وتکا و کباب دنبلان!
ببین وتکا چگونه جرات آرد!
ز جر خوردن، ندارد وحشت این سگ!
تو گوئی که حسن باشد عیالش
نشانش میدهد خود را پدر سگ
پس از وتکا کباب دنبلان هم
شنیده این پدر سوخته که خوب است
بویژه آنکه جنس دنبلانها
ز آفتاب و چمنزار جنوب است
نشسته روبرویش مرد شرقی
ولی دستش ز وحشت بر لولویش
چرا که گفته محمود: می برندش
اگر روزی رود سوی عمویش!
زمانه حکم آن دارد که امروز
به دیدار عمو باید شتابید
به هر سازش برقصیده و قر داد
به وقتش خم بباید گشت و خوابید
چرا که ریش رهبر دست یارو
گرفتار است و این ننگ نظام است
برای ریش رهبر کل ایران
اسیر این حرامزاده به دام است
ولی هر کس که با او کار دارد
بداند خود ز او کمتر نباشد
به جمع می پرستان کی توان رفت ؟
کسی که مینخورده، تر نباشد؟
خلاصه آنکه جنس این دو جور است
ولی بیچاره ایران که اسیر است
چه بایست کرد یاران تا بفهمیم؟
که حالا گر نجنبیم دیر دیر است!!
مجید رحیمی ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳ مونیخ
No comments:
Post a Comment