هر یک از ما یک ندا است

!آنگاه که نگاهت می‌‌دوید از پی ی آزادی

.و بر لبانت واژه ی جانسوز"سوختم" آشیانه میکرد

..!و جهان فریاد می‌کشید: ندا نرو!.. ندا بمان
،واژه‌های دردمند کرکسی
،خشم و نفرت به دلهای گریان میپاشید
!!آنزمانی که گفت: این یک جشن واقعیست

،رنگ سرخ آزادی صورتت را پوشاند
...هنگامی که
،صورت جهان را اشک غم می‌‌پوشاند
:و شیطان به قهقهه گفت
!این نمایشی بیش نیست ! کار دشمنان است

!!و همه میدانند دشمن کیست ...

،شنیدم قصد آن داشتی
...که با عشقت ، عشق را با ابدیت هم خانه سازی

:و من گریان و پریشان از خود میپرسم
چرا ندا تنهایی به ماحصل عشق رفت !؟
،تو رفتی‌
!و امروز
،آنانکه گل وجودت را درهم شکستند
، در پی ی آنکه می‌خواست فریادرس تو باشد
!ولی‌ شاهد پرواز تو شد
!!چون شغال پیر زوزه میکشند

:و آنسو تر میهنت یکپارچه فریاد میزند
!خون ندا کابوس دشمنان اوست
و
..!هریک از ما یک نداست

مجید رحیمی -مونیخ ۳ تیر ۱۳۸۸
www.majidrahimi.blogspot.com