ترکمنچای دوم در ژنو!!
قهرمانانه بنازم نرمشت را رهبرا جان جدت با کرشمه با قر و بشکن درآ
گو به عالم: از خطا چون رهبرم باشم بری
سر کشیدیم از ذکاوت جام زهر دیگری
گفته بودی با حسن، کس را نمیبینی حریف
در مصاف این ضعیفه غیر از این مرد ظریف
پس روانش کردهای با تخت سیار و کنیز
ماسوری از جنس لوپز همره این مرد هیز
تا که آرد این بهانه از کمر باشم علیل
بر من و ما رحم آرید بهر آن رب جلیل
پس بگوید در خفا این جمله را با دشمنان
نوکر هستیم و عبیدیم! این سخن ضجه زنان
چون به رحم آمد دل دشمن بر آن حال خراب
همچو روبه حیله آرید، حیلههای خوب و ناب!
حیلهها را نی برای خصم در کار آورید
بلکه ملت را ز آن بر چوبه ی دار آورید
همچو روح الله که بعد از جام زهر اولی
کشت، ما هم میکشیم! آری برادر جان،بلی!
گر نریزم خون ملت را به پای جام زهر
میشود بر ضد ما جاری دوباره کل شهر
چون نمیخواهم ببینم این جمعیت را دگر
میدهم تا سر زند جلاد، جمله سر به سر!
مجید رحیمی ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ مونیخ
No comments:
Post a Comment