هم یک سال تمام مرا فریب داد و از من استفاده کرد و سپس به دست حسین آقا سپرد...
قاضی در این لحظه حرف زن را قطع کرد و گفت: صبرکن صبرکن! یعنی خانم شما در این سه سال فرصت نکردی ده دقیقه تومونت رو بالا بکشی و یک آژان خبر کنی؟؟؟؟
امروز وقتی میشنوم که فلان کس یا فلان کسک باز فریب این یا آن مثلا پرزیدنت را خورده و به تهران سفر کرده و آنجا بازداشت شده است، ناخودآگاه به یاد این داستان استاد احمد احرار عزیز میافتم که خداوند به سلامت بداردش!!
اما راستی را، که یک فریب چند بار خورده میشود؟
مجید رحیمی ۱۲ می۲۰۱۴ مونیخ
No comments:
Post a Comment