آری حق با شماست آقای مصلحی ، ما شبها در پارکها
و خیابانهای خارج از کشور میخوابیم !!
------------------------------
پیش از هر سخنی این سوال را پاسخ بدهید که : دیگر این بیچارهها که خودشان در سرما یخ خواهند زد را چرا به مرگ تهدید میکنید ؟
یعنی چرا با تانک به شکار گنجشک میروید ؟
-----------------------------
ما مخالفان نظام خود اعتراف میکنیم سخن آقای مصلحی وزیر مقتدر دولت دهم آقای محمود احمدی نژاد صحیح و بی هیچ برو برگردی درست است و ما شبها را تا صبح در پارکها و خیابانها میخوابیم و حتی یک پتو یا روکش هم نداریم که تا صبح مثل سگ به خود نلرزیم تا صبح بتوانیم برخاسته و به نبرد با جمهوری اسلامی برای نابودیش ادامه دهیم
در طول این سی و دو سال هم همین بساط ما بوده است و ما حتی یک شب را هم خواب درست نکرده ایم ، البته چون اربابان ما اینگونه میخواهند ما مجبوریم اینگونه باشیم چرا که اگر تا صبح در خیابان نباشیم اربابان ما این اجازه را به ما نمیدهند که مخالف جمهوری اسلامی باشیم
و میگویند اگر میخواهید با ناز و نعمت زندگی کنید و در قصرهای آنچنانی بسر ببرید و یا در اختلاسهای کلان دست داشته باشید پس بروید لای دست همان جمهوری اسلامی ، شماها بدرد مبارزه نمیخورد
و ما که عاشق این پارکها و خیابانها شده ایم و دیگر نمیتوانیم در بستر پرقو بخوابیم ، این است که با التماس به پای این دولتهای غربی مانند امپریالیزم آمریکا و شوروی و اسرائیل و اروپا و چین و کره آن هم نوع شمالی آن میافتیم و پایشان را لیس میزنیم که شما را به خدا ما را از این پارکها بیرون نکنید و نگذارد بی خان و مان شویم و از خیابانهای با شکوه به خانههای قصرگونه ی سرد و خالی جمهوری اسلامی فرستاده شویم
چند وقت پیش که یکی از همسنگران ما مخالفان کمی پایش سست شده بود و هوس یک شام گرم و یک رختخواب نرم را کرده و از آن سخن میگفت ، ناگهان یکی از اربابان ما صدایش بلند شد که : چی ؟؟؟ میخواهی جایت را با مصلحی عوض کنم ؟؟؟
میخواهی تو را به قصر وی بفرستم تا در ناز و نعمت غرق شوی و او را به جای تو به خیابانها بفرستم ؟؟؟
دوست هم سنگر ما با شنیدن این حرف زانوانش چنان سست گشتند که بر روی زمین نشست و زار زار گریه کرد و از سخن نپختهای که گفته بود صد بار پوزش خواست ، اما چون باز مورد پذیرش ارباب ما قرار نگرفت ما مجبور شدیم پا در میانی کنیم و جان آن هم سنگر را نجات دهیم و از بدبختی او جلوگیریم نماییم
آری آقای مصلحی ما مخالفان شما که میخواهیم براندازی کنیم شبها در خیابانها و پارکها میخوابیم ، میدانید چرا این کار را میکنیم ؟
چون نمیخواهیم دستمان به خون نداها ، سهرابها ، فرزادها و هزاران هزار از جوانان این سرزمین آغشته شود ، چون نمیخواهیم رئیس جمهوری ما را چون دستمال کاغذی پس از استعمال به بیت رهبری پرتاب نماید و رهبر هم با یک فرمانی که به سگ میدهند که میگویند : بشین ! بشین !،،، ما را دوباره به پست خود ابقأ سازد و رئیس جمهوری مجبور شود ما را به عنوان دستمال یک بار مصرف شده دوباره به مصرف برساند
آقای مصلحی ! مردم نه !,,,, مخالفانتان نه !,,,,, همراهان و هم پالگی هاتان نه !،،،، کودکان بستگان و فامیل هنگامی که از شما بپرسند چرا ! چرا این افراد مخالف این نظام به گفته ی شما شبها را در خیابان و پارکها به سر میبرند ، و مدام مجبورند به اوامر اربابانشان گردن نهند ، گرسنگی بکشند و از دیدن بستگان خود محروم بماند ولی با این نظام بجنگند ؟
و پاسخ شما به آنان چه خواهد بود که آنها سخن شما را توهین به شور خود بحساب نیاورد ؟
آیا واقعا شما از افراد با هوش این اجتماع هستید که این مهم را فهمیده و با نظام همراهی میکنید و در ناز و نعمت به سر میبرید اما مخالفان نظام هنوز نفهمیده اند که میتوان از خیابان به خانههای شیک و مجلل رفت و در سرزمین خود زیست و حسرت دیدن خانواده ، بستگان و مردم خویش را با خود به گور نبرد ؟
آقای مصلحی وزیر نامحترم اطلاعات که شنود در دفتر کار رئیس جمهوری یعنی ولی نعمت خود کار میگذارید تا وقتی ایشان به رهبری ناسزای خواهر و مادری میدهد به اطلاع رهبر برسانید و انعام بگیرید ، چند سال پیشتر از شما یکی از هم پالگی هاتان به نام محمد خاتمی که گفته بود ایران زمان جمهوری اسلامی بهشت برین است ، پاسخ مرا نداده بود که پرسیده بودم ، چرا اگر ایران امروز بهشت برین است بیش از پنج میلیون ایرانی در خارج از کشور با داشتن مدارک بالای دانشگاهی به کارهایی چون توالت شویی ، زمین شویی ، راننده ی تاکسی ، و از این قبیل کارها که شما آنها را پست میشمارید تن میدهند ولی حاضر به زیستن در این بهشت شما نیستند ؟
چرا میلیونها انسان حاضرند تمام زندگی خود در ایران را به نصف قیمت بفروشند و آن مبلغ را هم صرف خروج از ایران نمایند ولی در این بهشت برین زندگی نکنند ؟
چرا هنگامی که همین اربابان ما می خواهند جوان پناهنده را به کشور خودش ایران یعنی به این بهشت برین شما باز پس بفرستند ، آن جوان خود را از ساختمانهای بلند پرتاب میکند ، شاهرگ خود خود را میزند، به زمین و زمان آویزان میشوند و التماس میکند که تا او را به این بهشت برین شما بازنگردانند ؟
آری این در خیابانها و پارکها گذراندن تا این حد با ارزش است ؟
خوشا به حال کارتن خوابهای کشور ما ! که هم در کشور و سرزمین خود با مردم خود هستند و هم در خیابانها و پارکها شب را به صبح میرسانند,,,,
آقای مصلحی واقعا که باید به ریش شما گربه را رخصت داد تا صلوات بفرستد و گلاب
گونش سازد!
مجید رحیمی ۲۴ نوامبر ۲۰۱۱ مونیخ
No comments:
Post a Comment