در طول این ماههایی که دیگر در تلویزیون ایران آریایی حضور ندارم ، بسیاری از هم میهنانم علت عدم اجرای برنامه ی " جای سخن از هر دری با شاپور فرخزاد " را جویا میشوند ، البته در چند نوبت در گفتگوهایی که با چند رسانه داشتم این مهم و علت آن که چرا در آخرین برنامه ی خود بعد از گفتگو با دکتر علیرضا نوری زاده در باره ی جریان سردار محمد رضا مدحی در حضور بینندگان اعلام کردم که دیگر در این تلویزیون با این شرایط برنامهای نخواهم داشت را شرح دادهام ، اما برای آن دسته از عزیزانی که این برنامهها را ندیده و نشنیده اند دوباره یاد آوری میکنم که : هر یک از ما در مقابل ناحقی و کاری که انجام میدهیم پاسخگو هستیم !! نه تنها فقط این ، که ما حتی در برابر کاری که باید انجام دهیم ولی آن را انجام نمیدهیم هم پاسخگو هستیم !،،،
نه تنها در حرفه ی روزنامه نگاری که در هر رشتهای اگر صداقت در کار نباشد و اگر در آن کار به هر نوعی به مخاطبان و خواهان آن توهین شود ، کاریست بسیار نازیبا که همراهی با آن دسته ی توهین کننده و قانون شکن گناهی کمتر از آنان ندارد.
در برنامه ی جای سخن از هر دری با شاپور فرخزاد که میهمانان ارجمندی چون دکتر سیروس آموزگار ، دکتر محمود خوشنام ، ژاکلین ویگن ، استاد عارف ابراهیم پور ، علی فخرالدین و بسیاری دیگر عزیزان حضور داشتند این مهم را در صدر نگاه میداشتیم که اینجا جای سخن است و نه توهین یا پرخاش !
در میان گذاشتن هر سوالی که بینندگان از میهمان برنامه داشتند نه تنها لازم که بسیار هم مهم بود ، همین راه و روش نیز با کسانی انجام میشد که شاید از لحاظ سیاسی با آنها هم عقیده نبودیم ! اصلا احترام به قوانین و مقررات نوشته و نانوشته گذاشتن که به هم عقیده بودن یا نبودن مرتبط نیست ! ما که جمهوری اسلامی نیستیم که خودی و غیر خودی داشته باشیم !!...
اینها شروط من با مسولان این تلویزیون بودند و من آنها را بارها در برنامههای خود و در میزگرد سیاسی هفته که با حضور دیگر عزیزانی از دیگر کشورها در روزهای یکشنبه صورت میگرفت تکرار کرده بودم ،،،، تا آنکه ماجرای " الماسی برای فریب " یا جریان سردار محمد رضا مدحی و حمایت دکتر نوریزاده از وی پیش آمد و من هم تنی چند از افراد درگیر در این ماجرا همچون امیر فرشاد ابراهیمی و دکتر علیرضا نوری زاده را به بحث و گفتگو دعوت نمودم و این عزیزان نیز دعوت مرا پذیرفتند و به این برنامه آمدند تا از آنها صادقانه سوال شود و آنها صادقانه پاسخ دهند تا مردم با این دادهها به قضاوت بنشینند.
البته پیش از شروع برنامه یکی از مسئولان این رسانه به من گوشزد کرده بود که اگر " درست " با نوری زاده رفتار کنی!!.. اگر یک هستی به صد خواهی رسید !!!
حقیقتا معنی این حرف با رفتاری که در طول برنامه از همین مسئول و همراهانش سر زد چه میتواند باشد ؟
با آمدن دکتر علیرضا نوری زاده به روی خط و شروع گفتگو
من به عنوان میزبان و مجری برنامه سخت ترین و روک ترین سوالها را با ایشان در میان گذاشتم و از ایشان پاسخ روشن خواستم ، ایشان هم تا حد توان و تا جایی که میخواست و مایل بود به این سوالها پاسخ داد، تا آنکه طبق قرار قبلی خط تلفن ها را باز کردند تا مردم به صورت مستقیم با ایشان سوالهای خود را طرح نمایند ! اما ناگهان سیل تلفنهای دست چین شده از سوی همکاران تلویزیونی که صداهاشان کاملا مشهود بود و اکثرا با چماق حمله ور شده بودند روان گشت که تا به اصطلاح نوری زاده را بزنند !! نه فقط نوری زاده که حتی اگر خود خامنهای یا احمدی نژاد هم که در این برنامه شرکت میکردند در طول این برنامه مورد حمایت من قرار میگرفتند !!
شاید قبل یا بعد از برنامه خود من هم به سویشان همه ور میشدم ! اما در طول برنامه به حرمت این شغل و به حرمت حرفی که آدمی میگوید و قراری که با کسی میگذارد! من و ما مسئول بوده و هستیم که به آنها عمل نماییم ! حتی اگر به قیمت گزافی تمام شود !!
خانمی که در استودیو نشسته و در این ساعت مسئول تلفنها بود ، خود را نخود آش میکند و میخواهد جهت برنامه را تغییر دهد ! و نمی خواهد بداند و بفهمد که در این ساعت ایشان فقط مسئول وصل کردن خطهای تلفن هستند و نه مجری برنامه!! آن هم با این همه کینه و بغض و تنفر نسبت به میهمان برنامه که به شهادت خودش فقط به خاطر مردم و مجید رحیمی این دعوت را پذیرفته و به این برنامه آمده است!
علیرضا نوری زاده هر کس که باشد و هر کاری که کرده یا نکرده باشد ، خود آنقدر توانایی دفاع از خود را دارد که هیچ احتیاجی به دفاع مجید رحیمی نداشته باشد !! اما چرا مجید رحیمی پس از وداع با میهمان برنامه رو به بینندگان اعلان مینماید که دیگر در این تلویزیون برنامه اجرا نخواهد کرد ؟
توهین به شور ملت از پدیده هائیست که جمهوری اسلامی آن را در ایران بدعت گذاشت ، این بدعت شوم و ناپسند در بعضی از کسانی که خود را مخالف جمهوری اسلامی میدانند نیز به صراحت نمایان است ، یک مورد آن در همین برنامه ی گفتگو با نوری زاده رخ میدهد و خانم مسئول تلفن با عصبانیت میگوید تمام خطها مشغول هستند ! حال ایشان جواب این همه بیننده که روی خط تلفن هستند را چگونه بدهد ! در صورتی که چندی پیشتر همین خانم در برنامه ی خود در همین حالت گفته بود : خطها پر هستند اما من نمیخواهم جواب بدهم !!
هر ۱۲ خط پر هستند !! اما ناگهان خط دیگری برای یکی از همکاران این تلویزیون که من او را " جوان سالخورده " لقب دادهام باز میشود و ایشان با داد و فریاد و پرخاش و توهین میهمان برنامه را خطاب قرار میدهد و ضمن دروغگو خواندن ایشان از وی پاسخ میخواهد !! آیا این حماقت نیست که من شما را دروغگو خطاب نمایم و سپس از شما بخواهم که پاسخ مرا بدهید ؟ پر واضح است که از من دروغگو فقط میتواند دروغ بیرون بیاید !! دیگر سوال کردن فرد اگر خردمند باشد و حرف و کلام خود را بفهمد برای چیست ؟
در هر صورت گفتار " جوان سالخورده " که حاضر است برای مشهور شدن دست به هر کاری حتی کارهای غیر انسانی نیز بزند تمام میشود و دکتر نوری زاده به پاسخ مشغول میشود که باز همین جوان سالخورده با وجود پر بودن خطهای تلفن شاید با استفاده از خط امام زمانی تمام آن خطها را پشت سر میگذرد و مجددا صدایش را به گوش شنوندگان میرساند که باز سوالهای خود را مطرح نماید !! فراموش نکنیم که طبق گفته ی خانم تلفن چی : همه ی خطها پر هستند !! حال سوال من از این عزیزان این است که: آیا همین متد را در حالت گسترده تر همین جمهوری نامقدس اسلامی انجام نمیدهد ؟
ارزش راستی و انسانی و ملی ما و حرمت این شغل خبرنگاری و همینطور حرمت قول و قراری که من با بینندگان خود در همان سرود آغاز و پایان این برنامه و نیز با میهمان برنامه داشتم این حکم را بر من صادر نمود که حق خدشه دار کردن هیچیک را ندارم و باید اکنون اعلام نمایم که با این شرایط در این رسانه به ادامه ی کار تن نخواهم داد !! من به این تصمیمی که گرفتم بسیار پایبند و مغرور هستم !! و در طول این ماهها بسیاری از همکاران و بینندگان از طرق گوناگون بر من منت گذاشته و این کار مرا مورد تایید خود قرار دادند که من همواره سپاسگزارشان هستم و در برابر هر کس که از راستی و درستی حمایت میکند سر تعظیم فرود میآورم !
اکنون اینجا سرودی را که در آغاز و پایان برنامه اجرا میشد را مینویسم و شما را به دیدن یکی از برنامههای " جای سخن از هر دری با شاپور فرخزاد " دعوت مینمایم !!
البته از فردای روزی که من دیگر در این رسانه نبودم سطلهای تنفر که از پیش آماده برای چنین روزهایی کنار گذاشته بودند را بر سر و روی نه تنها من که دیگرانی هم که دیگر به هر علتی در این رسانه حضور ندارند پاشیده گشته و میگردد! در صورتی که نگهداری این سطلهای تنفر خود نشانگر آن است که این افراد با عشق و صداقت فاصله دارند و اگر از این دو ارزش انسانی نام میبرند یا ندانسته است و یا ظاهر سازی !!
اما مهمتر از همه آنکه مدیر این رسانه که باید به دنبال حل مشکل باشد و سعی در برطرف کردن سوتفاهم ها نماید و اگر اختلافی بین پرسنل پیش میآید به گفتار طرفین در آرامش گوش دهد ! بلافاصله در برنامه ی خود چماق تکفیر را بر سر هر کس که نمیخواهد با این ناصداقتی آنها همراهی نماید میکوبد و اینچنین به همگان مینمایاند که مجید رحیمیها بدرستی ما را شناختند که از این رسانه رفتند و این هم اثباتش !!
اما باز جالبتر آنکه فیلم گفتگوی من با نوری زاده در دست هر کسی که قصد کوبیدن چماق بر سر من یا میهمان برنامه را دارد قرار دارد بجز خود مجری آن! اینها حتی شجاعت قرار دادن آن در یوتیوب را هم ندارند که تا مردم خودشان به برنامه نگاه کنند و قضاوت نمایند ! میدانید چرا ؟ به قول دکتر شهلا ممتاز : اینها از حقیقت وحشت دارند !!
حال شاید بد نباشد که با تلفن زدنها روی خط از اینها بخواهیم آخرین کلیپ " جای سخن از هر دری با شاپور فرخزاد " را به جای فرستادن به اتریش یا به دست هر فرد مغرض در جهان در سایت یوتیوب قرار دهند !! ببینیم آیا این شهامت را دارند!!
اگرچه با تو مخالف هستم
جان میدهم تا سخن بگوییفرق است میان خصم و مخالف
وقتی شوی دور از کینه جویی
در سینه ی ما تا عشق و منطق
همخانه هستندای هم سرنوشت
فردای بهتر در انتظار است
این بر اوستا زرتشت نوشت....
دوستدار همیشگی و ارادتمند شما
مجید رحیمی - شاپور فرخزاد ۱ فوریه ۲۰۱۲ مونیخ
اینهم تکه پاره ودستکاری شده ی فیلم گفتگوی من با دکتر نوری زاده که به این صورت در آورده اند !!
این یعنی ایرانی بودن و این یعنی آریایی بودن ؟
این یعنی ایرانی بودن و این یعنی آریایی بودن ؟
No comments:
Post a Comment